کد خبر: 906378
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۲
کم و کیف فرار مغزها در گفت‌وگو با کارشناسان
دانشگاه برای بعضی‎ها، یک سکوی پرش است؛ کسانی که سال ها در مدارس کشور تحصیل می کنند و از همان روزهای اول دانشجویی، غیر از دغدغه‎های رایج درس و ارائه و مقاله، هزار و یک فکر و ذکر دیگر هم دارند.

دانشگاه برای بعضی‎ها، یک سکوی پرش است؛ کسانی که سال ها در مدارس کشور تحصیل می کنند و از همان روزهای اول دانشجویی، غیر از دغدغه‎های رایج درس و ارائه و مقاله، هزار و یک فکر و ذکر دیگر هم دارند؛ رزومه نوشتن و مدرک معتبر زبان گرفتن و پر کردن فرم اپلای و توصیه‎نامه گرفتن از استاد و... . اما چه چیزی باعث می‎شود این بعضی‎ها که اتفاقا از پرتلاش‎ترین و پرانگیزه‎ترین‎ دانشجوها هستند، رفتن را با همه سختی‎ها و ترس‎ها و زحمت‎هایش به ماندن ترجیح می‎دهند؟ فرار مغزها طبق یکی از تعاریف «موقعیتی است که نیروی متخصص و ماهر یک کشور، به دلیل ناتوانی کشور مبدأ در حفظ و نگه‎داری آن‎ها، بالاجبار به کشوری مهاجرت می‎کنند که به حضورشان نیاز دارد». کشور مقصد برای رفع این نیاز، شرایط، امکانات و امتیازهایی را درنظر می‎گیرد؛ این عوامل جذب در کشور مقصد، نخبگان را وادار به مهاجرت می‎کند. پرونده امروز را به دلیل اهمیت فراوان پدیده فرار مغزها، به این موضوع اختصاص داده‎ایم؛ با علم به این‌که مهاجرت نخبه‎ها وجوه مختلفی دارد و پرداختن به آن، مطالعه و بررسی و تحقیق فراوان می‎طلبد. بنابراین آن‎چه می‎خوانید تنها گوشه کوچکی از ماجرای خروج نخبگان از کشور و تبعات آن است؛ در این پرونده، با زیان‎های ناشی از مهاجرت نخبگان از زبان یک جامعه‎شناس آشنا می‎شوید؛ درباره ابعاد کمّی این پدیده از زبان یک مسئول، آمار و ارقامی خواهیدخواند؛ و در تجربه متفاوت یک کارگردان که مجموعه مستندی درباره فرار مغزها ساخته‎است، شریک می‎شوید.

گفتوگو با رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران درباره ضرر ناشی از فرار نخبگان

دکتر «محمدامین قانعی‎راد»، استاد جامعه‎شناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، پدیده فرار نخبگان از کشور را از حیث جامعه‎شناختی بررسی می‎کند. دکتر قانعی‎راد معتقد است با وجود وضعیت نگران‎کننده خروج نخبگان از کشور، این پدیده قابل کنترل است.

- وقتی میگوییم با فرار مغزها سرمایه از کشور خارج میشود، دقیقا منظورمان چیست؟

- فرار نخبه‎ها از کشور، دو نوع ضرر به دنبال دارد؛ یکی خروج سرمایه انسانی (human capital) که نیروی دارای دانش، مهارت و تخصص را شامل می‎شود و دیگری از بین‎رفتن سرمایه‎ای است که صرف پرورش آن فرد شده؛ تربیت نیروی انسانی از دوران دبستان تا زمان دانش آموختگی هزینه ‏ای برای کشور دارد که با رفتن او این سرمایه هم از دست می‎رود. از لحاظ عدد و رقم هم یادم است وقتی دکتر «فرجی‎دانا» وزیر علوم بود، آماری ارائه کرد که می‎گفت سالانه 180تا200 هزار نخبه از ایران خارج می‎شوند و کشور از این بابت، هرسال حدود 50 میلیارد دلار ضرر می‎کند، یعنی بیش از درآمد نفتی کشور. این رقم البته براساس میزان هزینه‎هایی بود که خارج از کشور، صرف پرورش نیروی انسانی تحصیل‎کرده می‎شد.

