کد خبر: 906123
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۴
به بهانه سالگرد فتواي تاريخي ميرزاي شيرازي
گرچه در افكار عمومي، ميرزاي شيرازي بيشتر با صدور فتواي تاريخي تحريم توتون و تنباكو شناخته مي‌شود و ابعاد سياسي و ضداستعماري ايشان بيشتر زير ذره‌بين قرار گرفته است، اما...
محسن خوش‌خلق

گرچه در افكار عمومي، ميرزاي شيرازي بيشتر با صدور فتواي تاريخي تحريم توتون و تنباكو شناخته مي‌شود و ابعاد سياسي و ضداستعماري ايشان بيشتر زير ذره‌بين قرار گرفته است، اما ميرزاي شيرازي علاوه بر وسعت نظر در مسائل عامه مسلمين و اجتماعيات، بُعد مهم‌تري نيز داشته‌اند كه اهل علم و فن، ايشان را سرآمد انديشه فقهي عصر خود و در دوران زعامت عامه مسلمين مي‌دانند. «مكتب سامرا» شيوه‌اي از دراست در حوزه علميه است كه اساسش بر پژوهش محوري و تعقل به جاي انتقال يكسره مطالب توسط استاد است. در ادامه و با توجه به نزديكي سالروز پيام تاريخي ميرزاي شيرازي مروري بر شخصيت اين عالم بزرگ و مكتب سامرا خواهيم داشت.

زندگي ميرزا

سيدمحمدحسن، معروف به ميرزاي شيرازي در سال 1281 هجري قمري و پس از شيخ مرتضي انصاري به عنوان زعيم شيعيان در آن عصر مورد تأييد و توجه مردم قرار گرفت. وي علاوه بر بهره‌مندي از اساتيد بزرگي در حوزه اصفهان، در نجف به شاگردي شيخ محمدحسن نجفي (صاحب جواهر) مفتخر شد و از محضر عالم بزرگ و زعيم وقت مذهب، آيت‌الله شيخ مرتضي انصاري استفاده كرد. شيخ مرتضي انصاري، بارها علم و قدرت فقهي ميرزاي شيرازي را مورد تحسين قرار داد و به اجتهاد وي اقرار كرد.
ميرزاي شيرازي، فعاليت و اعلام موضع سياسي را هم جزو وظايف فقها مي‌دانست و شايد در عصر خود علاوه بر زعامت فقهي شيعه، مرجعيتي سياسي نيز در بين مردم داشت، به طوري كه حكم تحريم توتون و تنباكوي ايشان به منظور حفظ عزت مسلمين، كاملاً پرده از اعتقاد به لزوم در خدمت گرفتن سياسي در راستاي اهداف ديني برداشت. در نهضت تنباكو، وي قدرت چندجانبه مرجعيت شيعه را به همگان نشان داد. امام خميني درباره ميرزاي شيرازي مي‌نويسد:«نصف سطر ميرزاي شيرازي رضوان الله تعالي عليه، مملكت ما را از توي حلقوم خارجي‌ها بيرون كشيد.»
از ديگر فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي اين مجتهد بزرگ در طول عمر خويش مي‌توان به مواردي نظير «دفاع از شيعيان مظلوم افغانستان» و «تربيت و اعزام مبلغان ويژه براي مناطق حساس و زير سلطه مانند هند، كشمير، افغانستان، قفقاز ، عراق و...» اشاره كرد.
نكته غالباً مغفول مانده در زندگي ميرزاي شيرازي، عظمت وي در مسائل فقهي است كه اين سال‌ها عمدتاً تحت تأثير فرمان مهم تحريم و تنباكو، در حد مناسب به آن پرداخته شده است.
سيدمحسن امين از فقهاي شيعه در كتاب اعيان‌الشيعه در تأييد مقام علمي اين عالم بزرگ مي‌نويسد:«او يكي از بزرگان و مشاهير مدرسان در علم اصول و مربي علما بود. از حوزه درس ايشان اكثر فقهاي عصر كه شاگرد او بودند، فارغ‌التحصيل شدند. علاوه بر اين، ايشان از علماي مجدد اسلام به حساب مي‌آيد. وي از نبوغ سياسي ويژه‌اي برخوردار بود.» علامه سيدحسن صدر نيز كه يكي از مجتهدان بزرگ كاظمين و از شاگردان بزرگ ميرزا بوده است در كتاب خود «تكملة امل الآمل» در باره ايشان مي‌نويسد:« او مجدد احكام (اسلامي) بود و تدبير و انديشه سياسي‌اش سياستمداران را متحير مي‌كرد و علما و سلاطين در امور سياسي به او رجوع مي‌كردند.»
همچنين بايد اشاره كرد، ايشان در كنار اين از معدود فقهايي در عصر است كه زمينه را براي تقريب آراي شيعيان و اهل سنت به كار بست. وي را مي‌توان از مناديان وحدت معاصر به حساب آورد، چراكه عمر خود را در تربيت شاگردان با مشي و روشي تقريبي وقف كرد.

