کد خبر: 911351
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۰
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با «جوان»:
قدرت‌های جهانی متوجه شدند حضور زنان بر کرسی‌های قدرت در کشور‌های خاورمیانه غرب آسیا کمرنگ است و به همین خاطر یکی از مقاصد طرح خاورمیانه بزرگ پررنگ کردن حضور زنان در قدرت قرار گرفت...
زهرا چیذری

حمایت از زنان غربگرا و سرکوب زنان مبارز رویکرد غرب است

اگر تلاش زنان برای حضور گسترده‌تر در پارلمان عراق و لبنان را در کنار سهم‌خواهی‌های زنان در مجلس کشور خودمان و همچنین سهم‌خواهی در تصدی ۳۰ درصدی پست‌های مدیریتی قرار دهید، تکه‌های پازلی در کنار هم قرار می‌گیرد که تحولات و تغییر مناسبات سیاسی را نشان می‌دهد؛ مناسباتی که حتی کشوری همچون عربستان را هم واداشت تا محدودیت‌های افراطی ناشی از جامعه سنتی خود را کنار بگذارد و ولیعهد جوان این کشور اصلاحات گسترده‌اش را با دادن امتیازاتی به زنان آغاز کند. سابقه چنین تغییراتی برای تغییرات ژرف در جامعه، موضوعی است که ایران هم در دوران رضاخان تجربه کرده است و ورود ایران به دنیای مدرن و تحت سلطه غرب قرار گرفتن ما با کشف حجاب و میدان دادن به زنان برای فعالیت‌های سیاسی و جان گرفتن نخستین جریان‌های فمنیستی در ایران آغاز شد. حالا هم این جریان در کشور‌های منطقه شدت گرفته است. در ایران هم جریان‌هایی به دنبال افزایش سهم زنان از سکو‌های قدرت هستند؛ جریان‌هایی که خود زنان برایشان مهم نیستند، اما زنان می‌توانند برای آن‌ها ابزاری شوند که ایدئولوژی‌ها و مطامع‌شان را پیش برند. برای واکاوی بیشتر ماجرا به سراغ دکتر عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌رویم؛ کسی که مطالعات گسترده‌ای در حوزه ورود زنان به دنیای سیاست یا به تعبیر خودش فمنیزه شدن سیاست دارد و می‌تواند نمای زنانه سیاست در خاورمیانه را به خوبی تحلیل کند. گفت و گوی ما با دکتر اسدی را در ادامه می‌خوانید.

در انتخابات پارلمان عراق بیش از ۲ هزار زن ثبت‌نام کرده‌اند و انتخابات پارلمان لبنان با رشد بیش از ۱۰ برابری تعداد نامزد‌های زن این دوره نسبت به دوره قبلی مواجه بود. صرفنظر از نتایج این انتخابات، اما در منطقه شاهد تغییر مناسبات سیاسی به سمت خانم‌ها هستیم. این حضور پررنگ زنان در عرصه‌های سیاسی چه پیام‌هایی دارد؟

ما باید این را در زمینه طرح خاورمیانه بزرگ ببینیم. البته لبنان سیاست متفاوتی با سایر کشور‌ها دارد و خودش را شبیه کشور‌های اروپایی نشان می‌دهد، اما عراق کشوری سنتی است که سال‌ها تحت سلطه صدام بوده است.
بر اساس طرح خاورمیانه بزرگ قدرت‌های جهانی در پی به قدرت رساندن زنان در کشور‌های خاورمیانه هستند تا از این مسیر، جامعه مدنی را بسط دهند و با مشارکت زنان در قدرت مقاصد خود را پیش ببرند.
چطور؟

ببینید با مطرح شدن طرح خاورمیانه بزرگ قدرت‌های جهانی متوجه شدند حضور زنان بر کرسی‌های قدرت در کشور‌های خاورمیانه غرب آسیا کمرنگ است و به همین خاطر یکی از مقاصد این طرح پررنگ کردن حضور زنان در قدرت قرار گرفت.
به باور من می‌توان این موضوع را در راستای تئوری فمنیزه کردن سیاست بررسی کرد و از این منظر می‌توان دریافت ثبت‌نام چند برابری زنان برای حضور در پارلمان لبنان یا عراق و همچنین در نظر گرفتن سهمیه ۲۵ درصدی برای کرسی‌های نمایندگی پارلمان عراق بیشتر موضوعی مهندسی شده است تا فرایندی طبیعی و برخاسته از اراده خود مردم این کشورها.

یعنی به باور شما این تحولات از متن جامعه بیرون نیامده است؟
دقیقاً، منطقی نیست که در جامعه‌ای سنتی همچون عربستان که زنان حتی حق رانندگی

 نداشتند به یکباره بحث حضورشان در پارلمان و سایر فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی مطرح شود. با بررسی طرح خاورمیانه بزرگ درمی‌یابیم امریکا و کشور‌های غربی به دنبال آن هستند تا بخشی از ایدئولوژی‌ها، منویات و سیاست‌های خود را از طریق به قدرت رساندن زنان پیگیری کنند.


طرح خاورمیانه بزرگ چه ارتباطی با به قدرت رسیدن زنان در کشور‌های این منطقه دارد؟

طرح خاورمیانه بزرگ نه فقط کشور‌های خاورمیانه بلکه بخشی از کشور‌های شاخ آفریقا را هم در بر می‌گیرد و شاخص‌های آن هم مواردی از قبیل: سواد، مهاجرت و نرخ حضور زنان در قدرت طراحی و تعریف شده است. در واقع در این طرح هدف این است که از طریق زنان و از طریق نیرو‌های نفوذی خودشان در پی آن هستند که قدرت را از دست مردان مخالف با سیاست‌های امریکا و غرب خارج کنند و به جای آن افراد معتدل و زنانی را بر سر کار بیاورند که با سیاست‌های آنان همسو هستند. به این ترتیب و با بر سر کار آمدن چنین افرادی می‌توانند ایدئولوژی و اهداف امریکا و غرب را در کشور‌های خودشان پیش ببرند. تحولاتی که در عربستان با تحول در حوزه زنان و مواردی همچون مجوز رانندگی یا استخدام در پلیس از سوی محمد بن سلمان اتفاق افتاد هم بخشی از همین طرح است. اصلاً ظهور محمد بن سلمان در راستای اجرایی شدن طرح خاورمیانه بزرگ است.
اگر کشور‌های خاورمیانه را مورد بررسی قرار دهید درمی‌یابید سیاست‌های این طرح نه فقط با تلاش برای فرستادن زنان به مجلس بلکه از طریق زنان رهبران این کشور‌ها هم دنبال می‌شود تا بتوانند در راستای همین سیاست‌ها روی همسرانشان نفوذ کنند. نمونه‌اش همسر پادشاه قطر که نفوذ زیادی بر شخص پادشاه و بر امور اجرایی کشور دارد. وی در قالب سازمان‌های خیریه فعالیت‌هایش را انجام می‌دهد و برای اولین بار سفیر این کشور در سازمان ملل یک زن بود و پس از قطر دیگر کشور‌ها نظیر عربستان هم این سیاست را پیگیری کردند.
برداشت من از صحبت‌های شما این است که مشارکت فعال زنان در انتخابات پارلمان عراق و لبنان و حتی طرح سهمیه ۳۰ درصدی زنان برای نمایندگی مجلس در کشور خود ما هم می‌تواند در همین راستا ارزیابی شود. پس سهم‌خواهی‌هایی که از سوی برخی چهره‌ها برای زنان دنبال می‌شود هم در راستای طرح خاورمیانه بزرگ است؟
بله، همینطور است.

چرا چنین رویکردی در میان برخی از سیاسیون ما پیگیری می‌شود؟

ببینید سهم‌خواهی زنان از درون جامعه به‌وجود نیامده بلکه از بیرون به آن‌ها القا شده است تا زنان برای رسیدن به سکو‌های قدرت چه در شورای شهر، چه در مجلس و چه در سایر نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی سهم‌خواهی کنند؛ فشاری که در حال حاضر برای تفسیر واژه «رجل» در شورای نگهبان وجود دارد هم در همین راستا قابل ارزیابی و با فمنیزه کردن سیاست قابل توجیه است.
در واقع فشار می‌آورند که واژه «رجل»‌به گونه‌ای تفسیر شود که هم مردان و هم زنان را در بر بگیرد و زنان هم بتوانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند.

همانطور که در انتخابات قبل اعظم طالقانی برای ثبت‌نام کاندیداتوری ریاست جمهوری به وزارت کشور آمد؟
دقیقاً.

چه تدبیری می‌توان اندیشید که هم حضور فعال زنان را در عرصه‌های اجتماعی داشته باشیم و هم در دام فمنیزه کردن سیاست نیفتیم و به بیان دیگر زنانی سر کار نیایند که مجری ایدئولوژی و برنامه‌های غرب و امریکا در کشورمان باشند؟ آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟

اگر زنان واقعاً در پی این هستند که به جامعه خودشان خدمت کنند، نباید اجازه دهند تا ابزاری برای پیاده کردن ایدئولوژی‌های غرب تبدیل شوند. اگر بناست زنان در پست‌های دولتی یا حوزه‌های سیاسی همچون مجلس حضور یابند تا به زنان و به کل مردم خدمت کنند باید صادقانه و خالصانه این کار را انجام دهند نه اینکه از پشتوانه‌های خاص برخوردار باشند و منافع گروه‌های خاص را در نظر بگیرند، اما با بررسی رزومه کاری زنانی که امروز در پست‌های مختلف حضور دارند درمی‌یابید که بسیاری از آن‌ها به لحاظ مالی یا معنوی تغذیه می‌شدند. به طور نمونه در سوریه کشور‌های غربی به شدت همسر بشار اسد را تحت فشار قرار دادند تا از همسرش جدا شود، اما وی زیر بار ابزار سیاسی شدن نرفت یا گاهی با جوایزی که به برخی افراد می‌دهند در عمل به آن‌ها حق‌السکوت می‌دهند و آن‌ها را به کارگزار خود تبدیل می‌کنند؛ اتفاقی که درباره برخی چهره‌ها و فعالان زن در حوزه حقوق بشری شاهد آن هستیم.

پس به باور شما آنچه امروز تحت جریان به قدرت رسیدن زنان در کشور‌های خاورمیانه شاهد آن هستیم نوع دیگری از استفاده ابزاری از زنان است؟

بله، امروز روی زنان خیلی سرمایه‌گذاری می‌شود به خصوص در کشور‌هایی که قدرت‌های دست‌نشانده و وابسته دارند. اگر در کشور‌های خاورمیانه قدرت‌های دست‌نشانده تسلیم غرب شوند به قدرت رسیدن زنانی که مجری سیاست‌های غرب باشند، خیلی زیاد است. در این کشور‌ها برای آنکه چهره‌ای دموکراتیک از خود نشان دهند و از غرب امتیازی بگیرند سعی می‌کنند زنان را در قدرت جای دهند، اما این رفتار‌ها ساختگی است و واقعی نیست و فمنیزه کردن سیاست یک پروژه و ابزاری است دردست کشور‌های غربی که می‌خواهند کشور‌های جهان سوم و کشور‌های مخالف ایدئولوژی‌های غربی را تحت فشار قرار دهند و به همین خاطر به استفاده ابزاری از زنان روی آورده‌اند. توجه داشته باشید که این رویکرد در راستای حفظ کرامت زنان یا حمایت از کانون خانواده نیست و حتی ممکن است با رسیدن به مقصود مورد نظر، آن‌ها را رها کنند و حتی علیه‌شان جو‌سازی کنند و آن‌ها را از قدرت کنار بگذارند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر