دشمنان اين مرزوبوم بعد از ناكاميهاي پیدرپی در براندازي نظام اسلامي ايران در آخرين نسخه عملياتي خود به مدلي مركب از روشهاي جنگ سخت و نرم رو آورده و روي روح و روان و انديشه مردم ايران سرمایهگذاری كرده و با راهاندازی جنگ رواني و در يك عمليات القايي در كنار توليد ادراك فروپاشي وهمي و خيالي خط تخريب احساس عدالت و امنيت را با جديت تمام دنبال ميكنند. نظام سلطه كه به اقتدار نظام اسلامي و ظرفيتها و توانمندي و قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران از يكسو و ضعفها و آسیبپذیریهای خود اشراف دارد، با فرار به جلو، خوب ميداند كه تخريب باورهاي مردم در حوزه عدالت و امنيت به توليد ادراك فروپاشي خواهد انجاميد و مسير براندازي را تسهيل ميكند. دشمن ميداند كه مهمترين نقطه آسیبپذیری ايران وجود بيعدالتي و ناامني (اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... ) است و يورش به باورهاي مردم در اين دو حوزه مؤثرترین راه براي هجمه عليه نظام خواهد بود. بديهي است كه احساس عدالت و امنيت به مراتب از وجود عدالت و امنيت مهمتر بوده و تضمینکننده آرامش است و چه بسا كه مردم در ميان امواج ناامني و بيعدالتي احساس آرامش كنند ؛ مانند طفلي كه در دل شب در جنگل خطرناك و در عين وجود خطرات فراوان و حيوانات درنده و گزنده در كنار پدر بودن احساس امنيت را برايش به ارمغان ميآورد، در جامعه نيز مادامي كه احساس عدالت و امنيت وجود داشته باشد مردم در آرامش خواهند بود.
بر اساس قرائن و شواهد در مدل براندازي با توليد ادراك فروپاشي، شاهد تلاش جديد دشمنان در دو حوزه داخلي و خارجي هستيم. در حوزه داخلي اعضاي اصلي اين شبكه عبارتند از:
۱ - طيفي از افراد نفوذي و شبكه جاسوسي در بدنه اجرايي كشور همراه با غربباوران، وادادگان، دوتابعيتيها، مرفهين بيدرد، مروجان اشرافيت و اسلام ليبرالي و امريكايي، طواغيت مدرن، و... كه مأموريت دارند با ايجاد اختلال در امور اقتصادي كشور و ناراضي كردن مردم زمينه واگرايي و توليد ادراك فروپاشي در ذهن مردم را بهعهده دارند كه طي چند سال گذشته بنا به اذعان بسياري از صاحبنظران در كار خود و توليد ادراك فروپاشي تا حد زيادي موفق بوده و بر نارضايتي و نگراني عمومي دامن زدهاند.
۲ - طيفي از جريان موسوم به اصلاحطلبان افراطي، خودباختهها، بریدهها و خستهها و تندروهاي افراطي كه با بهرهگيري از تجارب خود در فتنههاي پيشين و همكاري با سرويسهاي جاسوسي و رسانهها و شبكههاي خبري وابسته به بيگانگان، به صورتي كاملاً هدفمند و برنامهريزي شده به تحريف انديشههاي حضرت امام راحل و مباني و اصول انقلاب اسلامي پرداخته و با گفتمانسازي و قرائت جديدي از جمهوري اسلامي مسير تحقق و ايجاد جمهوري (اسلامي) با ماهيت سكولاريستي را پي ميگيرند.
۳ - بيبصيرتها و «خودعقلكلپندارها» كه هیچکس را قبول نداشته و فقط خود را وارث اصلي انقلاب اسلامي ميدانند و با درك ناصحيح از مشكلات و معضلات اجتماعي بر امام مسلمانان و صراط حق سبقتگرفته و به دليل عدم وابستگي و دلبستگي به دنيا و عدم تجانس با غرب، در ميان توده و عامه مردم از محبوبيت نسبي برخوردار بوده و از همين پذيره اجتماعي در جهت اعتبار زدايي و تخريب نهادهاي مرتبط با امنيت و عدالت نظير دستگاه قضايي و نيروهاي نظامي و انتظامي مشغول بوده و عملاً وظيفه باورشكني و مخدوش سازي احساس امنيت و عدالت و به ميدان آوردن مردم بهعنوان سرمايه اجتماعي فتنهگران را بهعهده دارند. عوامل سهگانه خارجي با استفاده از تمام ظرفيت سه جريان داخلي مذكور براي تكميل برنامه توليد ادراك فروپاشي؛ تشديد فشارهاي اقتصادي، سياسي، روحي و رواني، فرهنگي و... بر مردم همراه با پروپاگاندا و تبليغات وسيع در راستاي واگرايي مردم و تثبيت ادراك فروپاشي در انديشه را در دستور كار دارند:
۱ - ضلع غربي محور شرارت و مجموعه نظام سلطه متشكل از امريكا، فرانسه، انگلستان و آلمان كه با برجاميزه كردن فضاي عمومي كشور و تشديد فشارهاي اقتصادي مانند خوره ذهن و افكار مردم را نشانه رفته و پروژه تسليمسازي را پي ميگيرند. در تقسيم كار صورت گرفته، در حالي كه اروپاييها در «استراتژي ديو و دلبر» براي امتياز گيري بيشتر از ايران، نقش دلبر را بازي ميكنند، امريكا در نقش ديو قرار است با تهديد و ارعاب و بزرگنمايي خطر بروز جنگ، مردم ايران را رودر روي نظام قرار داده و مذاكره با غرب در مورد موشكي و مقاومت را به خواست و مطالبه ملي تبديل كند.
۲ - ضلع عبري و صهيونيستي محور شرارت كه به دليل قرار گرفتن در مركز ثقل محور مقاومت بيشترين آسيب را ديده مانند مار زخمخورده بهعنوان مكمل امريكا در جهت ناامنسازي سختافزاري و نرمافزاري ايران اقدام و انجام پرحجم جنگ رواني براي ترساندن مردم را در دستور كار خود دارد.
۳ - ضلع وهابي محور شرارت نيز به رهبري رژيم سعودي حاكم بر حجاز بر طبل ايران هراسي و خطرات تشيع كوبيده و با برپا كردن محيطي غبارآلود قرار است با پاشيدن تخم تفرقه، نفاق و اختلافات و راهاندازی جنگ «شيعه/سني» و بزرگنمايي خطر ايران در برابر اعراب و تجهيز و دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي، مردم ايران را به تسليم در برابر اراده و خواستههاي غرب وادار كنند.
بديهي است كه سوء مدیریتها، عدم انسجام داخلي، اختلافات بين قوا، بيبرنامگي دولت، فقدان تحليل صحيح مسئولان، تبعيض و اشرافيگري مديران، ناامنيهاي موضعي محلي، کمتوجهی مسئولان به خطرات نفوذ، تحليلهاي غلط احزاب سياسي و رسانهها، دامن زدن به شايعات بياساس و هدفمند دشمن و... همه و همه بهعنوان علل ممده به تحقق سناريو و برنامه دشمن كمك خواهند كرد و دشمن را به تشديد فشارها براي اخذ نتيجه اميدوارتر خواهد كرد. راه غلبه و خنثیسازی برنامههاي دشمن استفاده از همه ظرفيتهاي رسانهاي و تبليغي كشور براي بصيرت افزايي و عمقبخشی به باورها و ايمان مردم و پرهيز و مقابله با دوقطبي سازيهاي دروغين و جعلي نظير «دولت/رهبري»، «موشكي/معيشت» و... است. مسئولان و دولتمردان نيز بايد بدانند كه راه خنثي كردن توطئه برنامهريزي شده دشمن و ترميم باورها و بازگرداندن اعتماد به مردم و ارتقاي روحيه اميد تکصدایی، پرهيز از اتخاذ مواضع جنجالي، بيهوده و وحدتشکن، همافزايي و تقويت بياني و عملي جايگاه اركان نظام بهويژه اركان مقوم امنيت و آرامش، همت مضاعف و جهادي و اتخاذ رويكرد انقلابي براي حل مشكلات و معضلات كشور و مردم و ايستادگي در برابر زیادهخواهی نظام سلطه است.