هیئتهای مذهبی یکی از مهمترین بسترهای شکلگیری، فعالیت و گسترش انقلاب اسلامی محسوب میشود که در ارتباط تنگاتنگ با مرجعیت عظام شیعه نقشآفرینی کرده است. در آغاز نهضت اسلامی چند هیئت مذهبی در تهران کنار هم قرار گرفتند و هیئتهای مؤتلفه اسلامی را تشکیل دادند. سابقه فعالیت بزرگان آن همچون شهید حاج مهدی عراقی، برادران امانی و سایرین به روزگار مبارزات پرحماسه فدائیان اسلام بازمیگشت. این تشکل مذهبی با سوابق و تجربیات گذشته توانست در پیشبرد اهداف امام خمینی گامهای مؤثری بردارد.
خاطرات حاجهاشم امانی از اعضای اصلی و قدیمی این تشکل، ضمن آنکه زوایای فعالیت هیئتهای مؤتلفه را روشن کرده اطلاعات سودمندی از فعالیتها و مبارزات برادران مبارز امانی بهویژه در مقطع بعد از تبعید امام خمینی از ایران ارائه داده است. عبدالله علیآبادی تدوینگر این اثر در دیباچه خود بر این کتاب آورده است:
«انقلاب اسلامی ایران از معدود انقلابهایی است که در دوران معاصر نام خود را در جهان به ثبت رساند. این انقلاب که در نوع خود منحصر به فرد است، تئوریهای همه نظریهپردازان را در خصوص دلایل ایجاد یک انقلاب به چالش کشاند و توجه همگان را به درک بیشتر ماهیت آن معطوف کرد. برای رسیدن به دلایل ایجاد هر انقلابی بررسی و فهم همهجانبه رویدادها و پدیدههای آن لازم و یکی از راههای آن ثبت خاطرات و بررسی افکار و اعمال افرادی است که در متن حادثه بودند. پدر امانیها، حاج احمد امانی همدانی که فرد روحانی و در حد اجتهاد بود، در دوره رضاشاه به علت مقاومتهایش در برابر اقدامات ضد مذهبی وی مجبور به خلع لباس شد. ایشان که در بازار به امانتفروشی اشتغال داشت، بهرغم تمام فسادها و بیبندوباریهای محیط، تمام سعی و کوشش خود را صرف اعتلای فرهنگ اسلام در خانه و خانواده و پایبندی فرزندان به مسائل مذهبی کرد. نتیجه این تربیت صحیح همراهی پسران وی با گروههای مبارز دینی پس از سقوط رضاشاه مانند جمعیت فدائیان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد که با آیتالله کاشانی همکاری میکرد و گروه شیعیان بود. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) ایشان به فعالیت در هیئتهای مؤتلفه اسلامی مشغول شدند.
این خاطرات بر مبنای چندین مرحله مصاحبه مستقیم با راوی طی سالهای ۱۳۸۵ ـ. ۱۳۸۰ به صورت پرسش و پاسخ ضبط و صوت مصاحبه عیناً پیاده و تنظیم شد، سپس متن خاطرات با رعایت اصل امانتدار در ۱۱ فصل تنظیم و تدوین شد. در فصل اول به خانواده و تحصیلات حاج هاشم امانی و خانوادهاش پرداخته شده است. در فصل دوم سعی شد به فعالیتهای سیاسی ـ. اجتماعی دوران بعد از رضاشاه و نحوه وارد شدن ایشان به فعالیتهای سیاسی و عضویت همزمان در جمعیت فدائیان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد و اقدامات این دو گروه علیه رژیم پرداخته شود. در فصل سوم جریان ملی شدن صنعت نفت، تعاملات و اختلافات فدائیان اسلام، جریان آیتالله کاشانی و جبهه ملی بررسی شده است. فصل چهارم به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دلایل انفعال مردم نسبت به این قضیه، اقدامات فدائیان اسلام، دستگیری و شهادت رهبران آنها پرداخته است. در فصل پنجم راوی به اخلاق و خصوصیات نواب صفوی، اقدامات اجتماعی فدائیان اسلام و دلایل اعدامهای انقلابی آنها میپردازد. نهضت امام خمینی (ره)، چگونگی تشکیل هیئتهای مؤتلفه اسلامی و تشکیلات آن در فصل ششم بررسی شده است. در فصل هفتم راوی به قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، دستگیری و تبعید حضرت امام (ره) در سال ۱۳۴۳ میپردازد. در فصل هشتم واکنش هیئتهای مؤتلفه نسبت به این قضیه، اقدام به اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخستوزیر وقت توسط هیئت و روحیات و ویژگیهای حاج صادق امانی و دیگر اعضای تیم پرداخته شده است. ضمن اینکه به شیوه دستگیری اعضای تیم اعدام انقلابی منصور، دادگاهی شدن آنها و صدور حکم متهمان اشاراتی شده است. در فصل نهم راوی سعی کرده است نحوه سپری کردن دوران زندان در زندانهای مختلف و حوادث آن ایام را تشریح کند. در فصل دهم راوی به نحوه آزادی از زندان، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب میپردازد. در فصل آخر نیز نقش مساجد در فعالیتها علیه رژیم در دوران انقلاب بررسی میشود.»