کد خبر: 716023
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۵
امكان‌سنجي صدور فتواي تحريم «حج‌گزاري» در فقه اسلامي
حج بزرگ‌ترين گردهمايي مسلمانان جهان و نمادي از وحدت و برابري مسلمانان است كه در عين حال جايگاه رفع و زدودن عوامل مادي برتري و يكسان شدن انسان‌ها در برابر خالق متعال نيز مي‌باشد.
عليرضا داودي*

در عين حال عظمت مكه و كعبه نه تنها محدود به فرهنگ اسلام و اعراب كه گستردگي شايان توجهي در ديگر فرهنگ‌ها دارد چنانكه مورخان ذكر كرده‌اند ايرانيان پيش از اسلام براي انجام عبادت به اين مكان مسافرت مي‌كرده‌اند و سلاطين ايران باستان نيز در اين امر مشاركت داشته‌اند چنانكه به نقل از مسعودي مورخ بزرگ آخرين پادشاه ايراني كه حج گزارد ساسان پسر بابك بنيانگذار سلسله ساساني بوده است. به گفته مسعودي، ايرانيان كه خود را از نسل ابراهيم مي‌دانستند، به كعبه احترام مي‌‌نهادند و به طواف آن مي‌پرداختند. به گفته او، دو آهوي زرين كه در سال‌هاي پيش از اسلام به دست عبدالمطلب در محل چاه زمزم يافت شد، هداياي ساسان پسر بابك، جد ساسانيان، به كعبه بود. اهميت حج و بيت‌الله الحرام در فرهنگ ديني اسلام چنان رفيع است كه امام صادق (ع) فرمودند اسلام زنده است تا زماني كه كعبه پابرجاست و اميرالمؤمنين علي (ع) در نهج‌البلاغه كعبه را عامل تقويت دين اسلام برشمرده است و بر اساس روايات اسلامي دولت اسلامي وظيفه دارد اگر مسلمانان نسبت به انجام حج بي‌توجهي نمودند با در اختيار قرار دادن مال آنها را ترغيب و حتي در مواردي مجبور به انجام مناسك حج كند.

با اين حال و به رغم چنين توصيه‌هايي پيرامون حج مي‌توان مواردي را در تاريخ يافت كه انجام حج تحريم شده و از عزيمت حاجيان به سرزمين وحي جلوگيري شده است.
 
 

پيشينه وقفه در مناسك حج

اولين مورد از عدم برگزاري مناسك حج را مي‌توان در دوران اوليه حكومت رسول گرامي اسلام در مدينه و پيش از صلح حديبيه دانست كه مسلمانان و پيامبر گرامي اسلام‌ به‌رغم ميل و شوق وصف‌ناپذير زيارت حرم امن الهي امكان سفر و برگزاري حج را نداشته و از آن صرف نظر نمودند. البته لازم به ذكر است كه تا آن زمان حج به عنوان يك عمل واجب از طرف خداوند براي مسلمانان معرفي نشده بود.

در دوران حكومت‌هاي اسلامي بارها عزيمت به خانه خدا ممنوع شده و از انجام سفر به مكه براي انجام اعمال حج جلوگيري به عمل آمده است كه عوامل مختلفي براي آن ذكر شده است. بر پايه گزارش منابع تاريخي اموري مانند ناامني راه حج، باج‌خواهي قبايل در مسير حج، ناامني حرم، اختلاف‌هاي حاكمان در مناطق گوناگون، اختلاف‌هاي مذهبي، قحطي، ممانعت كشورهاي استعمارگر از عزيمت مسلمانان و رواج بيماري از مهم‌ترين عوامل تعطيلي مي‌باشند. بعد از به قدرت رسيدن آل‌سعود در منطقه حجاز نيز بارها مراسم حج تعطيل شده است بطور مثال در 1217 و 1219 قمري و پس از تصرف طائف، مكه و مدينه و تخريب اماكن مذهبي حج توسط بسياري از كشورهاي مسلمان از جمله ايرانيان تحريم شد همچنين در مواردي با اقدامات وهابيون، حج گزاري در برخي از كشورها مانند عراق، مصر و شام سال‌ها (به نقلي تا 10 سال) تعطيل گشت. در سال‌ 1322 و به دنبال قتل يك زائر ايراني (‌ابوطالب يزدي) و نيز كشتار حجاج ايراني در حج سال 1366 مراسم حج از طرف ايران تحريم شده و اعزام زائر به خانه خدا از جانب ايران چندين سال لغو گرديد.

يكي از موارد جالب توجه در مورد ممنوعيت حج‌گزاري بحث اقدامات استعمار‌گران در راستاي تعطيلي مناسك حج مي‌باشد. پيشگيري استعمارگران از حج‌‌گزاري مسلمانان در مناطق گوناگون، از جمله كشورهاي زير استعمار ايشان بارها در تاريخ ثبت شده است به طور مثال به سال 1213ق. /1799م. به سبب يورش‌‌هاي فرانسويان و فقدان امنيت راه، حج مصري‌ها تعطيل گشت. در اواخر سده 19م. با گسترش تفكر اسلامي، كشورهاي غربي مانند انگلستان و روسيه كه مستعمراتي فراوان در سرزمين‌هاي اسلامي داشتند، نگران شدند و براي پيشگيري از سفر مسلمانان به حج، به بهانه‌هاي گوناگون مانند رواج وبا در ميان حاجيان، به رغم وجود قرنطينه، از سفر حج پيشگيري مي‌كردند. از جمله، در پي قيام سال 1903م. در فرغانه، دولت روسيه حج تركستاني‌ها را ممنوع اعلام كرد تا گزارش‌هاي اين قيام ميان مسلمانان پخش نشود.

ادله شرعي امكان وقفه در حج

در يك نگاه كلي در باب تحريم حج مي‌توان دو دسته دليل شرعي براي تحريم و تعطيلي حج‌گزاري از جانب حكومت‌هاي مسلمان يا علماي اسلام شناسايي نمود كه بر اساس اوليه يا ثانويه بودن دليل مي‌توان آنها را از هم تفكيك داد. همچنين بايد به عنوان يك مقدمه لازم ذكر نمود كه محل بحث حج تمتع مي‌باشد كه وجوب شرعي بر انجام آن وجود دارد نه عمره مفرده كه مستحب موكد مي‌باشد چراكه بي‌شك اگر بتوان امكان تحريم و تعطيلي حج تمتع را از قواعد فقهي استخراج كرد بي‌شك عمره مستحبي به طريق اولي شامل اين حكم خواهد بود.

در گونه اول يا همان تحريم حج بر اساس حكم اوليه تحريم و تعطيلي حج‌گزاري صرفاً مبتني بر از ميان رفتن شرط استطاعت به عنوان شرط لازم وجوب حج قابل بررسي است. بر اساس آيه 200 سوره مباركه آل‌عمران وجوب حج براي هر فرد مسلمان مشروط بر حصول شرط استطاعت مي‌باشد «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً». در تفصيل استطاعت فقهاي مسلمان چهار مورد را به عنوان موارد لزوم استطاعت ذكر نموده‌اند كه در صورت عدم حصول آن حج واجب نيست و انجام آن دليلي ندارد.

1- استطاعت مالي: به معناي وجود توان مالي براي تأمين مايحتاج سفر، هزينه وسيله مسافرت، نفقه خانواده و مال كافي براي زندگي پس از رجوع.

2- استطاعت بدني: به معناي اينكه توانايي بدني براي مسافرت و انجام مناسك حج را داشته باشد و اين سفر براي او و سلامت او مضر نباشد.

3- استطاعت زماني: بدين معناست كه مدت زمان لازم براي انجام سفر و بجا آوردن مناسك را داشته باشد.

سه مورد فوق صرفاً جنبه فردي دارد و شخص مكلف در صورت قطع به حصول شرايط لازم موظف به انجام حج مي‌باشد.

4- استطاعت سربي يا عنوان فقهي (تخليه السرب): چنانكه كتب فقهي تشريح كرده‌اند «تخليه السرب» به معناي وجود امنيت (جان، مال و آبرو) در سفر حج اعم از امنيت در مسير رفت و برگشت و هنگام انجام اعمال است و طبق فتواي فقها حتي در صورت امكان ايجاد امنيت به واسطه قتال پيش از انجام اعمال، حج واجب نبوده و اگر فرد در چنين شرايطي اقدام به انجام اعمال حج تمتع نمايد ذمه او همچنان مشغول است و اين حج از او كفايت نخواهد كرد. بر اين اساس هر زمان كه به دلايلي امنيت حجاج قابل تحصيل نباشد و انجام حج براي حجاج همراه با خطر باشد حكومت اسلامي يا علماي اسلام مي‌توانند حج را تحريم نموده و حكم به تعطيلي حج تا زمان تحصيل امنيت نمايند هر چند كه اين حكم حكومت اسلامي مي‌باشد اما مبتني بر نبود شرط وجوب حج مي‌باشد بنابر اين در دايره احكام اوليه قرار مي‌گيرد. اكثر موارد تعطيلي حج كه مورخان ثبت نموده‌اند نيز مبتني بر نبود امنيت مي‌باشد كه مبتني بر همين حكم اوليه است.

گونه دوم يا تحريم مبتني بر حكم ثانويه، تحريم و تعطيلي حج مبتني بر امري خارج از احكام اوليه بيان شده توسط شارع است كه صرفاً به صلاح‌ديد حاكم اسلامي يا فقيه شكل مي‌گيرد. در اين موارد حاكم يا فقيه براي فوت نشدن امر مهم‌تر دستور به تعطيلي حج مي‌دهد. به طور مثال در كتاب تاريخ منتظم ناصري ذكر شده است در دوران صفويه و در زمان درگيري‌هاي ميان ايران و عثماني، شاه عباس صفوي انجام مناسك حج را تحريم نمود و اجازه مسافرت حجاج ايراني به مكه معظمه را نمي‌داد. شاه عباس سفر حجاج ايراني به حجاز را عاملي براي افزايش درآمد عثمانيان و سرريز شدن سرمايه ايرانيان به جيب دشمن تلقي مي‌نمود و بر اين اساس ممنوعيت فوق‌الذكر را با هماهنگي برخي علما ايجاد كرد.

هر چند مثال مذكور يكي از موارد تعطيل حج مبتني بر حكم حاكم اسلامي مي‌باشد ليكن در دو مورد فقهاي شيعه مستقيماً و با صراحت حكم به حرمت سفر به حجار براي انجام مناسك حج داده‌اند:

1- در سال 1322ش زائري ايراني از مردم يزد به اتهام اهانت به حرم، دستگير و اعدام شد. اين زائر كه ابوطالب يزدي نام داشت، به دليل گرمي هوا درون مسجدالحرام دچار تهوع شد و مأموران حرم كه مي‌پنداشتند وي قصد آلوده ساختن حرم را داشته، او را دستگير و پس از محاكمه اعدام كردند. دولت ايران به اجراي اين حكم سخت اعتراض كرد و خواستار عذرخواهي عربستان سعودي شد. در نامه‌‌نگاري‌هاي ميان دو دولت، مقام‌هاي سعودي صدور حكم اعدام را صحيح و آن را پشتوانه گواهي شاهدان و اعترافات مقتول دانستند. در اثر اين اتفاق آيت‌الله سيدابوالحسن اصفهاني كه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد. اهالي نجف و كربلا اعتراض‌شان را با حادثه اعلام داشتند. در ايران عزاي عمومي اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد. در نهايت با فتواي مرحوم آيت‌الله اصفهاني و تصميم دولت وقت ايران اعزام زائر به سرزمين وحي به مدت چهار سال تعطيل و تحريم شد و روابط دو كشور نيز قطع شد.

2- در سال 1358 و با فرمان امام خميني (قدس سره) مراسمي براي اعلام برائت از مشركين با محوريت امريكا و اسرائيل در عربستان در ايام حج تمتع برگزار مي‌شد. از ديدگاه امام خميني اين مراسم بخش جدايي‌‌ناپذير مراسم حج و اجراي دستور قرآن كريم و سنت پيامبر در اعلان برائت از مشركين در حج سال نهم قمري بود. مراسم برائت از مشركين حجاج ايراني همواره با مخالفت مقامات عربستان مواجه مي‌شد و گاهي برخورد پليس عربستان را در پي داشت اما در سال 1366ش. دولت عربستان با بر‌گزاري مراسم مخالفت كرد و در روز بر‌گزاري مراسم، پليس عربستان به سوي حاجيان شركت‌‌كننده تيراندازي و 400 تن را شهيد كرد. حضرت امام در پي اين عمل وحشيانه طي پيامي تاريخي ضمن محكوم كردن اقدام عربستان سعودي فتوا به تحريم حج و قطع روابط با عربستان سعودي داد كه تا 1370 نيز ادامه داشت و از ايران فردي عازم عربستان نمي‌شد. حضرت امام(ره) حكم تحريم حج را مبتني بر اختيارات ولي فقيه ثابت نموده‌اند. ايشان با اشاره به اينكه ولايت فقيه شعبه‌اي از ولايت مطلقه رسول‌الله(ص) و يكي از احكام اوليه اسلام و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتي نماز و روزه و حج است، نتيجه گرفته‌اند كه ولي فقيه مي‌تواند هر امري را (‌چه عبادي يا غيرعبادي) كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است مادامي كه چنين است ممنوع كند. حكومت مي‌تواند از حج كه از فرائض مهم الهي است، در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست موقتاً جلوگيري كند.

در نهايت مي‌توان به عنوان نتيجه گفت هر چند حج يكي از مهم‌ترين فرائض در دين مبين اسلام مي‌باشد و تأكيد بسياري بر برگزاري باشكوه و جلوگيري از تعطيلي آن شده است اما فقيه مسلمان و حاكم اسلامي در دو صورت مي‌تواند حكم به تحريم آن بدهد، يكي زماني كه به دليل نبود امنيت شرط استطاعت مفقود شود و مهم‌تر زماني كه بر اساس تشخيص عالمان دين از باب قاعده مصلحت و بر اساس يك حكم حكومتي براي تأمين مصلحتي بزرگ‌تر و مهم‌تر نياز به تعطيلي اين فريضه وجود دارد مانند آنچه در رابطه با دو مورد فوق‌الذكر واقع شد. با اثبات اين نكته در ارتباط با حج تمتع كه عملي واجب است مي‌توان بر اساس قاعده اولويت امكان تحريم و ممنوعيت انجام عمره مفرده كه عملي مستحب است را استنتاج نمود.

*طلبه سطح چهار حوزه علميه قم

منابع

1- قرآن كريم

2- نهج البلاغه حكمت252 و خطبه 1

3- بحار الانوار ج 96 حديث 16 و 57

4- تاريخ منتظم ناصري ج 2 ص 1037پ

5- الكامل في التاريخ / ابن اثير ج 9 ص 325

6- اتحاف الوري باخبار ام القري ج2 ص 428

7- صحيفه نور/ امام خميني (ره)

8- تاريخ طبري، ج4، ص8؛ فتوح البلدان، ص258

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر