کد خبر: 907683
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۹
حسن بهشتی‌پور:
عد از خروج ترامپ از برجام و وعده او مبنی‌بر تشدید تحریم‌ها علیه ایران، اروپایی‌ها به صرافت افتادند تا در عین خروج آمریکا خیال خود و کاخ سفید را از ماندن ایران در برجام راحت کنند

جوان آنلاین: بعد از خروج ترامپ از برجام و وعده او مبنی‌بر تشدید تحریم‌ها علیه ایران، اروپایی‌ها به صرافت افتادند تا در عین خروج آمریکا خیال خود و کاخ سفید را از ماندن ایران در برجام راحت کنند. همین باعث شد اصلاح «قانون انسداد» برای حفاظت از شرکت‌های اروپایی در برابر تحریم‌های آمریکا در دستور کار قرار گیرد؛ قانونی که البته چیزی حدود دو دهه قبل با هدف حمایت از شرکت‌های اروپایی مقابل قوانین فراسرزمینی طرف‌های ثالث (به‌طور خاص آمریکا) تصویب شده و حالا قرار است با لحاظ اصلاحاتی بار دیگر به اجرا در‌آید.

ناظران البته در رابطه با میزان کارآمدی این قانون دیدگاه واحدی ندارند. به‌عنوان نمونه، وال استریت ژورنال در این‌باره نوشته: «در اثرگذاری این سازوکار تردید وجود دارد و بیشتر می‌توان آن را سازوکاری نمادین دانست.» در همین ارتباط با دکتر حسن بهشتی‌پور، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌المللی به گفت‌وگو نشستیم. متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

شما فکر می‌کنید این قانون چقدر می‌تواند در ترغیب شرکت‌های تجاری اروپا به مبادلات اقتصادی با ایران کارآمد باشد؟

«وال استریت ژورنال» نوشته، در اثرگذاری این سازوکار تردید وجود دارد و بیشتر می‌توان آن را سازوکاری نمادین دانست.
در سال 1996 میلادی در دوره‌ای که سناتور داماتو  و یک سناتور دیگر آمریکایی لایحه مشترکی را در مجلس سنای آمریکا تصویب کردند، مبنی‌بر اینکه هر کشوری که با آمریکا مبادله اقتصادی دارد نباید با ایران رابطه تجاری داشته باشد- در آن مقطع البته سقف 20 میلیون دلار مشخص شده بود- از آنجایی که اروپایی‌ها مخالف تصمیم سنا بودند و به این خاطر که قوانین داخلی یک کشور نباید به صحنه بین‌الملل تعمیم داده شود، این کشورها مصوباتی را گذراندند که یکی از آنها همین قانون مسدودسازی بود. این قانون در آن زمان موثر بود و بر این اساس شرکت‌های اروپایی با ایران مبادله می‌کردند و آمریکایی‌ها نیز نتوانستند در ممانعت از آنها کاری از پیش ببرند، ولی از سال 2002 به این سو متاسفانه با پرونده‌سازی هسته‌ای به عمل‌آمده علیه ایران آمریکایی‌ها توانستند اروپایی‌ها، ژاپن، چین، روسیه، هند و... را با خود همراه کنند و به این واسطه تحریم‌هایی را علیه ایران وضع کردند.

یکی از اهداف برجام این بود که عملا توانست این اجماع جهانی را شکسته و مسیر کشورهای یادشده را تغییر دهد. در چنین شرایطی شرکت‌های بزرگ اروپایی به واسطه داشتن مبادلات گسترده با آمریکا بعید است بتوانند از این قانون استفاده کرده و مبادلات خود با ایران را دنبال کنند. ولی شرکت‌های کوچک و متوسط قاعدتا در صورتی که حمایت‌های اروپایی پشت‌شان باشد، خواهند توانست به مبادلات تجاری خود با ایران ادامه دهند. طرح دیگری هم که خود اروپایی‌ها در پیش گرفته‌اند، آن است که پول خرید نفت مستقیما به حساب بانک مرکزی ایران و با یورو واریز شود تا بتوانند اقدامات آمریکا را خنثی کنند. اما اینکه تا چه حد شرکت‌ها از تصمیم دولت‌هایشان تبعیت کنند، موضوع دیگری است. این قانون، الزامی برای تجارت شرکت‌ها با ایران ایجاد نمی‌کند و دولت‌های اروپایی صرفا می‌توانند به این شرکت‌ها تضمین دهند که در صورت داشتن مبادلات اقتصادی با ایران حمایت خواهند شد، اما دولت‌ها نمی‌توانند شرکت‌های خود را مجبور به مبادله با ایران کنند.

در حال حاضر تهدیدهایی جدی وجود دارد که شرکت‌های بزرگ از چنین قانونی تبعیت کنند، اما به نظر می‌رسد شرکت‌های کوچک و متوسط از قانون انسداد استقبال کنند. به هرحال آنها منافع اقتصادی‌ای در ایران دارند، مضاف بر اینکه دولت‌های اروپایی می‌دانند که اگر بر سر برجام در مقابل آمریکا کوتاه بیایند، در مقابل خیلی چیزهای دیگر هم مجبور به عقب‌نشینی خواهند شد؛ چیزی که با منافع آنها در تضاد خواهد بود. فضا در حال حاضر به‌گونه‌ای است که اروپایی‌ها اگر اراده بکنند و به گفته‌های خود نیز عمل کنند، شرکت‌های کوچک و متوسط از تبعات تحریم‌های آمریکا در امان خواهند بود.

از همین منظر است که شرکت‌های بزرگی مثل «انی» ایتالیا، «توتال» فرانسه و... فعلا از ادامه همکاری با ایران نگران هستند.

آیا این قانون مصونیت‌بخش است یا خیر؟ اگر هست چرا شرکت‌های بزرگ مثل شرکت‌های کوچک و متوسط به اتکای آن به همکاری تجاری خود با ایران ادامه نمی‌دهند. اگر هم مصونیت‌بخش نیست، چرا شرکت‌های کوچک و متوسط باید به واسطه آن برای همکاری با ایران احساس امنیت کنند؟

شرکت‌های بزرگ چندملیتی بوده و بخشی از سرمایه‌گذارهای آنها آمریکایی هستند. در این ارتباط می‌توان ایرباس را مثال زد. این شرکت تمایل زیادی برای همکاری با ایران دارد، ولی بخشی از سهام ایرباس به شرکت‌های بزرگ آمریکایی تعلق دارد، لذا آنها نمی‌توانند خطر سرمایه‌گذاری در ایران را در چنین شرایطی بپذیرند. شرکت‌های کوچک و متوسط از این جهت ریسک‌پذیری دارند که طرف اروپایی می‌تواند برای آنها تامین ضرر و زیان احتمالی را تضمین کند، ولی وقتی یک شرکت بزرگ و چندملیتی باشد، هزینه این ریسک بسیار بالا خواهد بود.

میزان موفقیت این قانون پیش از این تا چه حد بود؟

موفق بود و ما سال‌ها داشتیم با بهره‌گیری از آن با شرکت‌های اروپایی کار می‌کردیم.

موفقیت آنها چگونه بود؟ آیا تحریم‌های یکجانبه هسته‌ای در آن مقطع وجود داشت که این قانون در مقابل آنها کارآیی داشته باشد؟

تحریم‌های یکجانبه هسته‌ای آن موقع اصلا مطرح نبود، پرونده‌سازی هسته‌ای از سال 2001 به بعد مطرح شد. در واقع از این مقطع به بعد قانون انسداد اعمال نمی‌شد، چراکه قطعنامه‌های شورای حکام به آژانس صادر شد و بعد در سال 2006 پرونده ایران به شورای امنیت رفت و به تدریج آمریکا توانست به خاطر رفتار غلط دولت قبل نوعی اجماع جهانی علیه ایران ترتیب دهد.

یعنی این قانون با تحریم‌ها متوقف شد و اکنون قرار است مجددا به اجرا درآید.

خیر. تحریم‌ها به یک اقدام بین‌المللی علیه ما مشروعیت داد، منتها بعد از انعقاد برجام تحریم‌ها به کنار گذاشته شد و ما کار با شرکت‌های مختلف را آغاز کردیم.

یعنی بعد از برجام قانون انسداد اعمال می‌شد؟

خیر، چراکه آمریکا خود راسا قوانینش را در قالب تمدید معافیت‌های 120 روزه تعلیق می‌کرد، لذا نیازی به قانون مسدودسازی اروپا نبود. در واقع تحریم‌هایی که آمریکایی‌ها وضع کرده بودند، رئیس‌جمهور این کشور با امضای خود باید آنها را به حالت تعلیق درمی‌آورد؛ اتفاقی که البته این بار نیفتاد و با عدم تمدید تعلیق تحریم‌ها، آمریکا رسما از برجام خارج شد، لذا اگر آمریکا از برجام خارج نمی‌شد، امروز هم قانون مسدودسازی اروپا موضوعیتی نداشت.

همان‌طور که مستحضرید، به‌روزسازی این قانون همراه شد با تکرار اعلام پایبندی‌ها به برجام از سویی و مواضع تند سران اروپایی علیه برنامه موشکی ایران ازسوی دیگر و اظهاراتی نظیر اینکه برجام هرچند توافق خوبی بود، اما به هیچ عنوان کامل نبوده و باید درخصوص برنامه موشکی در منطقه ایران نیز مذاکره صورت گیرد یا اظهاراتی نظیر آنکه اروپا برنامه‌ای برای سرشاخ شدن آمریکا بر سر ایران ندارد. ارزیابی شما از این تقارن زمانی چیست؟ شما فکر می‌کنید اروپایی‌ها نهایت به کدام سمت خواهند رفت و منافع‌شان در گرو همراهی با آمریکاست یا جانب ایران را خواهند گرفت؟

اروپا در موضوع موشکی و آنچه در بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای ایران و نیز حمایت از تروریسم می‌خواند، اختلاف نظری با آمریکا ندارد و سال‌های سال‌ است که با آمریکا همسو است. اروپا اصولا به دنبال درگیر شدن با آمریکا نبوده و نیست و از این بابت هیچ قولی نیز به ایران نداده است. ولی نکته مهم این است که اروپا منافع مهمی در ایران دارد و آن پرونده‌سازی که علیه برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفته بود، با قرارداد برجام از بین رفته، لذا چون آن بهانه‌های بین‌المللی علیه ایران وجود ندارد، دست اروپا در مقابل آمریکا باز خواهد بود و خواهد گفت که در موضوع هسته‌ای، تحریم‌های جدید قابل‌قبول نخواهد بود. اما در موضوعات غیرهسته‌ای مثل برنامه دفاعی ایران، بحث حقوق بشر، حمایت از تروریست، بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای و... همچنان دیدگاه اروپا به آمریکا نزدیک است. برجام اساسا قرار نبوده موضوعی در رابطه با این موارد حل و فصل کند. این خواستی دوطرفه بود و هم ایران و هم طرف بعدی بر برنامه‌ هسته‌ای تمرکز داشتند. همسویی آنها در موضوعات غیرهسته‌ای مساله‌ای دیگر است و در چارچوبی دیگر باید تحلیل شود. باید بررسی کرد که آنها در قبال موارد یادشده چه رفتاری در پیش خواهند گرفت اگر بخواهند با همان بهانه‌ها تحریم‌هایی که پیش از این با عنوان هسته‌ای علیه ایران اعمال می‌شد مجددا احیا شوند، نقض غرض خواهد بود و چنین حالتی یعنی بازگشت به نقطه قبل از برجام. ما باید متناسب با این رفتار تصمیم گرفته و اقدام کنیم و یک قاعده کلی وجود خواهد داشت و آن اینکه جمهوری اسلامی ایران از برنامه دفاعی خود به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد، چراکه این موضوعی ناظر به دفاع از تمامیت ارضی کشور است و در این زمینه هیچ جایی برای مذاکره و کوتاه آمدن وجود نخواهد داشت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار