در حالی که در برابر صدور مجوز برای تأسیس کارگزاریهای فعال بورسی در بازار سرمایه مقاومت انحصارگونه و عجیب و غریبی وجود دارد، یکی از زیرمجموعههای ساتا سهام صددرصدی یک شرکت کارگزاری را خریداری کرد.
به گزارش «جوان»، هر چند در رابطه با قیمت خرید صددرصد سهام شرکت کارگزاری خریداری شده توسط یکی از زیر مجموعههای ساتا خبری منتشر نشده است، اما انحصار و مقاومت عجیب و غریب در برابر صدور مجوز جهت ایجاد کارگزاریهای بورسی باعث افزایش قیمت سرقفلی کارگزاریهای مذکور در ایران شده است.
با توجه به رشد بازار سرمایه و همچنین رشد حجم و تعداد معاملات و همچنین کدهای بورسی و از طرف دیگر نیاز مبرم توسعه بازار سرمایه جهت کنترل و هدایت نقدینگی ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومانی به بخشهای مولد به نظر میرسد قفل انحصار در صنعت کارگزاریهای بورسی در ایران باید شکسته شود.
استدلال عجیب یک عضو شورای عالی بورس
البته اخیراً یکی از اعضای شورای عالی بورس به شکل تلویحی عنوان داشته بود که رشد بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری چه گلی به سر اقتصاد زد که حالا بخواهیم خطای رشد کارگزاریهای بورسی را همچون صدور مجوز بانک و مؤسسات اعتباری تکرار کنیم، در پاسخ باید عنوان داشت که دو مقوله فوق ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند و اساساً کارکرد یک کارگزاری بورسی با بانک و مؤسسه مالی و اعتباری متفاوت است.
گفتنی است که نظام تأمین مالی ایران به دلیل عقبماندگی عجیب و غریب بازار سرمایه در تأمین مالی ۸۰ تا ۹۰ درصدش بانک محور است و بیپرده عدهای از کارشناسان اقتصادی علت بدهیهای معوق کلان و فساد و سهم اندک مردم از تأمین مالی خرد بانکی، اشکال در ترازنامه بانکها را از چشم ادارهکنندگان شورای عالی بورس و سایر ارکان بازار سرمایه ایران میبینند و بر این باورند که اگر این بازار درست مسیر توسعه و پیشرفت را طی میکرد، امروز سهمش در تأمین مالی اقتصاد حداقل ۵۰ درصد بود، این در حالی است که بازار سرمایه در حال حاضر حدود ۱۰ درصد در تأمین مالی اقتصاد نقش ندارد.
نکته عجیب آن است که بازار سرمایه به جهت تجمیع و تجهیز و هدایت پساندازها برای توسعه بنگاههای موجود در این بازار تشکیل شده است، اما امروز میبینیم که نقدینگی سرگردان در جامعه به بازارهای سکه و ارز، طلا و مسکن هجوم میبرد و تعادل بازارها را بهم میریزد، به نظر میرسد شورای عالی بورس و همچنین مدیران ارکان بازار سرمایه کمکم به دلیل سهم اندک بازار سرمایه در تأمین مالی اقتصاد و ناتوانی این بازار در تجمیع و تجهیز پساندازهای موجود در جامعه و هدایت آن در کانال توسعه بنگاه های موجود در بازار و ناتوانی در جذب بنگاهها برای حضور در بازار سرمایه پاسخگو باشند.
با گذشت نیم قرن از فعالیت بازار سرمایه در ایران، اما سهم این بازار در تأمین مالی اقتصاد هنوز به ۱۰ درصد هم نمیرسد و از ۸۰ میلیون ایرانی شاید تنها یک تا ۲ میلیون کد فعال بورسی در بازار وجود دارد و عقبماندگی کیفی و کمی این بازار باعث شده تا به رغم وجود بازار سرمایه در کشور هم با نقدینگی سرگردان در جامعه روبهرو باشیم و هم اینکه بسیاری از صنایع و شرکتهای بورسی نیز در دل بازار تأمین مالی (بازار سرمایه) باز هم برای تأمین مالی محتاج بانکها با نرخ تأمین مالی ۲۰ تا ۴۰ درصد مؤثر باشند. به نظر میرسد حوزه بازار سرمایه ایران نیز نیاز به تغییر سیاستگذاری دارد تا انحصار در این حوزه از بین رود و به طور نمونه میلیونها جوان تحصیلکرده بیکار در حوزه مالی در کشور وجود دارند، آن وقت عدهای برای حفاظت و حراست از انحصار ۱۳ ساله خود بر صنعت کارگزاری کشور و درآمدهای کلان مانع صدور مجوز جدید برای تأسیس صدها کارگزاری بورسی و ایجاد اشتغال مستقیم ۵۰ هزار نفری در کشور هستند.