در ميان افسران عراقي مشهور است كه ميگويند پس از اشغال خرمشهر كارشناسان نظامي خارجي به خرمشهر ميآمدند. وقتي استحكامات ما را ميديدند، ميگفتند: خرمشهر براي هميشه از آن شما خواهد بود، ايرانيها براي پس گرفتن آن به يك ارتش كاملاً مدرن و مجهز نياز دارند. ايرانيها چنين ارتشي ندارند، بنابراين شما نگران نباشيد. به همين دليل است وقتي خرمشهر آزاد شد حسين كامل داماد صدام گفت: در ۲۴ ساعت اول يك پزشك همواره بالاي سر صدام بود. آنقدر فشار روحي روي او بود.
آزادسازي خرمشهر نقطه عطفي در تاريخ دفاعمقدس است. يك روز مهم و طلايي كه عزت ديني و ملي ايرانيان را با هم در آميخت تا به آيندگان يادآور شود در اين جنگ نابرابر هشت ساله وجبي از خاك ايران به دست دشمن نيفتاد. عراق پيش از تجاوز سراسري به ايران، نقشهاي جعلي را در كتابهاي درسياش گنجانده و خوزستان را عربستان، آبادان را عبادان، خرمشهر را محمره، سوسنگرد را خفاجيه و اهواز را احواز معرفي كرده بودو ميخواست به مردم و افكار عمومياش چنين القا كند كه اين شهرها با اسامي عربي بخشي از خاك عراق هستند.
صدام از سالها پيش نقش جدا كردن خوزستان و اشغال و الحاق آن را به كشور عراق ميكشيد و در تحليلهايش تصور ميكرد ميتواند اين انقلاب نوپاي اسلامي را شكست دهد و به اهدافش برسد. او از سربازان بينام و نشان خميني كبير كه جز اراده و سلاح تقوا چيز ديگري نداشتند، غافل شده بود. جواناني كه براي رضايت رهبرشان و حفظ تماميت ارضي سرزمين مادريشان حاضر بودند از تمام وجودشان و از عزيزترين سرمايههايشان بگذرند.
روز سوم خرداد سال 61 كه خبر آزادسازي خرمشهر به اطلاع مردم ايران رسيد همه براي شادي به خيابانها آمدند و پاسداران شروع به تيراندازي هوايي كردند. پرچمهاي ايران در خيابانهاي سراسر كشور به اهتزاز درآمده بود و بانگ «الله اكبر» در هر كوي و برزني ميپيچيد. برخي قرباني نذر كرده بودند و برخي ديگر تا نماز صبح را در خيابان ماندند. مردم ميگفتند ما عزتمان را حفظ كرديم و دوباره شهرمان را پس گرفتيم. ما توانستيم دست در دست هم يكي از بزرگترين حماسههاي تاريخ را رقم بزنيم.
حماسه آزادسازي خرمشهر از نگاه بيگانگان هم دور نماند. آنها همانطور كه با حيرت و شگفتي نظارهگر پيروزي رزمندگان بودند با ديده تحقير به سربازان عراقي نگاه ميكردند. بيبيسي كه در اخبارش بيشتر طرف بعثيها را ميگرفت در گزارشي نوشت سقوط سريع خرمشهر به خصوص باعث سرافكندگي عراق شده است، طبق تخمين 30 يا 40 هزار سرباز از اين شهر دفاع ميكردند.
خرمشهر محمره نشد و خرمشهريهاي مهاجر به ديارشان بازگشتند و زندگيشان را از نو ساختند. همه آنها با اشك و آه خانههايشان را ترك كرده بودند ولي مطمئن بودند كه يك روز دوباره به خانهشان باز خواهند گشت. آنها بازگشتند تا روايتگر روزهاي سخت اما پرغرور و حماسي زادگاهشان باشند، روزهايي كه سربازان خميني كبير با اتحاد و ايمان رقم زدند.