از نفوذ سيلآساي شيرابهها و پسماندهاي بيمارستاني و عفوني به زمينهاي حاصلخيزش گرفته تا حذف تدريجي گونههاي زيستي و جانوري و خشك شدن تالابها و جان دادن درياي نيلگونش.
براساس گزارشها در نيمقرن اخير جنگلهاي مازندران از 5/3 ميليون هكتار به 2 ميليون هكتار كاهش يافتهاند. البته تالابهاي استان هم از وضعيت خوبي برخوردار نيستند. تالاب بينالمللي فريدونكنار با بيش از ۵ هزار هكتار وسعت يكي از تالابهاي مهم ايران محسوب ميشود كه ۵ سال قبل در فهرست تالابهاي بينالمللي جهان در سايت رامسر به ثبت رسيده و موردپذيرش مجامع جهاني واقع شد. فريدونكنار هرساله پذيراي هزاران پرنده مهاجر از نوع چنگر، انواع مرغابي، حواصيل، كشيم و قو و ديگر پرندگان است. علاوه بر درنا، چنگر، خوتكا، اردك سرسفيد، اردك بلوطي، قو، غاز، باكلان، كشيمها، حواصيلها، اگرتها، پرستوهاي دريايي، سليمها و كاكاييها با طي هزاران كيلومتر از نواحي سردسير شمالي به تالابهاي استان مهاجرت كرده و نيمي از سال را در اين مكان ميگذارنند اما اين تالاب در معرض خشكي قرار دارد.
از طرف ديگر تالاب ميانكاله هم روزگار سختي را سپري ميكند. البته مسئولان منطقه معتقدند اين مكان بايد با كمك جوامع بومي و محلي ساماندهي شود و مسئله گردشگري در اولويت قرار گيرد. همچنين در ميانكاله يك مركز تحققي و علمي براي گوشتخواران و پايش الكترونيك و توسعه و تجهيز شبكه اطفاي حريق احداث شود. اما همه اينها در حد حرف است و با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نميشود.
بيتوجهي به ظرفيت 20 ميليون مسافر
حالا وقتي قدم به مازندران و بخصوص جنگل و دشتهايش ميگذاري ديگر احتياج به تيز كردن گوشهايت نيست همينكه در منطقه باشي صداي شليكهاي دور و نزديك شنيده ميشود، صدايي كه در همه فصلها يكي از آواهايي است كه صداي پرندگان مهاجر در لابهلاي آن گم ميشود. هرساله تعداد زيادي شكارچي در استان بهصورت مجاز و غيرمجاز به شكار پرندگان مشغول ميشوند. شكاري كه حالا نه تنها تعداد پرندگان بومي را به شدت كاهش داده بلكه پرندگان مهاجر را هم در تورها و دامها ماندگار كرده است.
هرچند محيطزيست ادعا ميكند كه در تلاش است تا اين شكارها آسيبي به محيطزيست و تنوع زيستي مازندران وارد نكند و اكوسيستم به خطر نيفتد اما صدور پروانه شكار براي شكارچيان يك بام و دو هواي اين سازمان را نمايان ميسازد.
تمام مشكلات مازندران قابل حل است به شرطي كه بهانهها خريدار نداشته باشند. مثلاً آوردن بهانه براي جمعآوري زباله به دليل حجم زياد مسافر در استان، بهانهاي است كه شهرداريها براي فرار از مديريت پسماند ميگيرند، زيرا شهرداريها با دريافت عوارض قانوني از مهمانپذيرها و مراكز رفاهي و تفريحي ميتوانند براي خدمات پسماند استفاده كنند.
اگر مسئولان محيطزيست بازخواست شوند، حتماً آنها هم از زير مجموعه خود براي بسياري از معضلات توضيح ميخواهند. چرا رودخانهها از آلودگي، ساخت و ساز غيرمجاز و برداشت بيرويه شن و ماسه لطمه ديدهاند؟ چرا جنگلها طي سالهاي اخير از بين رفتهاند؟
از آنجا كه 22 درصد از خاك 24 هزار كيلومتري مازندران، متعلق به منابع محيطزيستي است، نميتوان به مباحث زيستمحيطي بيتفاوت بود. از سوي ديگر حضور 20 ميليون گردشگر طي سال در مازندران، يك فرصت قابل ملاحظه براي اين استان است، اما بدون توجه جدي به مسائل و گرفتاريهاي زيستمحيطي، با چالشهاي بزرگي روبهروست كه تمام مباحث را زير سؤال ميبرد.