کد خبر: 933982
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۰
نقدی بر سخنان عبدالمجید معادیخواه در مورد مشی معصومین (ع) پیرامون جهاد و مذاکره
با نگاهی کوتاه و گذرا به تاریخ صدر اسلام وجود دشمنان مختلف در روند شکل‌گیری اسلام را مشاهده خواهیم کرد. پیامبر اکرم (ص) برخورد‌های مختلفی را با هر گروه از این دشمنان داشته‌اند و آن روش هم به خود این افراد بستگی داشت که از لحاظ تعاند و دشمنی در چه حدی بوده‌اند.
علی وثوقی
با نگاهی کوتاه و گذرا به تاریخ صدر اسلام وجود دشمنان مختلف در روند شکل‌گیری اسلام را مشاهده خواهیم کرد. پیامبر اکرم (ص) برخورد‌های مختلفی را با هر گروه از این دشمنان داشته‌اند و آن روش هم به خود این افراد بستگی داشت که از لحاظ تعاند و دشمنی در چه حدی بوده‌اند. مقابله با این دشمنان از وظایف اصلی پیامبر اکرم (ص) بوده و سیره عملی ایشان مملو از جنگ‌ها و مقابله با دشمنان اسلام است.

اخیراً در جلسه‌ای که به مناسبت سالگرد وفات پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) در منزل غلامحسین کرباسچی برگزار شد، حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه صرفاً به یک جنبه از مشی معصومین (ع) اشاره کرده و از لزوم مذاکره با دشمنان گفت که جای نقد دارد.

معرفی پیامبر (ص) از زبان قرآن

اگر بخواهیم در یک کلام سیره واقعی و حقیقی پیامبر (ص) را بیان کنیم، چه زبانی بهتر ازقرآن و چه کلامی بهتر از کلام الهی است. در آیه آخر سوره فتح آمده است: «محمد رسول الله والّذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم» خصوصیت ابتدایی که برای پیامبر (ص) در کلام الهی بازگو می‌شود چیست؟ برخورد و مقابله با کفار و دشمنان است، آن هم از نوع شدید و قهری آن، نه روی مماشات و مصلحت‌اندیشی غیرشرعی. افرادی که مطرح می‌کنند پیامبر (ص) را باید از قرآن بشناسیم و سیره نگاران را به کم کاری و نادیده گرفتن بیان قرآن از پیامبر (ص) متهم می‌کنند، به نظر اطلاع کافی از کتب و منابع تاریخی و سیره نگاران اهل بیت (ع) ندارند. کتاب‌های بسیار گران‌بهایی درباره سیره پیامبر (ص) وجود دارد که از آیات قرآن بهره‌های فراوان گرفته‌اند. در جایی آقای معادیخواه بیان کرده است که پیامبر (ص) مردم را دعوت کرده است که با ادبیاتی زیبا با مخالفان صحبت کنند.

باید به ایشان گفت، اولاً منبع و نمونه این صحبت خود را در سیره پیامبر (ص) بیان کنید و ثانیاً شما که به شناخت پیامبر (ص) از قرآن سفارش کرده‌اید، درباره آیه‌ای که در معرفی ایشان مطرح شد چه می‌فرمایید، اینکه تناقض بین صحبت‌های شماست و ثالثاً درباره برخورد پیامبر اکرم (ص) تا جایی که مخالفان، دشمنی نمی‌کردند و دست به فتنه انگیزی علیه نظام اسلامی نمی‌زدند دستور به مماشات و رفتار نیکو با آن‌ها دادند، اما زمانی که شروع به فتنه و اخلال در جامعه کردند به مقابله و برخورد با آن‌ها می‌پرداختند. ماجرای مسجد ضرار و فتنه منافقین را مطالعه کنید و ببینید که رسول خدا (ص) برای حفظ کیان اسلامی دستور به تخریب و آتش زدن مسجدی دادند که محل تجمع دشمنان اسلام و منافقان بود.

تفسیر به رأی از جهاد

اینکه معنای لفظی را آن طور که مد نظر خودمان است از قرآن برداشت کنیم، در هر موضوعی که باشد تفسیر به رأی است و باطل. مگر می‌شود معنای جهاد در قرآن و سیره پیامبر (ص) هر زمانی یک معنایی داشته باشد. چه کسی جهاد را به معنای جنگ‌افروزی و اجرای اعمال ریاکارانه تعریف کرده است که الان شما می‌خواهید ایراد بگیرید.

جهاد واژه مقدسی در فرهنگ اسلام است. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه» در سوره نساء آیه ۹۵ خداوند متعال می‌فرماید: «فضل الله مجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین» این عظمت و درجه افرادی است که در راه خدا و برای خدا جان و مال خود را فدا می‌کنند. جنگ افروزی در نظام اسلامی جایی ندارد، بله جنگی که به خاطر جاه طلبی و تهاجم به سرزمین‌های دیگر باشد و مطامع شخصی و مادی مد نظر باشد مورد قبول نیست و در فرهنگ جهاد و شهادت جایی ندارد. بعد از پیامبر (ص) کدام یک از اهل بیت (ع) ما به این صورت جهاد کرده‌اند که مصداق صحبت‌های شما باشد؟!

اینکه کشوری ارتش و نیرو‌های نظامی داشته باشد، نشان از جنگ افروزی نیست بلکه هر عقل سلیمی این را تأیید می‌کند که برای مقابله با دشمنان باید نیرو‌هایی وجود داشته باشند تا در زمان احتیاج به مقابله و جهاد بپردازند و این توصیه قرآن و کلام صریح خداوند است: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم» انفال / ۶۰ تا می‌توانید نیروی نظامی تهیه و آماده کنید برای اینکه رعب در دل دشمن بیفتد و بترسد و فکر تهاجم و جنگ را نکند.

خداوند هدف را ترساندن دشمن بیان می‌کند، نشاندن ابزار و نیرو‌های نظامی، عمل ریاکارانه و نمایشی نیست بلکه نشاندن قدرت نظامی حکومت اسلامی به دشمنان است تا از قدرت مسلمانان بترسند و فکر تهاجم را از سر خود بیرون کنند و این دستور قرآنی است نه شخصی و صحیح نیست رزمندگان اسلام را به عمل ریاکارانه و جنگ افروزی متهم کنیم چراکه مورد خشم خدا قرار خواهیم گرفت.

برخورد علی (ع) با خوارج

در ماجرای خوارج و برخورد حضرت علی (ع) با ایشان مباحث زیادی وجود دارد ولی آن چیزی که واقع شد، کشته شدن خوارج در نهروان به دست حضرت امیر (ع) بود. ایشان در ابتدا گفت‌وگو‌های بسیاری را با آن‌ها انجام دادند و خطبه‌ای هم برای آن‌ها خواندند و حتی نامه‌ای برای آن‌ها نوشتند و ماجرای حکمیت را بازگو کردند، اما آن‌ها در جواب نوشته‌اند که باید اقرار کنی که کافر شده‌ای و اکنون توبه می‌کنی تا ما درباره رفتار خود با تو اظهار نظر کنیم، در اینجا بود که حضرت به جنگ با آن‌ها پرداخت و در نهروان آن‌ها را به هلاکت رسانید. گفت‌وگو تا زمانی است که هم گوش شنوایی برای شنیدن باشد و هم منطقی برای قبول سخن حق، زمانی که حجت تمام شود دیگر جایی برای صحبت و گفت‌وگو نیست. آقای معادیخواه، ماجرای خوارج را باب میل خودشان بیان کرده‌اند.

صلح امام حسن (ع) مصداق نرمش قهرمانانه

مورد دیگری که آقای معادی‌خواه مطرح می‌کند، بحث صلح امام حسن (ع) است. ماجرای صلح امام حسن مجتبی (ع) از نکات بسیار با اهمیت تاریخ اسلام است که باید با دقت مورد بررسی قرارداد و از اظهار نظر‌های شخصی به جدّ دوری کرد. اینکه گفته می‌شود امام حسن (ع) دارای نیرو و قدرت نظامی بوده و با این وجود با معاویه صلح کرده‌اند، کذب محض و بیان آن از روی تعاند و دشمنی است، چراکه متون تاریخی موثق از نبود نیرو برای امام و خالی بودن اطراف ایشان از یاران و همراهان مورد اطمینان حکایت دارد. امام زمانی که دریافتند به این مردم نمی‌توان اعتماد کرد و این عدم اعتماد، تنها شامل عدم همکاری نمی‌شد و عواقب خطرناک‌تری داشت، فرمودند: «و الله لو قاتلت معاویه لأخذوا بعنقى حتى یدفعونى إلیه سلما» به خدا قسم اگر با معاویه درگیر شوم اینان گردن مرا گرفته و به صورت اسیر به او تحویل می‌دهند. امام در جاى دیگرى فرمود: اهل عراق مردمانى هستند که هر کس به آن‌ها اعتماد کند، مغلوب خواهد شد زیرا هیچ کدام با دیگرى در فکر و خواسته‌ها، موافقت ندارند. آنان نه در خیر و نه شر، هیچ قصد جدى ندارند. منبع: الکامل فی التاریخ، ج. ۳، ص. ۴۰۵ .

مردم بعد از شهادت حضرت علی (ع) از جنگ خسته شده بودند و دیگر امام حسن (ع) را یاری نمی‌کردند، کجای تاریخ آمده ایشان مقبولیتی بیش از پدرشان در بین مردم داشتند، این سخن کاملاً ناصواب و از روی بی‌اطلاعی است. امام در پاسخ اعتراض حجر بن عدى، فرمود: اى حجر! همه مردم آنچه را تو دوست دارى، خوش نمى‏دارند. من این اقدام را جز به قصد زنده ماندن تو (و امثال تو) نکردم، خداوند نیز هر روز دست‌اندر‌کار، کارى است‏.

اینکه گفته شده امام به حکومت معاویه مشروعیت دادند، از لحاظ مسائل اعتقادی ما هم مورد اشکال است، چراکه ما ائمه (ع) را معصوم می‌دانیم و از ایشان به دور است که به حکومت ظلم و غیر شرعی، مشروعیت بدهند. صلح امام، تأیید حکومت معاویه نبوده بلکه ایشان برای حفظ اساس اسلام و یاران و شیعیان واقعی و عدم همیاری مردم، این صلح را با شروطی قبول کردند. امامت و ولایت ائمه (ع) از سمت خداوند متعال است و مردم هیچ دخالتی در آن ندارند، قبول و عدم قبول مردم در حکومت است نه در امامت. امام حسن (ع) برای حکومت صلح نکردند و اباعبدالله (ع) هم همین طور. بدترین و منفورترین کارها، این است که سخنان خدا و اهل بیت (ع) را برای استفاده ابزاری و تأیید مقاصد و اعمال خودمان استفاده کنیم. متأسفانه عده‌ای افراد در لباس دین در مورد تاریخ اسلام سخنانی را می‌گویند که در جایی از کتب تاریخی و سیره اهل بیت (ع) ما مشاهده نمی‌شود. نکته جالب توجه آنکه همین افراد مدام می‌گویند نباید از دین استفاده سیاسی کرد!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار