فرهاد قربانی از جمله فعالان حوزه موسیقی است که نامش به عنوان تنظیمکننده و خواننده برای بسیاری از خوانندگان جوان و چهره موسیقی پاپ آشناست. وی فعالیتش را با آموزش و فراگیری ردیفهای قرآنی و سپس ردیفهای آوازی نزد اساتید اهل فن و از مساجد مشهد مقدس آغاز کرده است. برخی حواشی پیرامون موسیقی پاپ، اوضاع شعر و ترانه و برخی واقعیات پیدا و پنهان این عرصه از جمله وجود دلالها بهانهای شد تا گپ و گفتی با این مدرس و فعال حوزه موسیقی داشته باشیم.
موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید و چه مراحلی را برای تسلط بر آن از سر گذراندید؟
من متولد مشهد مقدس هستم. موسیقی را با آموزش و فراگیری ردیفهای قرآنی زیر نظر استاد اکبری در مشهد شروع کردم که در همان ایام موفق شدم مقام دوم را در مسابقات قرآن بین مساجد شهر مشهد کسب کنم. بعد از فراگیری ردیفهای قرآنی به کار یادگیری ردیفهای آوازی تحت نظارت استاد اکبری و همچنین استاد گلپا پرداختم. موسیقی پاپ را هم نزد آقای وطندوست آموزش دیدم و سبکشناسی موسیقی پاپ را هم خدمت آقای فرهادی فرا گرفتم. اولین آلبوم رسمی من در سال ۹۲ به اسم «نبض صدا» همراه با فیلم «هفت خط» به بازار آمد. آلبوم دومم تقریباً کارهایش به اتمام رسیده و به زودی منتشر میشود. برای مراسم نوروز و لحظه تحویل سال ۹۳ کاری را با همکاری و مساعدت دوستان افغانستانی برای پخش از تلویزیون و رادیو افغانستان تولید کردیم. البته همکاری من با رادیو تلویزیون افغانستان همچنان ادامه دارد و همین چند روز پیش با رادیو دری افغانستان در رابطه با یکی از آهنگهایم با عنوان «یار یار» مصاحبهای داشتم. البته کار دیگری با عنوان «بهار رنگ رنگ» هم از بنده در رسانههای افغانستان که به صورت مشترک و تقریباً به سبک ایرانی – تاجیکی تهیه شده، پخش میشود.
آیا اثری را برای پخش از رسانه ملی تهیه کردهاید یا خیر؟
یکی از ولههای برنامه «زنده باد زندگی» که با اجرای آقای خسروی روی آنتن شبکه دوم سیما میرود را با همین عنوان ساختهام. برای ساخت و اجرای آهنگ و تیتراژ یک سریال و فیلم سینمایی هم صحبتهایی با بنده انجام شده که انشاءالله به زودی منتشر خواهند شد. همچنین تیتراژ سریالی با عنوان «چهار سو» به کارگردانی امین امانی که ظاهراً قرار است در نوروز سال آینده روی آنتن شبکه سوم سیما برود را خواندهام. یک استودیو در تهران دارم که به غیر از خوانندگی و آموزش هنرجوها کارهای آهنگسازی، تنظیم و... را برای دیگر هنرمندان و دوستان همکارم انجام میدهم.
نظرتان در رابطه با اوضاع شعر و ترانه چیست؟ و علت وجود این همه صدای تکراری را در چه چیزی میدانید؟
متأسفانه آنقدر اوضاع شعرها و ترانهها سیر نزولی دارند و اینقدر به شکل سهوی و ابتدایی سروده میشوند که ذائقه مردم را به شدت پایین آورده است و این سیر نزولی در حوزه ترانه و شعر به بحث آهنگسازی و تنظیم آثار هم نفوذ و رخنه کرده است. این مسئله باعث شده که صدای خواننده به نوعی یکرنگ و تقریباً همصدا شوند و این مسئله به موسیقی ایرانی لطمههای بسیار زیادی میزند. با این همه گوشهها و دستگاههای موسیقایی که ما در موسیقی ایرانی داریم یک خواننده به راحتی میتواند بالغ بر ۴۰۰ تا ۵۰۰ ترک را بدون کمترین شباهتی به همدیگر بخواند و روانه بازار کند همچنان که قبلتر چنین نمونههایی اتفاق افتاده است. روزگاری بود که یونانیها، ترکها و حتی عربها موسیقی و ترانههای ما را گوش میکردند، ولی متأسفانه امروزه برعکس شده و تمایل به آهنگهای کاور (کپی و شبیه) در حال رشد است. این باعث میشود که موسیقی ایرانی دچار لطمههای سنگین و جبرانناپذیری شود. این اوضاع در صورتی رو به بهبود خواهد رفت که رسانهها و ارباب جراید برای حمایت از موسیقی و آثار ایرانی به میدان بیایند.
