چندی پیش مراسمی از سوی رسانه ملی تحت عنوان تجلیل از پیشکسوتان رادیو در پایتخت برگزار شد، اما باز هم مثل همیشه تعارف از بین خودشان بیرون نرفت! قدمت این رسانه شنیداری در ایران نزدیک به ۷۸ سال است، اما هنوز هم کسانی در کشور و به خصوص شهرستانها هستند که پیشینهای بیش از ۶۰ سال را در جامعه رادیو به همراه دارند. صداهای جادویی و ماندگار و کسانی در پشت نقاب این رسانه نوستالژی هستند که نه در زمان خدمتشان یادی از آنها کردند و نه امروز که گرد پیری به سرشان نشسته از آنها تجلیل میشود. صداهایی که هنوز هم میتوانند ضربان قلب مخاطبان را تغییر داده و بهسوی خود جلب کنند. اگرچه مطبوعات که آغازگر رسانههای مطرح در دنیا بودند هنوز هم حضور داشتند که رادیو پا به عرصه وجود گذاشت، اما نتوانست خللی در روند آنها ایجاد کند همانگونه که تلویزیون، ماهواره، اینترنت و دیگر شبکههای رسانهای و اجتماعی نیز نمیتوانند روح نوستالژیک مکتوب و شنیداری را چندان تغییری بدهند، اما نوهایی هم که تازه به بازار میآیند نمیتوانند کاری کنند که کهنهها دلآزار شوند! زیرا در روزگاری نهچندان دور همین تازهها هم به تاریخ خواهند پیوست، بنابراین شایسته است برای گذشتگانی که با امکانات محدود رنجها کشیدهاند تا رادیو را سر پا نگهدارند ارزش معنوی قائل شوند و هر چند صباحی به بهانهای به گردهمایی و تلطف آنها بپردازند و ارزشهای آنها را قدرشناس باشند. تقدیر و تشویق در هر مرحله نه تنها برای صاحب آن مشوق و روحیهبخش است بلکه نسلهای نو را نیز آموزش میدهد تا از ثمرات تشویقی آن بهره جویند و در آینده به کار ببرند. اگر در این مرحله بتوان بیسلیقگی نشان داد و از آن گذشت، اما وقتی نوبت تشویق و تقدیر و تکریم از پیشکسوتان یک حرفه یا هنر یا اندیشه به میان میآید، جفاست به دلایل واهی و دفن شدن در تاریخ کسانی را که در آن راه مثبت اندیشیده و استخوان ترکانده به فراموشی سپرد و تنها به دوروبر خود نظر انداخت و علاوه بر چهرههای شاخص تعدادی از بادمجان دور قابچینها را نیز چاشنی تکریم پیشکسوتان کرد. اینجا دیگر آش نذری نمیدهند که هرکس از راه رسید کاسه به دست در صف گرفتن آن بایستد و بانیان ملاقه به دست بر اساس میل و سلیقه خود یک یا دو یا چند بار این ظرفها را پر کنند! افکار عمومی در رسانهها حساستر از بقیه آحاد جامعه است زیرا به خاطر شغل و حرفهای که دارند سریعاً به تجزیه و تحلیل اتفاقات میپردازند و راحت نتیجهگیری میکنند، بنابراین آنهایی که نسلهای نوی این مسیر هستند انگیزهها را از دست خواهند داد و قضاوت در آینده خود را بر عاقبت گذشتگان استوار خواهند نمود. اگرچه ممکن است مدیران ارشد در رسانه ملی از نحوه فراخوانها و جمعآوری آرشیو برای انتخاب پیشکسوتان رادیو یا همان رسانه شنیداری بیخبر باشند و کار را به مدیران زیردست واگذار کرده و آنها نیز به رده پایینتر سپردهاند و این تسلسل ادامه یافته است که نتیجه آن بیشتر به پخت آش شلهقلمکار شباهت پیداکرده، اما این دلیل برای زیر پا گذاشتن ۶۰ سال از عمر پیشکسوتانی نمیشود که خوشبختانه هنوز در قید حیات هستند و همچنان در دامنه رسانه به صورتی مشغول خدمت میباشند. پس از پایتخت و در مرحله بعدی استانهای دیگر کشور ازجمله اصفهان پیشتاز راهاندازی فرستندههای رادیویی بوده که افرادی از سالهای آغازین در آن اشتغال به کار داشتهاند و خوشبختانه تعداد معدودی از آنها همچنان به کار خود ادامه میدهند که میتوان به استاد حسین غزالی پیشکسوت گویندگی رادیوی این شهر که از سال ۱۳۳۶ پشت میکروفن این رسانه رفت اشاره کرد که هنوز هم در سمت سردبیری صدای شهر شهرداری اصفهان مشغول به کار است و همچنین استاد حسین توصیفیان که از قدیمیترین گویندگان در قید حیات رادیویی جهان میباشد یا استاد رضا نوایی، پیشکسوت آرشیو رادیو در این شهر که هنوز هم پس از نیمقرن مسئول تهیه و ضبط برنامه نماز جمعه مصلای اصفهان است. اگرچه باز هم هستند کسانی که پشت خاکریزهای جبهه رسانه شنیداری سوابق بیش از نیمقرن دارند و همچنان در قید حیات و تلاشند و استحقاق حضور در این مراسمهای تجلیل و تکریم را داشتهاند، اما بعضی از آنها همچنان مشمول کملطفی یا بیسلیقگی قرار میگیرند درحالیکه به گروهی دیگر با زاویهای خاص نگاه میشود!
*روزنامهنگار پیشکسوت