مكتب سامرا

با وفات مرجع عام شيعه شيخ مرتضي انصاري، ميرزاي شيرازي عهده‌دار اين مقام مهم در عصر غيبت شد و حدود 10 سال از نجف اشرف به تمشيت امور مسلمين و پاسخگويي به نيازهاي ديني آنها پرداخت.
وي پس از حدود يك دهه، نجف را به مقصد سامرا ترك كرد و در اين هجرت، شمار زيادي از شاگردان نيز ميرزا را همراهي كردند. با حضور زعيم بزرگ شيعيان در حوزه علميه سامرا، زمينه براي حضور بزرگان و نخبگان ديني فراهم شد. بزرگاني چون «سيدحسن و سيداسماعيل صدر»، «سيدمحمد فشاركي اصفهاني»، «محقق خراساني» و... در مكتب سامرا و پاي درس استادشان ميرزاي شيرازي پرورش يافتند. حوزه‌اي كه با مديريت ميرزاي شيرازي، شاگردان بزرگي تربيت كرد. «مكتب سامرا» ثمرات زيادي نيز براي انقلاب اسلامي داشت و با وجود اينكه عمر كوتاهي نسبت به ساير حوزه‌هاي معروف چون قم و نجف داشت اما منشأ ثمرات زيادي قرار گرفت.

ويژگي‌هاي مكتب سامرا

الف) نظريه‌پردازي و پژوهش محوري
مدل آموزشي ميرزاي شيرازي، به جاي تمركز بر اندوخته‌ها و صرفاً تأييد يا تكميل آن، ژرف‌انديشي در نظريه‌پردازي و تفكر عميق در مسئله و موضوعات بود. ميرزاي شيرازي خود روش مطالعه و تفقه ديني را اينگونه در خصوص خود شرح مي‌دهد:«روش من در مطالعه اين است كه قلم برمي‌گيرم و آنچه در ذهن دارم مي‌نويسم. سپس درباره آن تفكرمي كنم.»
ميرزاي شيرازي به برگزاري كلاس‌هاي طولاني در مدرسه علميه مشهور بود به گونه‌اي كه گاه اين كلاس‌ها تا چندين ساعت به صورت مستمر به طول مي‌انجاميد. اين نگاه عميق به مسائل را شايد بتوان بنيادي براي نظريه پردازي اسلامي به حساب آورد كه مي‌كوشد با رسيدن به فهم ديني از طريق خردورزي، به مسائل مستحدثه پاسخگويي نمايد.
همچنين ميرزاي شيرازي شاگردان خود را در مكتب سامرا به پژوهش در مسائل وامي‌داشت. او معمولاً تعداد اندكي جلسه تدريس در طول ماه داشت و بيشتر فرصت را براي شاگردان فراهم مي‌كرد كه رئوس موضوعات را دريافته و خود با پژوهش و جمع آوري اطلاعات، آن را پرورش دهند. مرحوم «صاحب الذريعه» در خصوص تأكيد ميرزاي شيرازي بر روش تفقه و پژوهش چنين مي‌نويسد:«ميرزا هنگام تدريس برخي كتب فقهي، صرفاً به مسائل مشكل موجود در آنها مي‌پرداخت و از بيان ساير مباحث خودداري مي‌نمود. لذا از درس او تنها كساني مي‌توانستند بهره ببرند كه خودشان با بررسي‌هاي قبلي پيرامون موضوع، به نظريه‌ها و ادله احاطه پيدا كرده باشند و صرفاً حل معضلات و مشكلات علمي برايشان باقيمانده باشد.»

ب) تقريرنويسي در مكتب سامرا
تقريرنويسي در سيستم حوزوي بدين معناست كه شاگردان در كلاس درس آنچه استاد مي‌گويد را يادداشت كنند و آن جزوه نهايتاً تقريريات گفته مي‌شود و اغلب در دروس خارج موضوعيت داشته است.
شيوه تقرير در مكتب سامرا اما تفاوت جالبي با مكتب نجف داشت. بدين شيوه كه استاد درس خود را براي شاگردان بيان مي‌كرد و سپس در جلسه‌اي يكي از شاگردان زبده، همان درس را با قرائت خود براي ديگر طلاب بيان مي‌كرد‌. آنچه آن شاگرد يا ديگر شاگردان از اين شرح مباحث استاد يادداشت مي‌كردند، تقريرات آن درس بود‌. ميرزا به نگارش اين تقريرها اهميت مي‌داد و گاه بعضي از اين تقريرها را مورد تشويق قرار مي‌داد يا در منابر خود از آنها استفاده مي‌كرد. اين پويايي در مكتب سامرا سبب تأليفات فراوان و تقريرهاي متعدد با الهام از انديشه مؤلف آن شد كه به رشد و پويايي علمي دروس و كارآمدسازي آن مي‌افزود.

ج)سادگي در نوشتار
يكي از ويژگي‌هاي اهل مكتب سامرا، نوشتن ساده و پرهيز از تكلف در نگارش برخلاف مكتب نجف بود. كنار گذاشتن ادبيات مغلق و پيچيده سبب شد درس‌آموختگان مكتب سامرا بتوانند هرچه بهتر با مردم ارتباط برقرار كنند و متون خود را به درك عمومي و قابليت همه فهمي برسانند. توجه به شعر و ادب از ديگر ويژگي‌هاي مكتب سامرا بود. ميرزا خود اهل ادب و شعر بود و به شاعران نيز اهميت مي‌داد كه اين خود سبب شد شاعران بسياري در سامرا در آن دوره گردهم آيند.

د)تربيت استاد
يكي از وظايف اساسي حوزه‌هاي علميه تربيت علما و فقهايي است كه بتوانند در بلاد خود نقش آفرين باشند. مكتب سامرا در اين مسئله سرآمد بود و شاگردان ميرزاي شيرازي، خيلي زود مدارج ترقي را پيموده و وارد كسوت استادي مي‌شدند. محمدتقي شيرازي، سيدمحمد فشاركي و آخوند خراساني از جمله شاگردان توانمند ميرزا بودند كه در زمان حيات ايشان به تدريس علوم مشغول شدند.

ه)توجه به سياست و امور اجتماعي
يكي از نقاط ضعف حوزه نجف به رغم توان علمي و قدمت بالايي كه داشت، بي‌توجهي به مسائل روز و اجتماعي بود. حتي گروهي از علماي نجف هرگونه بحث و اعمال نظر سياسي را بدعت و آلوده‌كردن روحانيت به امور دنيوي برمي‌شمرند. برخي معتقدند يكي از مهم‌ترين دلايل هجرت ميرزا به سامرا همين مسئله بود. انديشه سياسي مكتب سامرا، موجي تازه در فضاي حوزوي به وجود آورد. حوزه با پديده‌ها و علوم نوين آشناتر شد و روحانيون پرورش يافته اين مكتب پيشقراول اصلاحات در عراق و ايران شدند. جالب است در اين حوزه، علاوه بر دروس متعارف، مسائلي از جمله اصول حكومت بر مبناي نامه اميرالمؤمنين (ع) به مالك اشتر تدريس مي‌شد. همچنين از وجوه بارز حوزه سامرا، اهتمام بر مسائل و مشكلات اجتماعي مردم و دستگيري از نيازمندان بود. اين مرام بعدها توسط شاگردان ميرزاي شيرازي در حوزه قم و تهران نيز ادامه يافت. مرحوم حائري يزدي مؤسس حوزه قم و شاگرد ميرزاي شيرازي اهتمام خود را در قم به ساخت مساجد، مراكز خدماتي و مدارس و بيمارستان‌ها اختصاص داد كه بي‌شك بهره گرفته از آموخته‌هاي مكتب سامرا بود.

و)تقريب‌گرايي مكتب سامرا
سامرا برخلاف نجف از مناطق اهل‌سنت نشين عراق است و همين موقعيت مكاني، زمينه تعاملات فكري و اجتماعي با اهل سنت را بين اهالي مكتب سامرا بيشتر كرد. رفتار ميرزا و اهميت قائل شدن براي قبايل اهل سنت سبب تفاهم شيعه و اهل سنت و جلوگيري از هرگونه تشنج ميان اين دو گرديد. نتيجه زمينه‌سازي براي اين تفاهم‌گرايي را در انديشه‌هاي وحدت محور علماي نسل بعد مي‌بينيم كه اسلام را به منزله يك پيكر واحد مي‌نگريستند كه بايد در برابر دشمن واحد اختلافات با يكديگر را كنار بگذارند. ايادي انگليس بسيار براي تفرقه انداختن ميان شيعه و اهل سنت در اين دوران كوشيدند و حتي فرزند ميرزا در توطئه مشكوكي كشته شد اما ميرزا با سكوت خود هرگز اجازه سوءاستفاده از اين قضيه را نداد. نتيجه اين اقدام را مي‌توان ساليان بعد در علماي اهل سنت سامرا و استقبال آنان از امام خميني (ره) در ايام تبعيد به عراق مشاهده كرد.

شاگردان مكتب سامرا

شيخ عبدالكريم حائري يزدي
عبدالكريم حائري يزدي معروف به آيت‌الله مؤسس و از مراجع تقليد عام شيعه بنيانگذار و زعيم حوزه علميه قم از سال ۱۳۰۱ هجري شمسي بود. وي ساليان طولاني به تحصيل علوم ديني در حوزه كربلا، نجف و سامرا پرداخت و مدتي نيز اداره حوزه علميه اراك را اداره مي‌كرد تا وقتي كه به دعوت عالمان قم به اين شهر رفت و حوزه علميه قم را تأسيس كرد. حوزه قم فقهاي بزرگي را پرورش داد كه در آينده تاريخ كشور سهم آفرين بودند. مرحوم آيت‌الله اراكي، مرحوم آيت‌الله گلپايگاني و مرحوم امام خميني از جمله عالماني هستند كه پس از آيت‌الله حائري به مقام مرجعيت رسيدند.
شيوه تدريس آيت‌الله حائري يزدي در حوزه قم به روش مكتب سامرا و برگرفته از ميرزاي شيرازي بود كه در آن پس از طرح كليت درس، شاگردان به ارائه نظر پيرامون آن مي‌پرداختند سپس استاد ضمن تبادل نظر با شاگردان به جمع بندي نظرات مي‌پرداخت و مجدداً اجازه بحث و نقد پيرامون نظر نهايي استاد داده مي‌شد. همچنين موضوع بحث جلسات آتي از پيش معلوم و به شاگردان فرصت داده مي‌شد نقطه‌نظرات خود را آماده ساخته و آن را در جلسه مربوطه مطرح نمايند. اين مدل بي‌سابقه آزادانديشي در حوزه علميه به زودي به رشد و پويايي اين حوزه و تربيت افراد روشنفكر و اهل بحث و نقد و آشنا به فنون استدلال و خطابه كمك شاياني كرد‌.

محمدتقي حائري شيرازي
ميرزا محمدتقي حائري شيرازي را مي‌توان رهبر انقلاب عراق و از برافروزندگان مشعل هدايت آن جنبش برشمرد. او از جمله عالمان منحصر‌به‌فرد در تقوا، شجاعت و علم بود. شيخ محمدتقي حائري از اولين دسته عالماني بود كه همراه با مرحوم فشاركي به سامرا رفت تا در محضر درس ميرزاي شيرازي به كسب علم بپردازد. او به زودي سرآمد شاگردان ميرزا شد و به سبب شايستگي و توان بالاي علمي و دانش خود، پس از رحلت مرحوم ميرزاي شيرازي، جانشين وي و مرجع تقليد شيعيان شد.

آيت‌الله فشاركي اصفهاني
وي از نخستين شاگردان ميرزاي شيرازي در نجف اشرف بود كه با عزيمت ميرزا به سامرا، به زودي با هجرت به اين شهر، به وي پيوست. از مرحوم فشاركي، تقريرات ميرزاي شيرازي به جاي مانده است.
ويژگي مهم مرحوم فشاركي اصفهاني، پيشرو بودن در اخلاق ديني و تواضع بود، به طوري كه به عنوان مثال فرزند ايشان خاطره‌اي جالب از دوران پس از رحلت ميرزاي شيرازي از ايشان بيان مي‌كند و مي‌گويد:بعد وفات ميرزاي شيرازي بزرگ، پدرم توسط من به مرحوم آقا ميرزا محمدتقي شيرازي پيغام داد كه «اگر شما خود را اعلم از من مي‏دانيد بفرماييد تا من زن و بچه‏ام را در امرِ تقليد، به شما ارجاع دهم و اگر مرا اعلم مي‏دانيد شما خانواده‏ خود را در مسئله‏ تقليد، به من ارجاع دهيد.» وقتي اين پيام را به ميرزا رساندم، تأملي كرد و فرمود:«خدمت آقا عرض كنيد كه آقا خودشان، چگونه مي‏دانند؟» من اين سؤال را كه به منزله‏ جواب بود، خدمت پدرم عرض كردم. پدرم فرمود:«برو عرض كن كه شما در اعلميت، چه چيز را ميزان و معيار مي‏دانيد؟ اگر دقت نظر، ميزان باشد، شما اعلميد و اگر فهمِ عرفي معيار باشد، من اعلم‏هستم.» من، دوباره اين پيام را به ميرزا رساندم. ايشان باز تأملي كرده و فرمودند: «خودشان كدام يك از اين دو را ميزان قرار مي‏دهند؟» من بازگشتم و اين جواب را كه سؤال بود، ابلاغ كردم. آقا تأمّلي كرد و فرمود:«بعيد نيست كه دقت نظر، ميزان و ملاك اعلميت باشد.» آن‏گاه فرمود:«همگي از ميرزاي شيرازي تقليد كنيم.»

شيخ فضل‌الله نوري
وي از نخستين شاگردان ميرزاي شيرازي بود و ميرزا علاقه فراواني به او داشت، چنانچه از ايشان درباره شيخ فضل‌الله نقل شده است:«ميان من و شيخ فضل الله ضديتي نيست. ايشان، خودِ من و نفس من است.» شيخ فضل‌الله نوري پس از بهره‌مندي از مكتب ميرزاي شيرازي، در جريان نهضت مشروطه به عنوان يكي از فعالان اجتماعي و روشن انديش، به تشريح انحرافات موجود در قيام پرداخت و كوشيد تا بناي مشروعيت مشروطه را بگذارد و جان خود را نيز در اين مسير گذاشت. يكي از آثار به جاي مانده از شيخ فضل‌الله، تقريرات درس اصول ميرزاي شيرازي است.

ميرزاي نائيني
نائيني از نخستين انديشمنداني است كه به صراحت از لزوم وجود قانون اساسي در دولت اسلامي سخن گفته است. به اعتقاد او در دوران غيبت و در غياب ملكه عصمت «نخستين چيزي كه مي‌تواند حافظ عدالت و مانع طغيان حكومت‌گران باشد، قواي قانوني و قانون اساسي است.»
گرايش سياسي نائيني نزديك به ميرزاي شيرازي و همچنين سيدجمال‌الدين اسدآبادي بود كه از دوستان دوران جواني او به شمار مي‌رفت. نائيني به ولايت فقيه قائل است. در آثار به جامانده از نائيني در مجموع دو قول درباره قلمرو ولايت فقيه از وي به يادگار مانده است. قول اول نيابت فقيه در امور حسبيه است. نائيني در كتاب «تنبيه الامه و تنطيه المله» مي‌نويسد:
«از جمله قطعيات مذهب ما طايفه اماميه اين است كه در اين عصر غيبت علي مغيبه السلام، آنچه از ولايات نوعيه را كه عدم رضاي شارع مقدس به اهمال آن حتي ـ در اين زمينه ـ معلوم باشد، وظايف حسبيه ناميده و نيابت فقهاي عصر غيبت را در آن قدر متيقن و ثابت دانستم، حتي با عدم ثبوت نيابت عامه در جميع مناصب و چون عدم رضاي شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بيضه اسلام بلكه اهميت وظايف راجع به حفظ و نظم ممالك اسلاميه از تمام امور حسبيه از اوضح قطعيات است، لذا ثبوت نيابت فقها و نواب عام عصر غيبت در اقامه وظايف مذكوره از قطعيات مذهب خواهد بود...»
و نيز «بنا بر اصول ما طايفه اماميه اينگونه امور نوعيه و سياسيت امور امت را از وظايف بررسي مباني فكري و اجتماعي مشروطيت ايران نواب عام عصر غيبت علي مغيبه السلام مي‌دانيم.»

فرجام سخن
مكتب سامرا را مي‌توان آغازي بر جريان تحول حوزه علميه شيعه محسوب كرد. حوزه‌اي كه چه از نظر شيوه تعليم و تربيت و چه محتواي آموزشي و پژوهشي مقتضي با زمان حركت مي‌كند و در آن افرادي رشد مي‌كنند كه تاريخ شيعه در قرون آتي مديون آنهاست. حوزه علميه قم و پرورش يافتگان آن را مي‌توان ادامه دهنده شيوه مكتب نجف دانست كه انقلاب اسلامي مديون زحمات آنهاست. همه اينها را مي‌توان مستقيم يا باواسطه حاصل نگرش و تفكر ناب ميرزاي شيرازي دانست كه در ايران و عراق منتج به تحول سيستم حوزوي از شكل سنتي به گونه‌اي نوين گرديد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر