اگر بگوییم تمام انسانها از بدو خلقت تاکنون هنرمند بودهاند سخنی به گزاف نگفتهایم، چراکه تعریف عمومی هنر با ویژگیهایی همچون تولید خلاقانه، متفاوت، زیبا و... خود به خود بر این ادعا صحه میگذارد. با قبول این موضوع باید بپذیریم که خداوند به عنوان بزرگترین هنرمند هستی، جلوههایی از این صفت خود را در بشر به ودیعه نهاده ا. ست و بر ماست تا با استفاده درست از هنر، موجبات رشد و تعالی شخصیتی خود و فرزندانمان را فراهم آوریم.
هنر و جامعه پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند و هریک با ویژگی زاینده موجب پویایی و تعالی دیگری میشود. به رغم ادعای گروهی از اهالی هنر و نظریهپردازانی که داعیه هنر محض و هنر فارغ از جامعه و به تعبیری هنر برای هنر را دارند هیچ منطق و عقل سلیمی نمیپذیرد که یک اثر هنری بیهیچ تأثیری از بستر اجتماعی خلق شود، چراکه هنرمند خواه ناخواه متأثر از جامعهای است که در آن متولد شده و زیسته است و حتی متأثر از فرآیند تاریخی و نیز جهان حاضری است که در آن به سر میبرد. با چنین رویکردی باید اذعان داشت در جوامعی که مناسبات منطقی «هنر» و «جامعه» به درستی شناخته شده و گامهایی مؤثر برای تعمیق و گسترش تعاملات این دو برداشته میشود پویایی و سازندگی خاصی درعرصه فرهنگ و اندیشه جلوه مینماید و موجبات توسعه و تعالی فکری و معنوی آحاد جامعه را فراهم میسازد.
هنر و خلق هنری میتواند با مسائل اجتماعی رابطهای تنگاتنگ برقرار کند و به عنوان یک ابزار مؤثر، جامعه را از ناهنجاریها به هنجارهای مترقی سوق دهد و باعث پرورش مبانی فرهنگی شود. در واقع هنر به دلیل ویژگیهای متعالی خود میتواند در کاهش انحرافات و آسیبهای اجتماعی نقش مؤثری را ایفا کند.
در نظام تربیتی کشورها، تعلیم و تربیت مهمترین نقش را در جامعهپذیری افراد ایفا میکند و اگر بخواهیم از جامعهای با نظام تعلیم و تربیتی پویا برخوردار باشیم میتوانیم از هنر به عنوان یکی از دانشهای بشری که در تربیت انسانها مؤثر است بهره ببریم و این حلقه مفقوده از نظام جامعه پذیری را احیا کنیم. با چنین نگاهی، توجه بشر به عقل و خرد برای تولید انسانی که به سر منزل مقصود برسد، مسیری ناقص است و در نتیجه نقش هنر، امروزه باید در نظام تعلیم و تربیت بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
سیدصادق نبوی مدرس دانشگاه و روانشناس در پژوهش خود با عنوان نقش هنر در پرورش خلاقیت و ارتقای سلامت روانی دانشآموزان از هنر به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر و کارآمد تربیتی یاد میکند که میتواند نقش بسیار مؤثر و ممتازی در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان کشور ایفا نماید، بنابراین شناسایی استعدادهای مختلف دانشآموزان و پرورش آنها در مسیر صحیح و مطلوب، مسئولیتی است که مربیان و معلمان با استفاده از هنر میتوانند به خوبی بدان بپردازند و با ارائه برنامههای جذاب هنری، دانشآموزان با علایق و سلیقههای متفاوت را جذب و در دستیابی آنها به اهداف غایی تعلیم و تربیت کمک مؤثری کنند.
با توجه به اینکه هنر میتواند نقش بسزایی در پرورش خلاقیت دانشآموزان و ارتقای سلامت روانی آنها داشته باشد، این پژوهشگر پیشنهادهای مفیدی برای استفاده کارشناسان، معلمان و مربیان در این زمینه ارائه میدهد که به این قرار است:
- با توجه به نقش و اهمیت هنر در تعلیم و تربیت دانشآموزان مدارس، بر بهرهگیری مناسب از آن در روشهای آموزشی توسط معلمان و مربیان توصیه میشود.
- برنامههای هنری برای دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی در برنامه آموزشی هفتگی متناسب با ویژگیها و نیازهای سنی آنها توسط صاحبنظران و کارشناسان ذیربط تهیه و تدوین و جهت اجرا به مدارس ابلاغ شود.
- ایجاد و توسعه کارگاههای هنری در مدارس با توجه به علاقهمندی دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی به منظور غنیسازی اوقات فراغت آنان.
- تشکیل نمایشگاهی از آثار هنری دانشآموزان در مدارس به مناسبتهای گوناگون در طول سال تحصیلی به منظور تشویق دانشآموزان به فعالیتهای هنری و خلاقانه.
- سازماندهی فعالیتهای پرورشی در مدارس ابتدایی با بهرهگیری از قالبهای متنوع هنری که بر جذابیت فعالیتهای پرورشی بیفزاید.
- برگزاری مسابقات در رشتههای مختلف هنری و تجلیل و تقدیر شایسته از برگزیدگان در مدارس.
- آموزش منسجم و مستمر مربیان و معلمان مدارس در زمینه شناخت، بررسی و انتخاب آثار هنری ویژه کودکان و نوجوانان در قالب آموزشهای ضمن خدمت.
- ایجاد و توسعه مراکزی برای شناسایی و پرورش استعدادهای هنری دانشآموزان دورههای دبستان، راهنمایی و متوسطه.
- به کارگیری هنر در برنامههای درسی، از جمله در تنظیم محتوا و انتخاب روشهای آموزشی و تربیتی مدارس.
- نظرخواهی از دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی در زمینه ارائه برنامههای هنری.
- هنر امروزی باید با توجه به نیازهای جامعه خود و نه در ارتباط با نیازهای جامعهای دیگر طراحی شود.
- با توجه به تأثیر هنرها در رشد شخصیت کودکان، پرورش قوه ابتکار و حس اعتماد به نفس آنها، در کنار هنرهای زیبا و دروسی، چون گلکاری، گل آرایی، کاردستی و مدلسازی از سنین خردسالی در مدارس به طور جدی تدریس شود.
- اختصاص دادن ساعات بیشتر به طراحی و نقاشی برای بالا بردن تواناییهای فکری و رشد و تکامل خلاقیت در محیط آزاد و طبیعت.
از نقش مدارس و مراکز آموزشی همچون مهد و پیشدبستانیها در تربیت هنری بگذریم، بدون شک خانواده به عنوان هستهایترین مرکز در تربیت هنری فرزندان محسوب میشود، اما متأسفانه تربیت هنری در خانوادهها تقلیل پیدا کرده و والدین تنها به دنبال تأمین ابزار و وسایل رفاهی فرزندانشان هستند. برای اینکه بتوانیم تربیتی صحیح داشته باشیم چارهای نداریم که هنر را در جایگاه واقعی خود قرار دهیم، زیرا تربیت هنری تا آخرین لحظه عمر انسان میتواند با او همراه باشد، اما تربیت عقلانی و منطقی او ممکن است با افزایش سن تقلیل پیدا کند. تربیت هنری مستقیماً روی ابعاد شخصیتی و روانی افراد تأثیر میگذارد و بدون شک کودک و نوجوانی که با هنر آشنا شده و توانایی ابراز و بروز درونیات خود با ابزار نقاشی و موسیقی را دارد، به لحاظ روحی و روانی انسانی توانمندتر تربیت و در آینده با دشواریها و سختیهای زندگی با رویکردی منعطفتر مواجه خواهد شد. پس از همین امروز کاغذ و مداد رنگی را به دست نو نهالان خود بدهیم تا گامهای نخست «هنر زندگیکردن» را ترسیم کنند.