اين چهارمين سالي است که مردم يمن زير حملات تجاوزگرانه عربستان و امارات به استقبال ماه مبارک رمضان ميروند و در سايه سکوت حاکم بر جامعه ناعادلانه جهاني به اميد فرداي بهتر همچنان به مقاومتهاي خود ادامه ميدهند. شايد از اين جهت وجه تشابه مهميرا ميتوان ميان مردم يمن و فلسطين مشاهده کرد چه آنکه هر دو در محاصره کامل و همهجانبه قرار دارند با اين تفاوت که مردم فلسطين زير اشغال رژيميقرار دارند که خصومت تاريخي با مسلمانان دارد و لذا از آن انتظاري جز اين نميتوان داشت اما يمن زير حملات دولت يا دولتهايی قرار دارد که هم اسلاميو هم عربي هستند و لذا همدينان و همکيشان خود را مورد تعرض قرار دادهاند اما همانند رژيم صهيونيستي حتي حقوق جنگ را نيز رعايت نميکنند و بدترين جنايات را در حق مردم يمن مرتکب ميشوند. در حالي که طبق اصول و قواعد مربوط به جنگ بايد از آسيب رساندن به غيرنظاميان در زمان جنگ پرهيز شود اما هر دو رژيم صهيونيستي و سعودي به عمد مردم فلسطين و مردم يمن را به طور دستهجمعي مجازات ميکنند و از هيچ تلاشي در اين زمينه فروگذاري نميکنند. هر دو به گرسنگي دادن مردم تحت اشغال رو آوردهاند که در اين راستا حدود 2ميليون فلسطيني در غزه و نزديک به 20 ميليون يمني به دليل ادامه محاصره طولاني از دستيابي به حداقل امور معيشتي و درماني محرومند و هر روز نيز بر وضعيت فلاکت آنها افزوده ميشود. هر دو رژيم نيز در برابر تلاشها و درخواستهاي جهاني براي پايان دادن به اين وضعيت به شدت مقاومت ميکنند و اين تلاشها را به شکست ميکشانند. رژيم سعودي و کودتاگرايان حاکم بر رياض نيز دقيقاً رويکرد مشابهي اتخاذ کردهاند و همه تلاشهايی که از سوي نمايندگان سازمان ملل به کار گرفته شده را ناکام گذاشتهاند. تا پيش از اين تصور ميشد شايد مارتين گريفيتس نماينده انگليسيتبار سازمان ملل بتواند در اين زمينه به موفقيتي دست يابد اما آنچنان که از شواهد و قراين موجود برميآيد عربستان به طور خزنده تلاشهاي وي را نيز به شکست ميکشاند و نمايندگان سياسي انصارالله را يکي پس از ديگري ترور ميکند که از جمله آنها ميتوان به ترور صالح صماد رئيس بخش سياسي انصارالله و يا عبدالناصر الجنیدی عضو کمیته آشتی برآمده از مذاکرات کویت اشاره کرد. اين ترورها حاصل همکاريهاي امنيتي و اطلاعاتي مشترک ميان عربستان، امريکا و رژيم صهيونيستي به شمار ميرود. وجه تشابههاي ديگري را نيز ميتوان بين برخوردها، اقدامات و سياستهاي رژيم صهيونيستي و عربستان در قبال مردم فلسطين و يمن مشاهده کرد. براي مثال درخصوص رخدادهاي اخير در فلسطين که با برگزاري جشن 70 سالگي اشغال فلسطين و اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي همراه بود نمايندگان عربستان و امارات و بحرين در مراسم سفير اين رژيم در قاهره حضور يافتند آنهم در شرايطي که نظاميان اين رژيم در غزه مشغول قتل عام آوارگان فلسطيني بودند که در اعتراض به ناديده گرفته شدن حق بازگشت خود در طرح موسوم به معامله قرن در مرزهاي اين منطقه با اراضي اشغالي سال 1948 موسوم به اسرائيل تحصن کرده بودند. در مقابل با وجود اينکه خود يمنيها طي چهار سال گذشته تحت شديدترين حملات عربستان و ائتلاف تحت رهبري آن قرار داشتهاند که آمار تلفات و خسارات آنها در مواردي از فلسطيني ها نيز پيشي گرفته است اما بعد از قتل عام آوارگان فلسطيني در مرز غزه که دستکم 60 شهيد و 2700 زخمي بر جاي گذاشت بزرگترين تظاهرات اعتراضآميز را برگزار کردند که در مقايسه با تظاهرات مشابه از هر نظر بيسابقه بود.
از ابعادي نيز ميتوان گفت در يک بده و بستان کلان ميان رژيم صهيونيستي، امريکا، امارات عربي متحده و عربستان؛ فلسطين و يمن وجهالمصالحه دور جديد تقسيمات ارضي قرار گرفتهاند که در چارچوب طرحهاي موسوم به معامله قرن دولت ترامپ و طرح 2030 محمد بن سلمان قابل ارزيابي است. طبق معامله قرن که تاکنون بخشهايي از آن به رسانهها درز کرده قرار است حاکميت رژيم صهيونيستي بر بخشهاي بيشتري از کرانه باختري ادامه يابد و شهرکهاي صهيونيستنشين واقع در اين منطقه کماکان ابقا و گسترش يابند و دولت فلسطيني تنها به محدوده نوار غزه با اضافاتي از صحراي سيناي مصر محدود شود و حق بازگشت آوارگان فلسطيني به سرزمين مادري خود براي هميشه منتفي شود و آنها در شهرکهاي تازهتأسيس در صحراي سينا اسکان داده خواهند شد و از طريق پلهايي که قرار است از طريق جزاير صنافير و تيران به خاک عربستان متصل شوند در شهر جديد التاسيس نئوم در عربستان واقع در درياي سرخ به کار گرفته خواهند شد. به نظر ميرسد در ازاي خوشخدمتي که عربستان و امارات در اجراي طرح موسوم به معامله قرن به عمل ميآورند دست آنها نيز براي توسعهطلبيهاي مشابه باز گذاشته ميشود و از اين ديد ميتوان گفت که حملات عربستان و امارات به يمن در چارچوب بده و بستانهاي جديد ميان اين کشورها با امريکا و رژيم صهيونيستي صورت گرفته است. عربستان و امارات نه تنها خنجري بر کمر مردم فلسطين فروکردهاند که در تاريخ اشغال فلسطين بيسابقه بوده است بلکه خود نيز به تأسي از رويکردهاي توسعهطلبانه رژيم صهيونيستي به اشغالگريهاي جديد رو آوردهاند و در اين راستا برخي ديگر از کشورهاي عربي حوزه خليج فارس به شدت از ناحيه توسعهطلبي ارضي امارات احساس خطر و تهديد ميکنند و به عنوان يک اقدام بازدارنده به برگزاري رزمايش نظامي در محدوده تنگه هرمز و درياي عمان دست زدهاند. نکته قابل توجه و تأمل در اين زمينه اين است که طبق توئيتي که محمد بن نايف وليعهد سابق عربستان و از قربانيان سياسي محمد بن سلمان مخابره کرده است خود عربستان نيز در معرض توطئههاي امارات قرار دارد. وي در اين توئيت تصريح کرده است که: «امروز امارات بزرگترین خطر و تهدید برای عربستان است. امارات برای فروپاشی عربستان از طریق سیطره بر زمام امور و نفوذ بر مقامات عالی و تصمیمگیرندگان و همچنین برای محاصره عربستان از سوی يمن و تلاش برای سیطره بر بنادر دریای سرخ تلاش میکند و همه اینها از جمله عوامل تهدیدکننده امنیت ملی عربستان است.» با توجه به اينکه از محمد بن زايد وليعهد عربستان به عنوان الگوي محمد بن سلمان در طراحي سياستهاي ساختارشکنانه خود در امور داخلي و خارجي ياد ميشود و از طرف ديگر بر آيند نهايي اين اصلاحات نيز به نفع رژيم صهيونيستي تمام شده است لذا ميتوان گفت اين رژيم به واسطه محمد بن زايد براي نفوذ در عربستان و خليج فارس تلاش ميکند و با دادن آدرس غلط به کودتاگرايان حاکم بر رياض، عربستان را از درون به مرز فروپاشي ميکشاند.