کد خبر: 908581
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۹
صدام پیش از شروع جنگ، بلندپروازی‌های زیادی درباره خوزستان و شهر‌های این استان داشت. او روز‌ها در انتظار تجاوز به استان جنوبی ایران و اشغال آبادان و خرمشهر بود و در خیال خود ایرانِ بعد از انقلاب، ضعیف و فاقد ارتش منسجم است و به راحتی می‌تواند با طرح یک حمله سراسری به اهدافش برسد.
احمد محمدتبریزی
صدام پیش از شروع جنگ، بلندپروازی‌های زیادی درباره خوزستان و شهر‌های این استان داشت. او روز‌ها در انتظار تجاوز به استان جنوبی ایران و اشغال آبادان و خرمشهر بود و در خیال خود ایرانِ بعد از انقلاب، ضعیف و فاقد ارتش منسجم است و به راحتی می‌تواند با طرح یک حمله سراسری به اهدافش برسد. صدام با تصورات کودکانه‌اش فکر می‌کرد مردم عرب زبان خوزستان از اشغال این استان خوشحال خواهند شد و از هدف‌های شومش حمایت خواهند کرد.

در روز‌هایی که مردم ایران پیروزی انقلاب اسلامی را جشن گرفته بودند و کشور وارد مرحله‌ای تازه و تاریخی شده بود، صدام در عراق با طرح یک کودتا همه کاره عراق شد. او می‌خواست خود را رهبر جهان عرب معرفی کند و برای اثبات این ادعا و نشان دادن خود حمله به ایران را در برنامه‌هایش قرار داد. در نظر او حمله به ایران و اشغال خوزستان ساده‌ترین راه ممکن بود که یک هفته‌ای او را به تمام اهدافش می‌رساند.
صدام حسین جهت رسیدن به نیاتش، تبلیغات گسترده‌ای به راه انداخت. به طور مثال در ماه می ۱۹۶۹، روزنامه «الجمهوریه» چاپ بغداد نوشت: «به زودی فرستنده رادیویی جدیدی که منحصراً برای «عربستان» (خوزستان) برنامه پخش خواهد کرد، در بصره شروع به کار می‌کند.» به نوشته این روزنامه در این برنامه، از اعراب «عربستان» (خوزستان) دعوت خواهد شد که مبارزه برای دفاع از پرچم عربی و پیوسته به میهن مادر عربی خود را ادامه دهند. این روزنامه اضافه کرده بود که «عربستان» (خوزستان) در زمان حکومت عثمانی جزو عراق بوده که بعد‌ها ایران آن را غصب کرده است.»
رئیس‌جمهور معدوم عراق طی مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود، اختلافات موجود را اختلاف عرب و مجوس (ایرانی) توصیف کرد و با استفاده از واژه‌ها و عبارت‌های عربی در تلاش برای تهییج ناسیونالیسم کشور‌های عرب منطقه بود. زیاده‌خواهی و دامنه این تبلیغات به حدی بود که از تصاحب اروندرود به عنوان رود ملی عراق تا لزوم باز پس‌گیری خوزستان به عنوان عربستان اعراب و جزایر سه‌گانه ایرانی به عنوان جزایر اشغال شده سخن گفته می‌شد.
همچنین صدام حسین طی یک سخنرانی در کنفرانس طایف اظهار داشت: «مرز‌های ایران و عراق قبل از سال ۱۸۴۷ در شرق جزیره آبادان بوده است.» منظور صدام از این سخن آن بود که پس از انعقاد قرارداد دوم ارزروم، جزیره آبادان و خرمشهر و به طور کلی ساحل شرقی اروندرود، به ایران واگذار شده است. صدام به همین منظور، عبارت قادسیه ۲ را برای تهاجم و حمله به ایران درنظر گرفت تا احساسات ملی اعراب را تحریک و آن‌ها را با سیاست‌های خصمانه‌اش همراه کند. همچنان که او اندکی پس از شروع جنگ، خود را سخنگوی ملت عرب خواند و اعلا‌م کرد از جمله اهدافش، برگردان مالکیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک به اعراب است.
خرمشهر در آبان ۱۳۵۹ اشغال شد و صدام سرمست از این موفقیت، با اعتماد به نفسی زیاد امیدوار به ادامه جنگ بود. اشغال خرمشهر به دو سال نرسید و رزمندگان دست سربازان بعثی را برای همیشه از این شهر کوتاه کردند. آزادسازی خرمشهر ضربه سهمگینی به صدام در طول جنگ بود.
چنین اتفاق وحشتناکی در مخیله او نمی‌گنجید که خرمشهر به این زودی از دستش برود. بنا به اعتراف افسران بعثی، عقب‌نشینی از خرمشهر بدترین روز جنگ برای رژیم حاکم در عراق بود. به خاطر این شکست فرماندهان نظامی دستور اعدام تعداد زیادی از افسران را صادر کردند.
هنگام توزیع نشان شجاعت به افسران، صدام خطاب به آن‌ها می‌گوید: «من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم. این نشان‌ها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است. کاش کشته می‌شدید و عقب‌نشینی نمی‌کردید. چهره ما و چهره تاریخ را سیاه کردید. چرا از سلاح‌های شیمیایی استفاده نکردید؟ من آرام نمی‌شوم تا روزی که سر‌های شما را زیر چرخ تانک‌ها ببینم.» صدام فریاد می‌زد که چرا به آن‌ها شیمیایی نزدید؟ یکی از افسران در پاسخ می‌گوید: «قربان، در این صورت، سلاح شیمیایی بر سربازان خودمان هم اثر می‌کرد، چون ما نزدیک دشمن بودیم.» صدام با همان حالت خشمگین فریاد می‌زد: «به درک! آیا خرمشهر مهم‌تر بود یا جان سربازان،‌ای مردک پست؟» به اذعان و اعتراف افسران عراقی، وقتی خرمشهر آزاد شد حسین کامل داماد صدام گفت: «در ۲۴ ساعت اول یک پزشک همواره بالای سر صدام بود. آنقدر فشار روحی روی او بود.»

كودتا همه كاره عراق شد. او مي‌خواست خود را رهبر جهان عرب معرفي كند و براي اثبات اين ادعا و نشان دادن خود حمله به ايران را در برنامه‌هايش قرار داد. در نظر او حمله به ايران و اشغال خوزستان ساده‌ترين راه ممكن بود كه يك هفته‌اي او را به تمام اهدافش مي‌رساند.
صدام حسين جهت رسيدن به نياتش، تبليغات گسترده‌اي به راه انداخت. به طور مثال در ماه مي 1969، روزنامه «الجمهوريه» چاپ بغداد نوشت:«به زودي فرستنده راديويي جديدي كه منحصراً براي «عربستان» (خوزستان) برنامه پخش خواهد كرد، در بصره شروع به كار مي‌كند.» به نوشته اين روزنامه در اين برنامه، از اعراب «عربستان» (خوزستان) دعوت خواهد شد كه مبارزه براي دفاع از پرچم عربي و پيوسته به ميهن مادر عربي خود را ادامه دهند. اين روزنامه اضافه كرده بود كه «عربستان» (خوزستان) در زمان حكومت عثماني جزو عراق بوده كه بعدها ايران آن را غصب كرده است.»
رئيس‌جمهور معدوم عراق طي مصاحبه‌ها و سخنراني‌هاي خود، اختلافات موجود را اختلاف عرب و مجوس(ايراني) توصيف كرد و با استفاده از واژه‌ها و عبارت‌هاي عربي در تلاش براي تهييج ناسيوناليسم كشورهاي عرب منطقه بود. زياده‌خواهي و دامنه اين تبليغات به حدي بود كه از تصاحب اروندرود به عنوان رود ملي عراق تا لزوم باز پس‌گيري خوزستان به عنوان عربستان اعراب و جزاير سه‌گانه ايراني به عنوان جزاير اشغال شده سخن گفته مي‌شد.
همچنين صدام حسين طي يك سخنراني در كنفرانس طايف اظهار داشت:«مرزهاي ايران و عراق قبل از سال 1847 در شرق جزيره آبادان بوده است.» منظور صدام از اين سخن آن بود كه پس از انعقاد قرارداد دوم ارزروم، جزيره آبادان و خرمشهر و به طور كلي ساحل شرقي اروندرود، به ايران واگذار شده است. صدام به همين منظور، عبارت قادسيه2 را براي تهاجم و حمله به ايران درنظر گرفت تا احساسات ملي اعراب را تحريك و آنها را با سياست‌هاي خصمانه‌اش همراه كند. همچنان كه او اندكي پس از شروع جنگ، خود را سخنگوي ملت عرب خواند و اعلا‌م كرد از جمله اهدافش، برگردان مالكيت جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك به اعراب است.
خرمشهر در آبان 1359 اشغال شد و صدام سرمست از اين موفقيت، با اعتماد به نفسي زياد اميدوار به ادامه جنگ بود. اشغال خرمشهر به دو سال نرسيد و رزمندگان دست سربازان بعثي را براي هميشه از اين شهر كوتاه كردند. آزادسازي خرمشهر ضربه سهمگيني به صدام در طول جنگ بود.
چنين اتفاق وحشتناكي در مخيله او نمي‌گنجيد كه خرمشهر به اين زودي از دستش برود. بنا به اعتراف افسران بعثي، ‌عقب‌نشيني از خرمشهر بدترين روز جنگ براي رژيم حاكم در عراق بود. به خاطر اين شكست فرماندهان نظامي دستور اعدام تعداد زيادي از افسران را صادر كردند.
هنگام توزيع نشان شجاعت به افسران، صدام خطاب به آنها مي‌گويد:« من از مقاومت شما در خرمشهر راضي نيستم. اين نشان‌ها براي سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افكار عمومي است. كاش كشته مي‌شديد و عقب‌نشيني نمي‌كرديد. چهره ما و چهره تاريخ را سياه كرديد. چرا از سلاح‌هاي شيميايي استفاده نكرديد؟ من آرام نمي‌شوم تا روزي كه سرهاي شما را زير چرخ تانك‌ها ببينم.» صدام فرياد مي‌زد كه چرا به آنها شيميايي نزديد؟ يكي از افسران در پاسخ مي‌گويد:«قربان، در اين صورت، سلاح شيميايي بر سربازان خودمان هم اثر مي‌كرد، چون ما نزديك دشمن بوديم.» صدام با همان حالت خشمگين فرياد مي‌زد:«به درك! آيا خرمشهر مهم‌تر بود يا جان سربازان،‌اي مردك پست؟» به اذعان و اعتراف افسران عراقي، وقتي خرمشهر آزاد شد حسين كامل داماد صدام گفت:« در ۲۴ ساعت اول يك پزشك همواره بالاي سر صدام بود. آنقدر فشار روحي روي او بود.»

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
صادقی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۹
0
0
من یکی از بسیجی دوران جنک هستم و همه جوره در جبهها به وطنم خدمت کردم وهمه کارهای وزلم های وفصادهای.... صدام را دیدم. باید کشور عراق از روی زمین برداشته می شد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار