کد خبر: 906710
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۹
دكتر حسن انصاري، پژوهشگر كلام و فلسفه و عضو انستيتو مطالعات اسلامي دانشگاه آزاد برلين در خصوص نسبت شيعه و علوم عقلي مجموعه يادداشت‌هايي در شبكه مجازي خود منتشر نموده است و در آن كوشيده تا تقارن و ارتباط ميان كلام و فلسفه شيعي را با تشيع با محوريت خرد شيعي معرفي نمايد

دكتر حسن انصاري، پژوهشگر كلام و فلسفه و عضو انستيتو مطالعات اسلامي دانشگاه آزاد برلين در خصوص نسبت شيعه و علوم عقلي مجموعه يادداشت‌هايي در شبكه مجازي خود منتشر نموده است و در آن كوشيده تا تقارن و ارتباط ميان كلام و فلسفه شيعي را با تشيع با محوريت خرد شيعي معرفي نمايد. در ادامه گزيده اين مجموعه يادداشت را مي‌خوانيد.

دعوت به حفظ و احياي علوم عقلي: كلام و فلسفه
من سال‌هاست در نوشته‌هايم به حفظ و احياي علوم عقلي يعني كلام امامي و معتزلي و همچنين فلسفه اسلامي دعوت مي‌كنم. معتقدم رمز بقاي تشيع همين حفظ و تداوم سنت عقلي در آن بوده و همين موجب آن شده كه تشيع از يك سو در دامن تصوف افراطي و از ديگر سو قرائت بنيادگرايانه و سلفي و قشري‌گرايي اخباري نيفتد. برخي در تمام اين سال‌ها البته با من مخالفت مي‌كردند. از يك سو نقدهاي من بر مكتب تفكيك را نمي‌پسنديدند. در حالي كه نقد من بر مكتب تفكيك نه به دليل اين است كه براي آنان جايگاهي در هندسه معرفتي اماميه قائل نيستم يا دلمشغولي‌هاي آنان را درك نكنم بلكه به اين دليل است كه معتقدم نبايد انديشه تفكيك جا را براي نظرورزي‌هاي كلامي و فلسفي ببندد. در زمانه‌اي كه ما در آن به سر مي‌بريم براي نقد مكاتب فلسفي و براي جلوگيري از نفوذ انديشه‌هاي قشري و سلفي و قرائت‌هاي سطحي و تمدن‌ستيز و فرهنگ‌سوز نياز به فلسفه و كلام و علوم عقلي داريم.
از ديگر سو، دعوت من به كلام معتزلي و اينكه كلام شيعي كلامي معتزلي است را عده‌اي ديگر برنتابيدند. من كلام معتزلي را ميراث تشيع مي‌دانم. معتقدم اين تشيع بود كه در هزار سال گذشته كلام معتزلي را از آن خود كرد و آن را متحول و عميق‌تر كرد. اينجا اصلاً مسئله اين نيست كه كدام اصيل است و كدام نه و اينكه كدام از اينها از ديگري اخذ و اقتباس كرده است. كلام معتزلي الان نزديك 800 سال است كه اصلاً متعلق به تشيع است و اين شيعيان بوده‌اند كه آن را حفظ کردند و تداوم بخشيدند. كلام معتزلي و خردگرايي معتزلي از افتخارات و از دستاوردهاي تشيع و تمدن شيعي در طول هزار سال گذشته بوده است.
كلام و فلسفه را بدهيم برود جايش چه چيزي را جانشين كنيم؟ چه در تفسير قرآن و چه در تفسير اخبار و روايات ما نيازمند قرائت فلسفي و كلامي هستيم تا هم راه نظرورزي و گفت‌وگوي خردمندانه را بر روي فهم‌هاي گذشته از منابع ديني همچنان باز نگه داريم و هم بتوانيم با تفاسير جديد راهي براي برون‌رفت از مشكلات و ازجمله بلاي خانمانسوز سلفي‌گري و مقابله با گرايش‌هاي تمدن‌سوز و فرهنگ‌ستيز از اسلام پيدا كنيم.

علوم عقلي با تشيع بيگانه نيست
صاحب اين قلم در طول دست‌كم 20 سال گذشته مكرر نوشته و بر آن احتجاج كرده است؛ اين ادعا كه علوم عقلي فلسفه و كلام با روح تشيع بيگانه است يا اينكه تشيع تنها متكي بر احاديث و اخبار بوده و بعداً به‌تدريج با كلام و فلسفه عقلي آميخته شده سخني است كه با اسناد و تحقيق تاريخي سازگار نيست. تشيع مراحل شكل‌گيري‌اش با كلام عقلي آميخته بوده و عقل‌گرايي شيعي بخشي از هويت تاريخي و شكل‌دهنده تشيع بوده است. كلام معتزلي گرچه به نام اعتزالي خوانده مي‌شود اما خيلي زود و به‌ويژه از اوايل سده چهارم قمري اين شيعيان بودند كه پرچم خردگرايي و كلام معتزلي را حفظ مي‌كردند و شعله آن را روشن نگه داشتند. فلسفه هم همينطور. در ميان فلاسفه قديم تنها ابن‌مسكويه نيست كه فيلسوفي است شيعي بلكه سنتي از فيلسوفان شيعي را ما در هر دو سنت كندي و فارابي ابن سينايي مي‌شناسيم كه در سده‌هاي پيش از عصر محقق طوسي فلسفه‌ورزي مي‌كرده‌اند. تكليف بعد از خواجه كه روشن است. در حالي كه چراغ فلسفه به‌تدريج در غيرتشيع بعد از غزالي و ابن رشد رو به خاموشي نهاد يا ناچار بود تا در ذيل كلام‌ورزي ادامه حيات دهد در تشيع امامي فلسفه را شاگردان خواجه حفظ كردند تا به عصر صفوي و مكاتب اصفهان و طهران و قم رسيد. فلسفه بخشي از هويت تشيع در تمام اين سده‌ها بوده است. اگر علامه حلي را يك دانشمند معيار در تشيع در نظر آوريم مي‌بينيد كه فلسفه يكي از بخش‌هاي اصلي اهتمامات اين دانشمند بوده است. اصول فقه و كلام و تفسير شيعي در تمام چند سده گذشته آميخته با فلسفه است. علوم عقلي را بيگانه خواندن خطايي بيش نيست.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر