کد خبر: 906088
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۶
مصادره کشفیات دانشمندان مسلمان به نفع نام‌هایی مانند کپرنیک و نیوتن
کتاب کپرنیک مملو از سرنخ‌هایی است که همگی به منابع قدیمی دیگری‌اشاره می‌کند و با اینکه «البتانی» تنها ستاره شناسی است که کپرنیک نام او را ذکر می‌کند اما کارهای تحقیقاتی اخیر سرنخ‌هایی را کشف نموده حاکی از آنکه خیلی از ایده‌های کپرنیک برپایه کارهای دیگر عالمان اسلامی شکل گرفته است.

کپرنیک؛ آخرین حلقه دانشمندان اسلامی نجوم در تاریخ نجوم غرب، پس از «بطلمیوس» تا «کپر نیک» و «کپلر»، یک حفره بسیار عمیقی وجود دارد و اینگونه القاء می‌شود که گویا پس از تئوری زمین مرکزی بطلمیوس و چرخش خورشید و ستارگان به دور آن، شاهد صدها سال سکون و سکوت در میان دانشمندان علم نجوم بوده ایم تا اینکه پس از رنسانس، امثال «کپرنیک» و «کپلر» ناگهان به میدان آمدند و با باطل اعلام کردن تئوری‌های بطلمیوس، نظریه جدیدی را ارائه نمودند که با رد کردن مرکزیت زمین، آن را کروی دانسته و نه مسطح و اینکه به دور خودش می‌چرخد و از طرف دیگر همراه دیگر سیارات به دور خورشید. آنچه اغلب در تواریخ علمی غرب نوشته شده این است که گویا این کشفیات جدید، ناگهان توسط این دو دانشمند به همراه دانشمندان دیگری مانند «لئوناردو داوینچی» و «اسحاق نیوتن» و... به منصه ظهور رسیده و در طول آن صدها سال قبل، هیچ اتفاق دیگری در زمینه نجوم، اضافه برآنچه «بطلمیوس» ارائه کرده بود، نیفتاد.
اما آنچه جرج سارتن و دیگر دانشمندان و محققان و پژوهشگران تاریخ علم ارائه کردند و در مکتوبات برجای مانده از قرون گذشته تمدن اسلامی، روشن شد، این بود که جمع عظیمی از دانشمندان مسلمان علم نجوم در طول تاریخ تمدن اسلامی در زمینه تئوری‌های نجوم و از جمله منسوخ نمودن نظریه‌های بطلمیوس، راه بسیار طولانی و پر پیچ و خمی را پشت سر گذاردند و جد و جهد بسیار کردند. امثال «البتانی» و «ابن شاطر» خواجه نصیرالدین طوسی» و «ابن باجه» و «بطروجی» و «عبدالرحمن صوفی» و «قطب الدین شیرازی» و «ابو سعید سجزی» و «ابوریحان بیرونی» و «جابر ابن افلح» و... گام به گام و با تحقیقات و پژوهش‌های بسیار که در رصد خانه‌های عظیم دوران تمدن اسلامی صورت گرفت، تئوری‌های جدید علم نجوم را پی گرفتند. تئوری‌های آنان در تمام دانشگاههای سراسر دنیای اسلام و سرزمین‌های تمدن اسلامی از جمله در ایتالیا انتشار یافت و مورد استفاده و استناد بسیاری از دانشمندان اروپایی از جمله «کپلر» و «کپر نیک» قرار گرفت. پروفسور جیم الخلیلی (استاد دانشگاه ساری انگلیس و نویسنده و راوی فیلم مستند «اسلام و علم») در مورد استفاده امثال «کپر نیک» از تئوری‌های دانشمندان و منجمین اسلامی، براساس کتاب «تئوری‌های نجوم» وی می‌گوید: «... این کتاب کپر نیک فوق العاده است و بسیاری از مورخان آن را سرآغاز انقلاب علمی اروپا معرفی می‌کنند. اولین گام حیاتی و ضروری در سفری که به فیزیک مدرن انجامید. اما کسی زیاد نمی‌شنود که کپرنیک، ایده‌ها و اطلاعاتش را از کجا بدست آورده بود. چنین برداشت می‌شود که گویی آنها را از ناکجا آباد بدست آورده است... شروع کتاب به طور کلی به زبان عربی است. این به یقین یک الهام واقعی است که به صراحت بیان می‌کند، یک مسلمان قرن نهمی داده‌های مشاهداتی فراوانی را در اختیار کپر نیک گذاشته است. منجمی به نام «البتانی» که در دمشق زندگی می‌کرده...»
دکتر لوییزا پیجونی (استاد دانشگاه پادوا ایتالیا) که در کنار پروفسور جیم الخلیلی، تحقیقات یاد شده را انجام داده است، با‌اشاره به کتاب کپر نیک می‌افزاید: «...کپرنیک در کتابش از هیپاریکوس، بطلمیوس و غیره نام می‌برد و در ذیل آنها از کسی اسم می‌برد به نام «مکومتی آراسنفیس» که منظورش «البتانی» است.ابتدای کتاب دوم کپر نیک به زبان لاتین است. کپر نیک در حقیقت از مشاهدات «البتانی» به حد وسیعی استفاده می‌کند، مشاهدات درباره سیارات، خورشید، ماه و ستاره ها. او با ترجمه لاتین آن داده‌ها کار کرد، چیزی شبیه به داده‌های نجومی صوری. کتاب «زیج البتانی» درباره نقشه‌های ستارگان است که بخشی از آن به طور مستقیم در کتاب کپرنیک و کشفیاتش آمده است...»
پروفسور جیم الخلیلی (استاد دانشگاه ساری انگلیس) در ادامه تحقیقاتش و در ادامه اظهارات دکتر پیجونی اظهار می‌دارد: «... کتاب کپرنیک مملو از سرنخ‌هایی است که همگی به منابع قدیمی دیگری‌اشاره می‌کند و با اینکه «البتانی» تنها ستاره شناسی است که کپرنیک نام او را ذکر می‌کند اما کارهای تحقیقاتی اخیر سرنخ‌هایی را کشف نموده حاکی از آنکه خیلی از ایده‌های کپرنیک برپایه کارهای دیگر عالمان اسلامی شکل گرفته است. واضح‌ترین این ادعا استفاده کپرنیک از یک ایده ریاضی است که توسط ستاره شناس مسلمان قرن سیزدهمی ایرانی بعنی خواجه نصیرالدین طوسی مطرح گردیده بود و از این جهت کپر نیک یا کپلر را اولین دانشمندان نجوم جدید نخوانده بلکه آخرین حلقه‌های دانشمندان نجوم اسلامی محسوب می‌کنند.
بررسی کاراگاهانه بیشتر نشان می‌دهد که کپرنیک از ایده‌های ریاضی برای توضیح حرکت سیارات استفاده کرده که به طرز چشمگیری مشابه نظراتی است که توسط دیگر ستاره شناس مسلمان مطرح گردیده‌اند. یک منجم قرن چهاردهمی سوری به نام «ابن شاطر». برای برخی مورخان این تشابه نمی‌تواند تصادفی باشد...»
پروفسور جرج سالیبا (استاد مرکز اسلامی و عربی دانشگاه کلمبیا) نیز برداشت‌ها و استفاده کپر نیک از ایده‌ها و کشفیات دانشمندانی مانند «ابن شاطر» را مورد تایید قرار‌داده و می‌گوید: «... به نظر من کپرنیک براساس تجزیه و تحلیل گفته‌های خودش، از نمودارهایی استفاده می‌کرده است که به نمودارهای ابن شاطر دانشمند و منجم مسلمان شباهت فراوان دارد و این را یک نفر که آن نمودارهای ابن شاطر را در دست داشته در اختیار کپرنیک قرار‌داده است تا با آنها مثلا مشکلات مربوط به کره ماه را حل کند یا مشکل سیارات فوقانی را حل کند و یا مشکل حرکت تیر را حل کند. او نمودارهایی را در اختیار داشته و آنقدر باهوش بوده که بتواند از پس آن نمودارها به تئوری اصولی که در عمق آنها وجود داشته پی ببرد..»
ابوریحان بیرونی پانصد سال پیش از کپرنیک اما تحقیقات و یافته‌ها و کشفیات ابوریحان بیرونی (973-1048 میلادی) از نظر نوع فکر نجومی، پیشرو سلسه مراتب حرکتی بود به سوی دوران کپرنیکوس در اروپا در همان سال‌های 1000 میلادی که در تاریخ نویسی علم در دوران جدید سانسور شده و به بی‌توجهی دچار گردید. آنچه زمانی «آریستاک فون زاموس» و صد سال بعد، آن شخص کلدانی در شهر بابل به نام «سلیکوس» می‌دانست و در دوران رنسانس، نابغه آلمانی‌ها یعنی «کپرنیکوس» تازه درک کرد، همان را در پانصد سال قبل از او، یک دانشمند معروف اسلامی به نام ابوریحان بیرونی کشف کرده بود و آن این بود که: «آفتاب، گردش شب و روز را سبب نمی‌شود، بلکه خود زمین که برمحور خود می‌گردد و با ستارگان دیگر به دور خورشید می‌چرخد و همین باعث پدید آمدن شبانه روز است «ولی هرگز کسی آن زمان به این فکر نیافتاد که اجاق مقدس آسمان را جا به جا کند، بنابراین در آن زمان بیرونی تنها ماند، چون اروپایی‌های آن زمان نمی‌توانستند او را درک کنند.
یوهانس کپلر Johannes Kepler در آلمان، در اواخر قرن 16 میلادی، موقعی که قوانین فیزیکی را مورد بررسی قرار می‌داد که براساس آن، دوربین گالیله ستاره‌های تا آن زمان ناشناخته را به پیش چشم نزدیک کرد، متوجه شد که کارهای گالیله و قوانینش زیر سایه «حسن بن الهیثم» انجام گرفته است. حتی مسائل فیزیکی و ریاضی که او به کمک معادله چهارمجهولی حل کرد و قدرت ریاضی او را نشان می‌دهد، امروز مسائل الحسن Alhasans Problem نام دارند. مثلا محاسبه کردن نقطه‌ای در یک آینه فضایی که از آن نقطه، یک جسم از فاصله معینی به سوی تصویر معینی منعکس می‌شود.

منبع: كيهان

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر