كتاب انسانساز قرآن كريم از ابعاد مختلف به انسان توجه كرده است به ويژه از دو بعد علم و ايمان، نكته قابل توجه اين است كه در اين كتاب الهي ميفرمايد آنان كه علم و شناخت بيشتري دارند ايمان و خشيت بهتري را دارا ميباشند:«انما يخشي الله من عباده العلماء» و در مقابل، انسانهايي كه در راه علم و ايمان تلاش نميكنند با عنوان بدترين جنبدگان ناميده شدهاند:«انّ شرّالدّواب عندالله الصم و البكم الذين لايعقلون»
منزلت در پيشگاه الهي به واسطه علم و ايمان
«يرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات * خدا [رتبه] كساني از شما را كه گرويده و كساني را كه دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند.» (المجادله/11)
«تجربههاي تاريخي نشان داده است كه جدايي علم و ايمان خسارتهاي غيرقابل جبران به بار آورده است. ايمان را در پرتو علم بايد شناخت، ايمان در روشنايي علم از خرافات دور ميماند. با دور افتادن علم از ايمان، ايمان به جمود و تعصب كور و با شدت به دور خود چرخيدن و راه به جايي نبردن تبديل ميشود. آنجا كه علم و معرفت نيست، ايمان مؤمنانِ نادان وسيلهاي ميشود در دست منافقان زيرك كه نمونهاش را در خوارج صدر اسلام و در دورههاي بعد به اشكال مختلف ديده و ميبينيم.
علم بدون ايمان نيز تيغي است در كف زنگي مست، چراغي است در نيمه شب در دست دزد براي گزيدهتر بردن كالا. اين است كه انسان عالم بيايمان امروز، با انسان جاهل بيايمان ديروز، از نظر طبيعت و ماهيت رفتارها و كردارها كوچكترين تفاوتي ندارد. چه تفاوتي هست ميان چرچيلها و جانسونها و نيكسونها و استالينهاي امروز با فرعونها و چنگيزها و آتيلاهاي ديروز؟»(1)
ايمان اختياري، نه ايمان اجباري
آن كه ايمان يافت رفت اندر امان
كفرهاي باقيان شد در گمان«مولوي»(2)
ايماني كه در قرآن مطرح شده است و براي انسان زيبنده دانسته شده، ايمان اختياري است كه ارزش و نشانه كامل انسان است: و لو شاء ربك لامن في الارض كلهم جميعا افانت تكره الناس حتي يكونوا مؤمنين * و اگر پروردگار تو ميخواست قطعاً هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان ميآوردند. پس آيا تو مردم را ناگزير ميكني كه بگروند؟(يونس/99)
وگرنه ايمان اجباري مورد پذيرش خداوند نميباشد. شاهد مثال در داستان فرعون است: حتي اذا ادركه الغرق قال امنت انه لا اله الا الذي امنت به بنو اسرائيل و انا من المسلمين الان و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين* تا وقتي كه در شرف غرق شدن قرار گرفت. گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودي جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويدهاند نيست و من از تسليمشدگانم. اكنون؟ در حالي كه پيش از اين نافرماني ميكردي و از تبهكاران بودي. (يونس/91 ـ 90)
مصاديق ايمان
در قرآن كريم مصاديق ايمان پنچ چيز است: ولكن البر من آمن بالله و اليوم الآخر و الملائكه و الكتاب و النبيين* بلكه نيكي آن است كه كسي به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسماني] و پيامبران ايمان آورد.» (البقره/177) و خود پيامبر هم به پيامبري خود ايمان داشت: «آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لانفرق بين احد من رسله* پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است و مؤمنان همگي به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند [و گفتند:] ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نميگذاريم.» (البقره/285)
نتايج ايمان
در اثر ايمان است كه انسان هدايت ميشود، در مواقع اختلاف حق را از باطل ميشناسد و راه مستقيم را از دست نميدهد.
«فهدي الله الذين آمنوا لما اختلفوا فيه من الحق باذنه و الله يهدي من يشاء الي صراط مستقيم* پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد و خدا هركه را بخواهد به راه راست هدايت ميكند.» (البقره/213) و در اثر ايمان است كه آدمي از ظلمات به نور راه مييابد:
«الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور* خداوند سرور كساني است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به روشنايي به در ميبرد.» (البقره/257)
و در نتيجه ايمان است كه ميتواند قيام به قسط و عدالت بنمايد:«يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء الله و لو علي انفسكم او الوالدين و الاقربين *اي كساني كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براي خدا گواهي دهيد، هرچند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. (النساء/135)
مرحوم شهيد مطهري راجع به آثار ايمان مذهبي چنين گفته است:«ايمان مذهبي آثار نيك فراوان دارد چه از نظر توليد بهجت و انبساط و چه از نظر نيكو ساختن روابط اجتماعي و چه از نظر كاهش و رفع ناراحتيهاي ضروري كه لازمه ساختمان اين جهان است.» (3) كه ايمان مذهبي از نظر بهجتزايي و انبساط داراي آثار مهمي است از جمله آنها ميتوان اشاره به موارد زير كرد:(4)
الف ـ خوشبيني به جهان و خلقت و هستي
ب ـ روشندلي
ج ـ اميدواري به نتيجه خوب تلاش خوب
د ـ آرامش خاطر
هـ ـ برخورداري از لذت معنوي
علم و عبادت
انجام عبادات و پي بردن به ارزش آن بستگي به علم و آگاهي دارد، چنانكه در مورد اقامه نماز ميفرمايد:«يا ايها الذين آمنوا لاتقربوا الصلوه و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون*اي كساني كه ايمان آوردهايد، در حال مستي به نماز نزديك نشويد تا زماني كه بدانيد چه ميگوييد.» (النساء/43) يا در مورد پيبردن به ارزش روزه چنين آمده است:«و ان تصوموا خير لكم ان كنتم تعلمون* و اگر بدانيد، روزه گرفتن براي شما بهتر است.» (البقره/184)
و همچنين خداوند در داستان نوح به او چنين خطاب ميكند كه دعا و درخواست تو بايد بر اساس آگاهي و شناخت باشد:«فلا تسئلن ما ليس لك به علم اني اعظك ان تكون من الجاهلين * پس چيزي را كه بدان علم نداري از من مخواه، من به تو اندرز ميدهم كه مبادا از نادانان باشي.» (هود/46) كه حضرت نوح به اين نكته توجه ميكند و در پاسخ ميگويد:«قال رب اني اعوذ بك ان اسئلك ما ليس لي به علم و الا تغفرلي و ترحمني اكن من الخاسرين* گفت: «پروردگارا من به تو پناه ميبرم كه از تو چيزي بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزي و به من رحم نكني از زيانكاران باشم.» (هود/47)
روي همين عدمشناخت است كه چه بسا انسان به دنبال الله شر و كراهت از خير باشد:«عسي ان تكرهوا شيئا و هو خيرلكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم و الله يعلم و انتم لاتعلمون* و بسا چيزي را خوش نميداريد و آن براي شما خوب است و بسا چيزي را دوست ميداريد و آن براي شما بد است و خدا ميداند و شما نميدانيد.» (البقره/216)
ايمان و عمل صالح
«دوكس رنج بيهوده بردند و سعي بيفايده كردند، يكي آن كه اندوخت و نخورد و ديگر آن كه آموخت و نكرد:
علم چنانكه بيشتــر خوانـــي
چون عمل در تو نيست ناداني
نه محقق بود نـــه دانشمـــند
چارپايي بـــرو كتابــي چنــد
آن تهي مغز را چه علم و خبر
كه برو هيزمســـت يا دفـــتر«سعدي»(5)
«هركه علم خواند و عمل نكرد بدان ماند كه گاو راند و تخم نيفشاند.» (6)
از مطالعه قرآن چنين به دست ميآيد كه ايمان و عمل صالح هر دو با هم نتيجهبخش است، در آيات بسياري اين دو با هم ذكر شده است:(7) «الذين امنوا و عملواالصالحات»
علم را جز كه عمل بند نديده است حكيم
علم را كس نتواند كه ببندد به طناب «ناصرخسرو»(8)
و در جايي هم كه تأكيد روي عمل صالح شده است پس از آن قيد ايمان به آن خورده است. «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حيوه طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون* هركس ـ از مرد يا زن ـ كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگي پاكيزهاي، حيات [حقيقي] بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام ميدادند پاداش خواهيم داد.» (النحل/97)
«در اينجا اين سؤال پيش ميآيد كه چرا اين عمل صالح مقيد به قيد ايمان شده است در حالي كه انجام آن بدون ايمان نيز امكان دارد و در مواردي ديده شده است.
«پاسخ» اين سؤال يك نكته است و آن اينكه اگر انگيزه ايمان در كار نباشد غالباً عمل آلوده ميشود و اگر آلوده نشود بسيار استثنايي است و اما اگر ريشههاي درخت عمل صالح از آب توحيد و ايمان به «الله» سيراب گردد، كمتر ممكن است آفاتي همچون عجب و ريا و تظاهر و خودبيني و تقلب و منتگذاري و امثال آن در آن راه يابد و به همين دليل قرآن مجيد غالباً اين دو را با هم پيوند ميدهد چراكه پيوندشان يك واقعيت عيني و ناگسستني است.» (9) بايد توجه داشت ايمان و عمل صالح تنها راه نجات است وگرنه علوم به تنهايي كارساز نيست: «والله خلقكم ثم يتوفيكم منكم من يرد الي ارذل العمر لكي لا يعلم بعد علم شيئا ان الله عليم قدير* و خدا شما را آفريد، سپس [جان] شما را ميگيرد و بعضي از شما تا خوارترين [دوره] سالهاي زندگي [فرتوتي] بازگردانده ميشود، به طوري كه بعد از [آن همه] دانستن، [ديگر] چيزي نميدانند. قطعاً خدا داناي تواناست.» (النحل/70)
بار درخت علم نباشد مگر عمل
با علم اگر عمل نكني، شاخ بيبري
«سعدي»(10)
به عبارت ديگر راه فلاح و رستگاري انسان در ايمان و عمل صالح نهفته است كه بر اساس آن حق بر زندگي ما حاكم شود و در راه اين حاكميت صبر و استقامت هم داشته باشيم كه: «والعصر* ان الانسان لفي خسر* الاالذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر* سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] كه واقعاً انسان دستخوش زيان است؛ مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايي توصيه كردهاند.» (العصر/3 ـ 1)
به بيان ديگر انسان عالم مؤمن، انسان تربيت شدهاي است كه مصداق اين آيه است:«تلك الدار الاخره نجعلها للذين لايريدون علوا في الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين* آن سراي آخرت را براي كساني قرار ميدهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند و فرجام [خوش] از آن پرهيزگاران است.» (القصص/83)
و چنين عالمي است كه درباره او گفته شده است:«مداد العلماء افضل من دماء الشهداء كه اصل حديث از امام صادق (ع) است و به صورت زير ميباشد: «اذا كان يوم القيامه جمعالله عز و جل الناس في صعيد واحد و وضعت الموازين فتوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء فيرجح مداد العلماء علي دماء الشهداء»(11)
امام صادق (ع) فرمود:«چون روز قيامت شود خداوند عزوجل مردم را در يك زمين مسطح گرد هم ميآورد و ميزانها برقرار ميشود، پس خونهاي شهيدان با مركب دانشمندان سنجيده ميگردد، ولي وزن مركب دانشمندان بر خونهاي شهيدان راجح و افزون باشد.» (12)
صاحبدلي به مدرسه آمـــد ز خانـــقاه
بشكست عهد صحبت اهل طريق را
گفتم ميان عالم و عابد چه فـرق بـــود
تا اختيار كردي از آن اين فريــق را
گفت آنگليم خويش به در ميبرد ز موج
وين جهد ميكند كه بگيرد غريـق را «سعدي»(13)
بدين ترتيب اسلام بر اساس علم و ايمان، فرهنگي را بنا ميكند كه «حيات هدفداري است كه ابعاد زيباجويي، علم گرايي، منطقطلبي و آرمانخواهي انسانها را به شدت به فعاليت رسانده و همه عناصر فرهنگي را متشكل ميسازد.» (13)
*
دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انساني
دانشگاه شيراز پينوشتها: 1- انسان و ايمان، شهيد مطهري، ص 36 ـ 35. 2- لغتنامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، ج3، ص 3207. 3- انسان و ايمان، ص 48. 4- همان، ص 56 ـ 48. 5- شرح گلستان، محمد خزائلي، باب هشتم، 3، ص 640. 6- همان، ص 650. 7- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، محمد فؤاد عبدالباقي، ص 484 ـ 483. 8- لغتنامه دهخدا، ج10، ص 14161. 9- تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و. . . ، ج11، ص 393-392. 10- لغتنامه دهخدا، ج10، ص 14161. 11- من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق ـ ابن بابويه، ترجمه صدر بلاغي و علي اكبر غفاري، حديث 5853. 12- همان، ج6، ص 345. 13- فرهنگ پيرو، فرهنگ پيشرو، محمدتقي جعفري، ص 103.