بوی مهر و بوی مدرسه. شهر پر از شور و هیجان شده است. اکثر خانوادهها درگیر روزهای آغازین سال جدید تحصیلی شدهاند. در واقع در تکاپوی تهیه اسباب مدرسه هستند که البته این تکاپوها فقط برای آموزش فرزندان است نه پرورش آنها! ما گرفتار جریان یک نظام آموزشی شدهایم که در آن پرورش جایی ندارد. ما گرفتار همان جریانی شدهایم که موفقیت را برایمان با نمره ۲۰ تعریف میکند. جریانی که میگوید موفقیتی که دیگران آن را برای ما مشخص میکنند مهم است. ما گرفتار گرداب آموزشی چشم و همچشمی شدهایم و با دستهای خود سرنوشت فرزندانمان را به ناکجاآباد میکشانیم. همان نظام آموزش و پرورشی که فقط در آن درس و درس و درس وجود دارد و لاغیر. کلمه پرورش در نظام آموزشی امروزی محلی از اعراب ندارد. به همین دلیل با نسلی در جامعه روبهرو هستیم که از یک ور بام افتادهاند. قطعاً یکی از دلایل ایجاد این جریان، مدارس پولی هستند که ترکیب آموزش و پرورش را به نفع آموزش آن هم از نوع رقابتی، به هم ریختهاند، اما دلیل مهمتر، مافیای آموزشی است که در دل وزارت آموزش و پرورش رخنه کرده است و برای سود بیشتر خود، فرزندان ما، سازندگان فردای جامعه را قربانی میکند. شهریههای اجباری، لوازمالتحریر اجباری، کمک درسی اجباری، همه و همه با عنصر پول گره خوردهاند.
شهریههای اجباری، لوازمالتحریرهای سفارشی!
مگر یکی از اصول مهم در نظام آموزش و پرورش کشور همانند بودن همه دانشآموزان نیست؟ همه با لباسهای یک شکل و متحد و ساده و آراسته؟! مگر نباید فقیر و غنی در کنار هم و مانند هم درس بخوانند و باسواد شوند؟ پس این چه بساطی است که مدارس به راه انداختهاند؟! مرتب در خبرها میخوانیم که آقایان مسئول هشدار میدهند که مدارس حق دریافت هیچ گونه وجهی را از والدین ندارند. حالا شما آقایان مسئول هی بگویید شهریه نگیرید کو گوش شنوا؟ شهریهها که به هر حال گرفته میشود البته در پوشش کمک به مدرسه! در کنارش هم انواع سفارشات آنچنانی داده میشود. مدارس پولکی سبک رفتاری را مد کردهاند که به مدارس دولتی هم سرایت کرده است. هر دانشآموز برای این مدارس حکم یک بت برای پرستش را دارد. چرا؟ چون نبض زندگی این مدارس در دستهای والدین این دانشآموزان است، متعاقباً برای اینکه آب در دل این دانشآموزان تکان نخورد نظام سوسولپروری را ایجاد کردهاند.
به گمان خودشان میخواهند نظام هماهنگسازی را در مدارس ایجاد کنند. در ابتدا یک لیست بلند بالا به دست والدین میدهند که شامل انواع و اقسام وسایل و لوازمالتحریری میشود که برق از چشمان والدین میپرد. در مقطع ابتدایی لوازم نقاشی یکی از رکنهای اساسی این مقطع است. باشد قبول زنگ نقاشی مهم است ولی چرا باید همه این لوازم را از یک مارک مشخص و از یک فروشگاه مشخص تهیه کنند؟ آیا شائبه تبانی با مدرسه پیش نمیآید؟ فرض کنیم در مقطع ابتدایی تهیه این لوازم که نیمی از آنها اصلاً مورد استفاده قرار نمیگیرد واجب است و والدین هم تهیه میکنند. توقع والدین این است که در مقاطع بالاتر لیست خرید لوازمالتحریری به دست آنها داده نشود که البته توقع بیجایی است و این پروسه لوازمالتحریرها و کمک درسیهای سفارشی تا کنکور همراه والدین خواهد بود! در لیست داده شده انواع مقواها با اسمهای عجیب در رنگ و سایزهای متفاوت آورده شده است! به مقدار زیادی دفتر در تعداد برگهای مختلف از یک مارک مشخص (تاکید شده از همین مارک تهیه شود) با ورقهای اضافی و تعداد زیادی خودکار، همچنان از یک مارک مشخص و... که قیمت تهیه برخی لیستها سر به فلک میکشد!
در این وانفسای اقتصادی چرا باید مدارس اینچنین لیستی را به دست والدین بدهند؟ آیا مسئولان مدارس میدانند تهیه همین لوازمالتحریر ساده و ناچیز چه فشاری را به خانوادهها وارد میکند؟ این چه سبکی از آموزش است که مد شده است؟! به اندازه کافی جامعه ما مبتلا به بیماری چشم و همچشمی است. دیگر با این رفتارها به این معضل دامن نزنید و شکاف بین اقشار جامعه را بیشتر نکنید. خانوادهای که فقط توانسته با هزار زحمت و قرض و قوله شهریه درخواستی مدرسه را تهیه کند چرا اینچنین لیست پرهزینهای را به دستش میدهید که شرمنده فرزندش شود؟ حتی در مورد مدارس غیرانتفاعی هم که والدین با آگاهی از هزینههای این مدارس باز هم فرزندانشان را به این مدارس میفرستند هم این ایراد وارد است. باید در تمام مدارس چه دولتی و چه غیردولتی اجبار شود که والدین برای فرزندانشان سادهترین و کمهزینهترین لوازمالتحریر را تهیه کنند. اگر اینچنین شود میتوانیم بگوییم که در نظام آموزشی ما هماهنگسازی وجود دارد.
کتابهای کمک درسی یعنی چه؟
کتابهای درسی را که توزیع کردند یکی یکی ورق میزدم و مباحث آموزشی آن را مرور میکردم. پسرم یک لیست از کتابهای کمک درسی را برایم آورد که باید آنها را تهیه میکردیم. با تعجب به لیست نگاه کردم و گفتم چرا؟! مگر این کتابها مباحث لازم و کافی را برای آموزش ندارند؟ چه نیازی به کتابهای کمکدرسی است؟ پسرم گفت: این لیستی است که معلمهای مدرسه دادهاند و باید تهیه کنیم، چون تکالیف از این کتابها داده میشود! واقعاً جای تعجب و تأسف دارد. اگر کتابهای درسی کامل نیست، کاملش کنید. اگر کامل است پس این کتابهای کمک درسی چه میگویند؟! میدانید مشکل از کجاست؟ از خود والدین است که با توقعات بیجای خود از معلمان مدرسه در خصوص آموزشهای فرا زمینی، باعث ایجاد این سبک از آموزش شدهاند. آفت چشم و هم چشمی متأسفانه جامعه آموزشی ما را بسیار بیمار کرده است. والدینی که آموزشهای مافوق هوش و توان دانشآموز را یک اصل مهم میداند و با این تفکر اشتباه خود هم به معلم و هم به دانشآموز فشار میآورند، قطعاً اسباب چشم و هم چشمی را در جامعه ایجاد میکنند. بالطبع همیشه در چنین شرایطی افراد سودجویی هم هستند که از این آب گلآلود برای خود ماهی میگیرند. ایجاد کلاسهای تقویتی، کتابهای کمک درسی در تیراژ بالا و تشویق معلمین برای استفاده از این کتابها، همگی جریانی را به راه انداخته است که انگاری هر دانشآموزی از این کتابها استفاده نکند تنبل و خنگ و ته صف است!
ثروت بهتر است، این را مدارس پولی میگویند!
نکته جالب در جریان به راه افتاده مدارس در حوزه آموزشهای عجیب درسی، فراموش شدن پرورش فرزندانمان است. همه به آموزش فکر میکنند و هیچکس نمیگوید تربیت و پرورش چه میشود. همه والدین امروزی دغدغهشان فقط درس فرزندانشان است و تربیت و پرورش هوش و خلاقیت فرزندشان مهم نیست. وقتی درباره محاسن یک مدرسه صحبت میکنند در تمام صحبتهایشان از نحوه آموزش و کتابهای کمک درسی و فلان معلم میگویند. اصلاً به این نکته که این مدارس با فرزندان ما چگونه رفتار میکنند، توجه نمیشود. اینکه آیا فرزند من در مدرسه خوب زیستن، اخلاقی زیستن و رفتار انسانی را میآموزد فراموش شده است. البته این هم به همان جریان راه افتاده در جامعه برمیگردد. افراد سودجویی که به نظام آموزشی نفوذ کرده و جریانی را به راه انداختهاند که همه نگاهها به کنکور و دانشگاه باشد. از همان مقطع ابتدایی همه تلاش میکنند که فرزندشان در کنکور رتبه یک رقمی بیاورد. به این فکر نمیکنند که کودک مقطع ابتدایی باید اول کودکی کند و بعد در کنارش درس هم بخواند. والدین دست در دست این افراد سودجو کودکی فرزندانشان را به قبرستان کتابهای کمک درسی تبدیل کردهاند به امید آنکه فرزندشان در کنکور رتبه تک رقمی بیاورد. در نظام آموزشی که روز به روز به سمت پولی شدن پیش میرود پرسش «علم بهتر است یا ثروت؟» یک جواب بیشتر ندارد. جواب بیبرو برگرد این است: «ثروت بهتر است» و برای به دست آوردن این ثروت تا میتوانی مسابقه بده تا از دیگران جلو بزنی. مسابقهای که از کلاس اول ابتدایی آغاز میشود و تا پایان دانشگاه و پس از آن ادامه پیدا میکند. نظام آموزشی که در آن پول تعیینکننده کیفیت آموزش است، درگیر تضادهایی است که معنویت علمجویی و تربیت را زیر سؤال میبرد و متأسفانه والدین و خانوادهها هم با این جریان بیمار همراهی میکنند.