-  غیر از سرمایه انسانی و اقتصادی، اینروزها از سرمایه ژنتیکی هم صحبت میشود؛ بعضیها معتقدند با خروج نخبگان از کشور، از نظر هوشی و ژنتیکی هم متضرر میشویم.

- طبعا نخبه‎ها افراد هوشمندی هستند اما وقتی می‎گوییم با خروج آن‎ها از کشور، سرمایه هوشی و ژنتیکی خارج می‎شود، به یک نگاه نژادپرستانه نزدیک می‎شویم. بهتر است درباره «سرمایه فکری» صحبت کنیم. ضمن این‎که نخبگی لزوما ریشه در ژن ندارد. من با یکی از طرفداران این نظریه که استاد برجسته‎ای هم هست صحبت می‎کردم. به او گفتم والدین شما چه وضعیتی دارند؟ گفت بی‎سواد هستند و در روستا زندگی می‎کنند. جواب دادم پس شما چطور به چنین جایگاهی رسیدی؟ من، فرار مغزها را از حیث اجتماعی، قابل بحث و بررسی می‎دانم.

- شاید بد نباشد به خود مفهوم «مغزها» هم بپردازیم؛ چه کسانی در این تعریف قرار می‏گیرند؟

- هر انسانی که در هر زمینه‎ای دانش و مهارت کسب کرده‌است، سرمایه انسانی محسوب می‎شود. نخبگان، صرفا تحصیل‎کرده‎های دانشگاهی نیستند و متخصصان حوزه‎های هنری، فلسفی، ورزشی و... هم در این تعریف قرار می‌گیرند. با این‎همه اما اگر محاسبه‎ای از میزان خروج نخبه‎ها وجود داشته‎باشد، صرفا تحصیل‎کردگان آموزش عالی به حساب می‎آیند. مثلا خروج ورزشکاری با تحصیلات عالی از کشور، فرار مغز‎ها محسوب می‎شود و ورزشکاری که تحصیلات دیپلم دارد، خیر. از آن طرف، ثروتمندانی که به دلیل احساس ناامنی مالی از ایران می‎روند هم باعث خروج سرمایه می‎شوند؛ به‎طور کلی باید بین سرمایه انسانی و اقتصادی تمایز قائل شویم.

- ما در کشور با «بحران» فرار مغزها مواجهیم؟

- در این‎باره آمار رسمی نداریم. هرچه هست آمارهایی است مبتنی بر برآوردهای کلی و ‎جایی که برای مثال خروج هر تحصیل‎کرده‎ از کشور را ثبت کند، وجود ندارد. آمارهایی مبتنی بر برخی تحقیقات که خیلی هم نمی‌شود روی صحت و سقم اش حساب کرد، می‎گوید 75 درصد جوانانی که در پژوهش‎ها مورد سوال قرار گرفتند، تمایل به مهاجرت داشتند. طبعا همه این افراد از کشور خارج نمی‎شوند اما هم اکنون میل جوان‎ها که اکثرا تحصیل‎کرده هستند، به مهاجرت بالاست.

 - وضعیت کشور ما از لحاظ مهاجرت نخبگان، نسبت به بقیه کشورها چطور است؟

 - در کشورهای توسعه‎یافته، مفهومی به اسم فرار مغزها (brain drain) وجود ندارد و چرخش مغزها (brain circulation) مطرح است؛ یعنی بین این کشورها جابه‎جایی و تبادل نخبگان اتفاق می‎افتد. نخبه‎ها برای مثال اگر از کانادا به آمریکا می‎روند، به قصد کسب تجربه و افزایش سطح علمی است نه برای فرار از اوضاع نامطلوب. در ایران اما با فرار به معنی واقعی و نوعی گریز اجتماعی مواجهیم. ضمن این‎که از لحاظ مالی هم حمایتی از نخبگان صورت نمی‎گیرد. جوان تحصیل‎کرده با حقوق دو میلیون تومان در ماه وقتی وضعیت خودش را با دوستش در اروپا مقایسه می‎کند، کاملا این فاصله را حس می‎کند. در ایران به دلایل مختلف، حس تعلق اجتماعی کاهش یافته‎است.

 - کشورهای دیگر، مسئله فرار مغزها را چطور مدیریت کردند؟

 - کشورهای توسعه‌یافته که اساسا با این مسئله‎ مواجه نیستند تا بخواهند به مدیریتش فکر کنند. یک پزشک فرانسوی چرا باید از کشورش خارج بشود؟ از چه چیزی می‎خواهد فرار کند؟ و اصلا کجا برود بهتر از کشور خودش؟ فرار مغزها مربوط به کشورهای درحال توسعه است؛ مثل افغانستان که نه تنها نخبگانش بلکه نیروی کارش هم از کشور خارج می‎شوند. نخبه‎ای که از کره جنوبی به انگلستان می‎رود، فرار نمی‎کند بلکه می‎خواهد شرایط دیگری را هم تجربه کند اما خروج از کره شمالی، فرار محسوب می‎شود. با این‎همه به‌نظر من، پدیده فرار مغزها مسئله غیرقابل حلی نیست.

فرار مغزها بهروایت آمار و ارقام در گفتوگو با مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان

«پرویز کرمی» مشاور بنیاد نخبگان و رئیس مرکز ارتباطات و اطلاع‌رسانی علمی و فناوری ریاست جمهوری، با ارائه آماری جایگاه ایران از نظر مهاجرت نخبگان را در مقایسه با سایر کشورها بررسی کرده‎است. او معتقد است اطلاعات نادرستی درباره روند مهاجرت نخبگان وجود دارد که باعث تخریب چهره کشور می‌شود.

- درباره میزان مهاجرت نخبگان، آمار موثقی وجود دارد؟

- همه ساله در بنیاد ملی نخبگان، پژوهش‌ها و بررسی‌های فصلی در زمینه مهاجرت انجام می‌شود. بر اساس یک بررسی مستند، در ابتدای انقلاب از 270هزار دانشجو در کشور،  170هزار نفر در داخل و 100هزار دانشجو خارج از کشور مشغول به تحصیل بودند که این مقدار چیزی بیش از 30 درصد کل دانشجویان آن زمان بود. از سویی همان زمان از میان 100 هزار دانشجوی مشغول به تحصیل در خارج از کشور، 57هزار نفر در آمریکا دانشجو بودند که آن زمان بزرگ‌ترین کلونی از لحاظ آمار دانشجویی در آمریکا بودیم. هم اکنون با احتساب چهار میلیون‌و700هزار دانشجو، تنها 48هزار نفرشان خارج از کشور مشغول به تحصیل‌اند؛ یعنی چیزی حدود  یک درصد دانشجویان مهاجرت کرده‌اند. براساس آمار اداره مهاجرت ایالات متحده (CIS) تا سال ٢٠١٦، جمهوری خلق چین در جدول اعزام دانشجو به آمریکا مقام نخست را داشته‎است، پس از آن کشورهای هند، عربستان سعودی، کره‌جنوبی، کانادا، ویتنام، تایوان، برزیل، ژاپن و مکزیک در رده‌های بعدی هستند. آخرین و جدیدترین گزارش‌‌های بین‌المللی نشان می‌دهد ایران نه تنها در ردیف 30 کشور نخست ارسال‌کننده مهاجر نیست بلکه تعداد مهاجران ایرانی بسیار پایین‌تر از میانگین جهانی است.

 - با مهاجرت نخبگان چه میزان سرمایه از کشور خارج میشود؟

 - مهاجرت نخبگان اگر بی‎بازگشت باشد، برای کشور هزینه‌زاست اما بازگشت آن‎ها حتی اگر درصد پایینی را شامل بشود، هزینه‌های متحمل شده را جبران ‌می‌کند. با رویکرد جدیدی که معاونت علمی و بنیاد ملی نخبگان درپیش‌گرفته تاکنون نزدیک به 1000نخبه را به کشور بازگردانده‎ایم. ما می‌توانیم با بهبود فضای کسب‌وکار تا حدودی از مهاجرت بی‌بازگشت نخبگان جلوگیری کنیم اما این رفت‎وآمدها بین دانشجویان و نخبگان کشورهای مختلف نه تنها هزینه‌بر نیست بلکه اگر با برنامه و استراتژی مناسب باشد، می‌تواند از هزینه کشور نیز بکاهد. مثلا کشور چین با سیل فراوان مهاجرت مغزها رو‌به‎روست، اما با این استراتژی که بازگشت کمتر از  یک درصد این افراد هم می‎تواند هزینه‌های کشور را جبران کند، امروز یکی از قدرت‌های علمی و اقتصادی دنیاست. فراموش نکنیم که باید میان مهاجرت نخبگان و مهاجرت افراد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور تفکیک قائل شد؛ چراکه گزارش و آمار درخصوص فرار مغزها مهم‌تر از مهاجرت افراد برای کار یا گردش و... به خارج از کشور به حساب می‌آید.

 - برای کنترل پدیده خروج نخبگان، چه راهکارهایی پیشبینی شدهاست؟

 - یک سالی است که دانشجویان ایرانی از 100 دانشگاه برتر دنیا را در بنیاد حمایت می‌کنیم تا بتوانیم با بسترسازی مناسب به‌منظور چرخش مغز در کشور، آن‎ها را به بازگشت ترغیب کنیم. در سال ۹۳ به برداشتن موانع اقدام کردیم و با برطرف کردن آن‌ها و ایجاد تسهیلاتی در قالب «سامانه همکاری با متخصصان غیرمقیم»، بستری فراهم کردیم تا پلی ارتباطی میان متخصصان و محصلان خارج از کشور با داخل وجود داشته‌باشد. در بحث نظام وظیفه هم تسهیلاتی برای این افراد فراهم شده‌است؛ چنان‌چه فرد بخواهد پس از تحصیلات به کشور بازگردد، یک دوره‌ ۴۵ روزه آموزشی را می‌گذراند و بعد از آن طرح‌هایی پژوهشی در قالب امریه در مراکز علمی و پژوهشی برای او تعریف خواهدشد. هم‎چنین در دوسال‌ونیم گذشته تجربه خوبی در همکاری با کارآفرینان ایرانی خارج کشور داشته‎ایم؛ در این تجربه حدود 1200 نفر از متخصصان و محققان ایرانی خارج از کشور، همکاری خودشان را اعلام کردند و تا الان 1000نفرشان به ایران آمده‌اند. این افراد در هیات علمی دانشگاه‌ها، مراکز علمی، شرکت‌های دانش‌بنیان و استارت آپ‌های خودشان مشغول به فعالیت هستند. 55درصد استارت آپ‌های‌ مطرح در ایران متعلق به همین افراد بازگشته است که برای بیش از ۱۰۰ هزار نفر کار ایجاد کرده‌اند. ما منکر مهاجرت و مخالف مهاجرت در برخی رشته‌ها نیستیم؛ در بعضی از رشته‌های دانشگاهی نیاز داریم افرادی را برای کسب تجربه از علم روز دنیا به کشورهای خارجی بفرستیم تا آن رشته‌ها در دانشگاه‌های کشور تقویت شوند. بنابراین باید افرادی را کمک کنیم تا به خارج بروند، به آن‌ها مشاوره بدهیم و بعد کمک کنیم به کشور برگردند. محیط کسب‌وکار باید برای نخبگان جذاب شود؛ بوروکراسی حاکم در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و ادارات کم یا حذف شود؛ نظام وظیفه تسهیل یابد و مشکلات اداری و درگیری‌های موجود در جامعه کاهش پیدا کند تا نخبگان به سرزمین مادری‌شان برگردند.

 - نخبگان ایرانی بیشتر به چه دلایلی مهاجرت میکنند؟

- مشکل بودن راه‌اندازی و تداوم کسب‌و‌کار در ایران، گرفتن مجوزهای اداری قابل توجهی از نهادهای گاه بی‌ربط پیش‌روی فرد می‌گذارد. از این رو ایجاد و تسهیل فضای کسب‌وکار مثبت در کشور و توجیه شخص یا نهادی که تصمیم به تعطیلی یک کسب‎وکار می‌گیرد، از نخستین سیاست‎های معاونت علمی‎وفناوری ریاست جمهوری است. موانعی مثل فرایند‌های وقت‌گیر تأیید مدرک و جذب در هیئت علمی و سربازی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی می‌تواند عواملی برای مهاجرت نخبگان باشد. هم‌چنین نبود ضوابط جذب هیئت‌علمی و وجود معیارهای خاص در جذب و ارتقای استادان، بعضا وجود برخی سیاست‌های ناکارآمد و اشتباه در محیط دانشگاه، بی‌توجهی دانشگاه‌ها به علوم‌پایه و نگاه مکانیکی به تحقیق و پژوهش را می‌توان برخی عوامل مهاجرت دانست. از جاذبه‎های مهاجرت هم می‎توان مدرک معتبر، وام های بلاعوض خوب، زندگی در دنیای جدید و وجود تکنولوژی‌های نو را برشمرد.

 - اینروزها حرفوحدیثهایی میشنویم درباره پایین آمدن سن مهاجرت نخبگان در ایران. این موضوع چقدر صحت دارد؟

- هیچ بررسی متقنی در این‌خصوص وجود ندارد و آمارکذب ارائه شده صرفا برداشت بدون اتکای علمی- آماری و نگاه شخصی افراد است. بررسی‌ها روی آمار ارائه شده سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و نیز اداره مهاجرت کشورهای مهاجرپذیر، این مسئله را تأیید نمی‎کند. شما هم می‌توانید با مراجعه به سایت اداره مهاجرت این کشور، نامعتبر بودن این موضوع را پی‌گیری کنید.

گفتوگو با کارگردان سه گانه مستند «میراث آلبرتا»  که تصویر تازه ای از فرار مغزها ارائه داد

 پدیده فرار مغزها با همه اهمیتش، آن‌طور که باید اهمیت و توجه دریافت نمی‎کند؛ گاهی نه در سطوح کلان سیاست‎گذاری و برنامه‎ریزی چیز زیادی درباره‎اش می‎شنویم نه در دغدغه‎های فرهنگی اهالی هنر جایگاهی دارد. «حسین شمقدری»، در این ‎شرایط قحطی کار در حوزه مهاجرت نخبگان، با ساخت سه‎گانه «مستند میراث آلبرتا»، اتفاق ارزشمندی را رقم زد. آلبرتای یک با نگاهی منفی نسبت به مهاجرت ساخته‌شد؛ آلبرتای دو دوربینش را به دانشگاه‎های خارج از ایران برد و با روایت شرایط آن‎ها، رویکرد متعادل‎تری نسبت به رفتن انتخاب کرد؛ آلبرتای سه هم تلاش کرد واقعیت‎هایی از زندگی شغلی و خانوادگی مهاجران نخبه به نمایش بگذارد. آن‎چه می‎خوانید گفت‎وگوی ما با حسین شمقدری است درباره میراث آلبرتا و درباره مهاجرت.

 - ایده و ضرورت ساخت میراث آلبرتا از کجا شکل گرفت؟

 - یکی از دغدغه‌های جدی دانشجویان دانشگاه شریف، مهاجرت است. بچه‌ها از همان سال اول به اپلای فکر می‌کنند، به این‌که کدام کشور بروند، چه دانشگاهی انتخاب کنند و چطور بروند؛ تا سال چهارم و پنجم که مهاجرت برای خیلی‎ها قطعی می‌شود و اکثر کسانی که بتوانند، می‎روند. من هم دانشجوی شریف بودم؛ این موضوع برایم مهم شد. ضمن این‎که با بچه‎ها، مجموعه‎ای هم راه انداخته‎بودیم که در آن فیلم مستند ساخته می‎شد. این شد که رفتیم سراغ ساختن «میراث آلبرتا» که قسمت اولش هم بیشتر در خود شریف می‎گذرد.

- شما سه قسمت آلبرتا را در سه بازه زمانی مختلف ساختید، نظرتان نسبت به پدیده مهاجرت در طول ساخت این مجموعه هیچ تغییری کرد؟

 - قسمت اول را با ذهنیت منفی نسبت به مهاجرت ساختیم. در قسمت دوم و سوم اما تصوراتمان تغییر کرد؛ چون به اروپا سفر کردیم، فضای آن‌جا را دیدیم و با بچه‎هایی که آن‌جا زندگی می‌کردند صحبت کردیم. اوایل نظرم این بود که بهتر است نخبه‌ها مهاجرت نکنند؛ بعدها فکر کردم یکی از ضروریات پیشرفت اتفاقا ارتباط با مرزهای علم است. شما به‌عنوان دانشجو به‌هرحال مقالات روز دنیا را می‌خوانی و به کلاس درس خیلی از استادان، آنلاین دسترسی داری. من اما از ارتباط حضوری حرف می‌زنم، یعنی در ارتباط بودن با تکنولوژی و اتمسفر اقتصادی و ارتباطات غرب، الهام گرفتن از آن و پیشرفت کردن. ارتباطی که به انتقال تکنولوژی و بهره بردن از صنعت کشورهای پیشرفته منجر بشود، ارتباطی مثبت و حتی ضروری است.

 - وقتی درباره انتقال تکنولوژی صحبت میکنید یعنی نگاهتان، نگاه برگشت به کشور است؟

 - اتفاقا نه. خیلی از برگشت‌ها به سرخوردگی منجر می‎شود؛ چون چیزهایی که فرد یادگرفته‌است، در داخل کشور قابل استفاده نیست. مدل مطلوب من، مدل درارتباط بودن است؛ یعنی اگر خارج از کشور هستی، با ایران درارتباط باشی و برعکس. به‎نظر من ‎در ایران برای نخبه‌ها، امکان پیشرفت بیشتری وجود دارد چون هنوز از لحاظ فرصت‌های اقتصادی اشباع نشده‌است. بسیاری از صنایع فعال در داخل کشور، مثل آی‎تی، سال‎ها پیش در دنیای غرب پاگرفته و پیشرفت کرده‎است اما در ایران بچه‎ها می‎توانند از این فرصت‌های خالی یا اصطلاحا (job opportunity) استفاده کنند، استارت آپ راه بیندازند و صاحب سرمایه شوند.

 - لازمه پیشرفت در داخل کشور، جنگیدنهای فراوان است؛ یعنی به اندازه فرصت پیشرفت و حتی بیشتر از آن، مانع وجود دارد.

  - بله، پیشرفت در ایران به مبارزه‌ای سخت‎تر نیاز دارد، چون خیلی از فرصت‎ها را مراکز دولتی مال خودشان می‎کنند. اما روحیه آدم هم خیلی تأثیرگذار است؛ برای کسی که روحیه مبارزه کردن ندارد، شاید رفتن و انتخاب یک زندگی کارمندیِ آرام ولی درعین حال زیردست بهتر باشد. اما بین همین دانش آموختگان شریف که مهاجرت نکردند، خیلی‌ها را می‎شناسم که استارت آپ دارند، شرکت تأسیس کردند و موفق هستند.

- میراث آلبرتا چه بازخوردها و واکنشهایی به همراه داشت؟

- مهم‎ترین اتفاق که البته نمی‎خواهم بگویم فقط به‎دلیل مستند ما بوده ولی آلبرتا به‎هرحال در آن تأثیر داشته‌است، تغییر سیاست‎های بنیاد نخبگان و معاونت علمی ریاست جمهوری بود. زمانی که آلبرتای یک ساخته‎شد، سیاست‎ها بیشتر از نوع حمایت مالی بود و الان معطوف به استارت آپ و فرهنگ کارآفرینی است. حمایت مالی مستقیم، روشی غلط و حتی توهین به نخبه بود. به نظر من تنها راه نگهداری نخبه‌ها در کشور، دادنِ شغل، شخصیت و جایگاه مدیریتی به آن‎هاست. 

 منبع: روزنامه خراسان

 

غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
بی نشان
|
Norway
|
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۳
0
0
یکی از علل این مسئله مهم بی توجهی به فرهنگ منافع ملی و جمعی در سیاست های کلان نظام و فقدان نهادینه شدن در جامعه است البته این موضوع در بسیاری از چالش های کلان جامعه هم نقش تعیین کننده دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار