غلامحسين بهبودي
10 ارديبهشت ماه 1361 سالروز آغاز عمليات اليبيتالمقدس است؛ عملياتي كه 24 روز بعد منجر به آزادسازي خرمشهر و كسب يكي از بزرگترين پيروزيهاي كشورمان شد. هرچند پيش از فتح خرمشهر رزمندگان توانسته بودند در عمليات ثامنالائمه، آبادان را از محاصره يكساله خارج سازند و در عمليات طريقالقدس و فتحالمبين نيز بستان و شمال خوزستان را آزاد سازند، اما بعد از آزادسازي خرمشهر بود كه دنيا به توانمندي رزمندگان كشورمان پي برد.
بيبيسي به عنوان يك رسانه در خدمت اهداف استكباري گفت:« بندر خرمشهر پس از 20 ماه دوباره به دست نيروهاي ايراني افتاد. بدين ترتيب ايران هم رسماً و هم اسماً كاملاً در جنگ پيروز شده است.»
خرمشهر آنقدر از نظر ديكتاتور عراق اهميت داشت كه پس از عمليات فتحالمبين خطاب به نيروهاي ايراني گفت: «ايرانيها در اين عمليات (فتحالمبين) تنها زمينهاي سوختهاي را آزاد كردند. اگر ميتوانند خرمشهر را باز پس بگيرند آن وقت كليد بصره را تحويلشان ميدهم.»
اگرچه صدام بعد از آزادسازي خرمشهر خلف وعده كرد و كليد بصره را نداد، اما وفيق سامرايي در كتاب «ويرانه دروازه شرقي» از قول صدام مينويسد:« تو چه ميداني كه در سال 1982 به ما چه گذشت!» اشاره صدام به آغاز پيروزيهاي ايران از مهرماه 1360 بود كه با شكست حصر آبادان شروع شد و نهايتاً با آزادسازي خرمشهر، بخش اعظم قواي دشمن به آن سوي مرزها رانده شد.
اما چرا صدام اينقدر از حفظ خرمشهر مطمئن بود و چرا پس از آزادسازياش به وحشت افتاد؟ اگر نگاهي به استحكامات عراق در خرمشهر بيندازيم، آن وقت شايد حق را به او بدهيم! بعثيها در خرمشهر چهار خط دفاعي تشكيل داده بودند. خط نخست در ساحل رودخانه كارون قرار داشت كه با خطوط رابط سرپوشيده سراسري به هم مربوط ميشد. خط دوم پدافند با تخريب منازل و ايجاد ميدان ديد و ايجاد خاكريز با استفاده از مصالح ساختمانها ، سنگرها و موانع در جلو آن تعبيه شده بود. فاصله خطوط دفاعي از يكديگر حدود 700 تا يك كيلومتر بود. خط سوم نيز مانند خط دوم، با تخريب ساختمانها ، مناطق مسكوني و تسطيح آنها ايجاد شده بود و خط چهارم در امتداد جاده كمربندي و با ايجاد خاكريز ، سنگر و موانع مصنوعي ايجاد شده بود.
با چنين خطوط دفاعي صدام هرگز فكرش را نميكرد كه ايرانيها بتوانند قواي او را منهدم سازند، اما رزمندگان در يك طرح ابتكاري بعد عبور از كارون، شهر را دور زدند و با تسلط بر خط مرزي شلمچه، 19 هزار سرباز عراقي را داخل خرمشهر گير انداختند. خرمشهر در حالي آزاد ميشد كه طلايهداران سپاه اسلام در شلمچه ، زيد و چزابه، چشم در چشم سربازان عراقي به نقطه صفر مرزي رسيده بودند.