شتر را گم کردهاند و دنبال مهارش میگردند! هر گوشه از جهان که نامی از ایران برده میشود، عظمتی از فرهنگ و تاریخ را برای شنونده همراه با شهر موزه اصفهان تداعی میکند که پر است از گنبدها و منارههای فیروزهای و آجرنماهای کنگرهدار خفته در بستر دیوارهای کاهگلی معطر از شمیم ممزوج با سفال گندم و گل رس آغشته به صفا و محبت توأم با لبخند همیشگی بر لب و لهجه شیرین مردمان آن. اینجا همان اصفهان است که برای ارائه فرهنگ و هنر دیرینه نیازمند موزهها نیست زیرا بهتنهایی بزرگترین شهر موزه جهان را در خود جای داده است که بیش از ۴ هزار میراث ثبتشده جهانی و ملی دارد و ۴۰۰ رشته صنایعدستی که امروز از برکت جمهوری اسلامی تعداد زیادی از آنها همچنان فعال هستند. در کوچهپسکوچههای تاریخی و سنتی این کلانشهر هنوز هم صدای اللهاکبر اذان از گلدسته مسجدها به عرش میرسد که پر از صلابت آیینی است و کبوترانی را در شکاف آجرهای خود جای داده است. اگرچه زایندهرودش از جور و جفای زمانه و اجرای طرحهای خودسرانه و نسنجیده در تناقض با قانون اعمال حقابه شیخ بهایی به کویری ترکخورده تبدیل شده، اما پلهای متعدد و تاریخی آن همچون اللهوردی خان، خواجو، مارنان، جویی و شهرستان هنوز هم سرفراز ایستادهاند تا ثبتشان در میراث جاوید بماند. اینجا شهر موزهایست که منارجنبانش هنوز هم بینظیر است و میدان نقشجهان آن عنوان بزرگترین را از نظر وسعت و قدمت به خود اختصاص داده است.
از کدام گوشه این ابرشهر تاریخی میتوان سخن گفت که باید دید و قضاوت کرد چگونه سیاحان مشتاق در آن به دنبال کوچههای باریک و تنگ آشتیکنان و سقاخانههایی میگردند که هنوز هم آب سرد و گوارا را نذر لبهای تشنه سیدالشهدا (ع) و اهلبیت آن کردهاند. اما این شهر موزه بیبدیل منحصربهفرد که همچنان بر تارک تمدن جهان میدرخشد از جور و جفا به دور نیست که هرروز شاهد بیمهری کسانیست که قدر و ارزش معنوی آن و میراثهای فرهنگی ملموس و ناملموس را نمیشناسند بنابراین بهجای اینکه زیبایی معنوی تاریخ آن را برجسته و به رخ سیاحان و جهانگردان داخلی و خارجی که تنها به نیت کسب آرامش، رنج و هزینه سفر را تحمل کردهاند بکشند از ابزار و لوازمی استفاده میکنند که حکم بزک کردن را دارد تا زینت بخشیدن! این شهر موزه بهخودیخود صاحب پدیدههایی منحصربهفرد از زیبایی و عظمت است که علاقهمند مشتاق را ناخودآگاه بهسوی آنها میکشد تا برای دیدن همه آنها ۶۰۰ روز کاری را هزینه کنند بنابراین نیازمند آن نیست تا سازمانی به نام زیباسازی شهر در عظمت تاریخ آن دستاندازی و با استفاده از کاغذ و پلاستیکهای الوان و دیگر اقلام جشن تولد که در رنگهای مختلف از چین وارد میشوند هنرنمایی کنند! شهر کاشیهای الوان هفترنگ در جایجای این موزه بزرگ که خانههای قدیمی نیز جزئی از آن است با تماشاگر خود حرف میزند و گچبریهای بیبدیل هنرمندان بزرگ از دوران سلجوقیان تا صفویه بر درودیوار مساجد و اماکن تاریخی شهر نقش خاطره میزنند. درختان چنار تنومند در حاشیه خیابانهای کهن از خاطرات ۵۰۰ ساله خود از جمله عبور پادشاهان صفویه و متجاوزان افغان به سرکردگی محمود و اشرف سخن میگویند. مادیهای «نهر آب» متعدد در بافت قدیمی بجا مانده از دسترنج تفکرات شیخ بهایی گلهمند کسانی هستند که دانسته یا نادانسته جور و جفا روا داشته و حقابه را از آنها بریدهاند تا امروز خشک و بیروح شوند. اما درختان تنومند در حاشیه این مادیهای قدیمی همچنان سرفراز و پایدار ماندهاند که بهشتی را در کویر میماند. شهر بهخودیخود زیبا، پرشکوه و دوستداشتنی است و نیاز به استفاده از کاغذها، نوارها و بادکنکهای رنگی چینی ندارد که اکثر آنها از بازیافت زباله تهیه میشوند و دلیلی برای کجسلیقگی و کمبود دانش در فرهنگ و فضاسازی مسئولان است که اگر نبود کنار مادیها با گیاهان بدون نیاز به آب که گونههای فراوانی از آنها در حاشیه کویرهای لوت و مرکزی بهوفور یافت میشوند نهتنها شهروندان بلکه همه هموطنان و جهانیانی که علاقهمند به میراث فرهنگی هستند از مسئولان میخواهند تا فکر خود را به کار انداخته و اجازه ندهند قطع آب در زایندهرود شناسنامه همه این زیباییها را که زاده هنر، فرهنگ، تاریخ و تمدن این جهان شهر است به بادکنکهای چینی واگذار کنند!
*روزنامهنگار پیشکسوت