بیشتر فعالیت شما در حوزه موسیقی سنتی است یا پاپ؟
مردم سالهای زیادی است از موسیقی سنتی به شکلی که سالها پیش اجرا میشد، فاصله گرفتهاند. من یک آلبومی در حوزه موسیقی سنتی که مجموعهای از چند ترک مشتمل بر آواز و تصنیف است در دست تهیه و تدارک دارم که به لطف الهی سعی دارم هر چه زودتر و با هدف پررنگتر کردن بخش سنتی در فعالیتهای موسیقاییام، روانه بازار شود. البته در اجراها و کارهایم سعی میکنم از سازهای ایرانی و اصیل استفاده کنم تا حداقل ادای دینی به این موسیقی گرانقدر که مورد بیمهری قرار گرفته کرده باشم. در همین زمینه یک کاری به اسم «بزم همایونی» یا «ضیافت معنوی» دارم که به سفارش صدا و سیمای خراسان رضوی تهیه تولید شده و چند وقتی است که در برنامههای مختلف صدا و سیمای استان خراسان رضوی پخش میشود.
معضلات عمده موسیقی پاپ در روزگار کنونی را در چه حوزهای ارزیابی میکنید؟
اگر شما موسیقی پاپ امروزی را ارزیابی و آنالیز کنید خواهید دید که آهنگها بیشتر از آنکه موسیقی باشند ریتمند! خیلی از همین اتفاقات باعث شد تا بزرگان زیادی از عرصه موسیقی خارج بشوند و به نوعی خودشان را بازنشسته کنند! نمونه چنین اتفاقاتی را میشود در موضوع استعفای آقای بهمنی از ریاست شورای شعر و ترانه مشاهده کرد. از ابتدای کار تا ملودی یک اثر و زمانی که خواننده ورود میکند یکسری واژهها و لحنهای اشتباه را میبینید که وارد موسیقی ما شدهاند. معلوم نیست چگونه به چنین آثاری مجوز میدهند. مثلاً یک کاری مجوز میگیرد و چندینبار از شبکههای مختلف تلویزیونی پخش میشود، اما در کمال حیرت میبینیم که مثلاً بخش خبری ۲۰:۳۰ از همان کار ایراد میگیرد! خب اگر این کارها اشکال دارند چرا از ابتدا به آنها مجوز پخش و انتشار میدهند؟! چرا به کاری که مشکل دارد اجرای لایو (زنده) میدهند؟! اینها تناقضاتی است که ایجاد میشوند. خیلی از افراد هستند که بدون پشت سر گذاشتن دورههای آموزشی مثل صداسازی یا اینکه سولفژ را طی کرده باشند اقدام به انتشار آثارشان میکنند؟! این عزیزان میتوانند لااقل دورههای کوتاهمدتی در سبکشناسی و گامشناسی را نزد اساتید متعددی که در این زمینه شناخته شده هستند را طی کنند و بعد وارد این عرصه بشوند. مثلاً طرف میگوید من تنظیمکننده آهنگ هستم، وقتی پشت پیانو مینشیند نمیتواند یک قطعه پیانو بنوازد یا حتی یک قطعه کیبرد بزند! یا اینکه فلان شخص مدعی میشود که خواننده است، ولی نمیتواند یک خط شعر را به صورت آواز بخواند! کافی است که از یک خواننده در برنامه زنده درخواست شود آهنگ و ملودی را که میگوید خودش ساخته به صورت آوازی و زنده اجرا کند. آن وقت معلوم میشود که شخص فقط ادعا دارد یا اینکه از موسیقی، تنظیم، ترانه، ملودی و... چیزی در چنته دارد!
علت و ریشه چنین اقداماتی را در چه چیزی میدانید؟ آیا علت آن عجله داشتن برای خواننده و مشهور شدن است یا اینکه مسائل دیگری به وجود آورنده وضع موجود است؟
حتماً شما هم شنیدهاید که دلالها نقش تعیینکنندهای در این زمینه دارند. همین افراد به دنبال خوانندههایی میگردند که حداقل چند فاکتور را داشته باشند؛ یکی اینکه خواننده موردنظر باید از نظر تیپ و چهره دارای جذابیت ظاهری باشد، دیگر اینکه استایل مناسبی داشته و در کنار اینها حالا یک ته صدایی هم داشته باشد.
چرا در بین صدای خوانندهها به ندرت میتوان یک صدایی را شنید که لحن درست یا صدای خوبی داشته باشد؟
ببینید! امروزه بسیاری از کارها را به صورت مقطعخوانی تهیه میکنند یا کارهایی که سبک و سیاق ملودی آن برای نوحه است. متأسفانه طرف میآید یک ریتم «شیش و هشت»ی را روی آن میگذارد و همان کار را در قالب ترانه به خورد مخاطبان میدهند! از آنجایی هم که گوش مردم در معرض صداها و کارهای سطحی و نازل قرار گرفته مخاطب دیگر نمیتواند بین صدای خوب یا بد و... تمییز قائل شود. در واقع سلیقه موسیقایی مردم به واسطه وفور آهنگهای ضعیف خیلی پایین آمده و طرف نمیتواند تشخیص بدهد آهنگی که میشنود نوحه است یا ترانه؟! متأسفانه برخی از مداحان هم که مایل نیستند خودشان را خیلی به زحمت بیندازند، میآیند و بر اساس همان ریتم و آهنگ مداحی میکنند.
به نظر شما چنین فضایی به نفع چه افراد یا جریاناتی است؟
واقعیت این است که چنین فضایی فقط و فقط به سود دلالهاست. مثلاً دلال میآید و یک قرارداد کاری با نسبت ۹۰ درصد به ۱۰ درصد یا ۹۵ درصد به ۵ درصد با خواننده میبندد و خیلی قشنگ شش ماه تا یک سال از آن خواننده بهرهبرداری کافی را میکنند حتی برایشان مجوز اجرای کنسرت میگیرند و پولهای خوبی هم درمیآورند. اصلاً کل کارها دست خود همین دلالهاست.
ظاهراً در صداوسیما هم برای اجرای برنامه شرطهای عجیب و غریبی مطرح میکنند.
طرف میگوید تو باید جزو خوانندگان سازمان باشی و حتماً متن ترانه را هم باید از خودمان بگیری تا بتوانی اجرا بروی! خب این یعنی چی؟ چرا به جای حمایت از خوانندگان و فعالان حوزه موسیقی چنین شرطهایی میگذارند؟! من شنیدهام که میگویند برای خواندن تیتراژ برخی برنامهها و سریالها مثلاً ۷۰ میلیون یا ۳۰ میلیون تومان درخواست پول کردهاند! یا میگویند به بعضی افراد گفته شده اگر میخواهی به فلان برنامه بیایی باید ۵ میلیون تومان پرداخت کنی! آیا این درست است کسی مثل من که حدود ۱۳ سال در محضر اساتید بزرگ کشورمان مشغول آموختن بودم برای اجرای برنامه فلان مقدار پول پرداخت کنم؟! البته چنین اوضاعی به نفع افراد پولدار است چراکه با پرداخت مبلغ مورد نظر به فلان جریان به راحتی میتوانند در هر برنامهای که بخواهند اجرا داشته باشند!
تبعات چنین رویکردهایی را چطور ارزیابی میکنید؟
ما در کشورمان استعدادهای بسیار زیادی داریم که به دلیل برخی تنگنظریها یا عدم حمایت از آنها عقب رانده میشوند. نکته اصلی و مهم این است که نظارت بر همه عرصههای موسیقی از تولید و ساخت گرفته تا انتشار و... به شکل قوی صورت نمیگیرد و چنین رویکردی زمینهساز جولان دلالها میشود. البته واضح است که این مسئله نه تنها در حوزه موسیقی بلکه در هر جایی که قرار باشد خدمتی یا هنری ارائه شود، اما نظارت کافی نباشد، شروع به نشو و نما میکند.