کد خبر: 934113
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۶
به بهانه استقبال گسترده بازدید کنندگان از خانه موزه سیمین و جلال
امروز موزه‌ها برای این شکل نمي گیرند که بگویند داشته ایم یا بوده‌ایم و زندگي را در حیات بي فردا خلاصه نمي‌کنند، بنابراین از تفكری که موزه را محل مردگان تعریف کرده، فا صله‌ی بسیاری گرفته‌اند.
ليلي زندي*

سرویس تاریخ جوان آنلاین: اول؛ امروز موزه‌ها برای این شکل  نمي گیرند که بگویند داشته ایم یا بوده‌ایم و زندگي را در حیات بي فردا خلاصه نمي‌کنند، بنابراین از تفكری که موزه را محل مردگان تعریف کرده، فا صله‌ی بسیاری گرفته‌اند. اگر موزه این بود، که ازمشاهیر، همان سنگ قبرشان کافي بود. نبود؟! اما مي بینیم که در جهان، خانه‌های بسیاری با دلایل متنوعي، به موزه تبدیل شده‌اند که بخش اعظم شان شخصیت محورند، مربوط به کساني هستند که در جوامع مختلف با دلاین مختلف، خانه یامحل زندگي آنها به موزه تبدیل شده است. در این میان، خانه‌های مشاهیر علم و فرهنگ و هنر به دلیل ارزش‌های ماهيتی که مورد اشتراک و پذیرش طیف‌های بیشتری از مردم هستند، جایگاه ویژه‌ای دارند. هرچند این موزه‌ها واقعیت فیزیكي موجود دارند اما اساس شكل‌گیری‌شان ابعاد ارزشگذارانه‌ی غیرمادی است.

دوم؛ شهرها از نظر وجود شخصیتهای برجسته، پر از افتخارات ملي و جهاني هستند و تهران هم همینطور. اما شایدبرای موزه شدن به دلاین قاطع و قانع کننده‌ای نیاز داریم و اینگونه شود که تنها شهرت کافي نباشد، زیرا فرصت طلب ها و خودنمایي ها هم وارد وادی فرهنگ شده و چه بسیار افرادی که استوانه های فرهنگي بودند و هستند و دیده نشده‌اند یافراموششان کرده‌ایم. از این دید خانه موزه تازه تأسیس سیمین و جلال را تنها متعلق به این دو شخصیت برجسته ندانیم و آن را نمونه‌ای سمبلیک و نه برگزیده، برای قدرشناسي جامعه از مشاهیرمان بدانیم. مي دانیم کارهای نكرده بسیاری در فرهنگ داریم که خانه موزهها بهانه‌ای ست برای شناخت و باز شناخت. چنین موزهه‌ای شبیه پرچم‌هایي هستند که درشهرها برافراشته مي‌شوند.

سوم: اما به را ستي خانه سیمین و جلال دلاین قاطع برای موزه شدن دا شته ا ست. خود جلال آل احمد و خود سیمین دانشور که حتي اگر زوج هم نبودند، باز هم هر کدام مستقل از دیگری به‌ عنوان یكي از قله‌های فرهنگي کشور با آثاری که از خود برجای گذا شته‌اند، دلین محمكمي هستند که بگوییم "اینجا باید موزه مي شد" نه خانه‌ی دا ستان و نه خانه‌ی ادبیات، که هر کدام از اینها مي‌تواند در بستر این موزه تعریف شود.

چهارم؛ فرض را بر این مي‌گذارم که خواننده‌ی این مطلب درباره‌ی هر دو شخصیت اطلاعات و شناخت دارد، بااین‌حال یک معرفي یک خطي:

جلال الدین سادات آل احمد( 1302-1348 ) متولد تهران از خانواده‌ای روحاني اصالتاً اهل طالقان، نویسنده، مترجم، منتقد و روشنفكر.

سیمین دانشور ( 1300-1390 ) متولد شیراز از خانواده‌ای اهل علم و فرهنگ و هنر، اولین زن داستان نویس ایران ، مترجم و دانشیار رشته زیباشناسي.

سیمین و جلال سال 27 با یدیگر آشنا مي شوند و سال 29 ازدواج مي‌کنند. اواین ازدواج شهریور 31 سیمین به مدت یکسال برای تحصیل به امریكا مي‌رود و همان زمان جلال با کمک دوس ش فرهنگ معین خانه‌ای مي‌سازد، خانه‌ای که شوق ساختنش را در پلان دستي که همان سال جلال برای سیمینش کشیده و ارسال کرده مي‌توان دید. سیمین هم در يكی از نامه‌هایش نو شته:

 "وقتي فكر مي‌کنم که تو داری برای ا ستقرار خودمان و بیشتر برای من سیاه سوخته، این‌همه تلاش مي‌کني و خانه مي‌سازی هم دلم مي گیرد و هم دلم از لذت آب مي‌شود. اما خانه‌ای که تو مي سازی هر خشت اش با عشق روی خشت دیگر گذاشته مي‌شود و برای من از هر قصری مجلل‌تر است و مي‌دانم که این عشق روح خانه خواهد بود و در خانه پراکنده خواهد شد." با مطالعه‌ی نامه های این دو متوجه مي‌شویم که این خانه چه داستان گیرایي دارد، خانه‌ای که چهل و دو سال پس از درگذشت جلال هم همچنان سیمین در آن زندگي کرد.

پنجم؛ در سال 83 این خانه با شماره 11466 ثبت ملي مي‌شود یعني در زمان حیات بانو سیمین. خود او هم خواهان آن بوده که خانه‌اش حفظ و یک بنیاد فرهنگ شود. حال این خانه پس از خریداری از وارث و طي مراحل مرمت و بازسازی و طراح و آماده سازی موزهای توسط شرکت توسعه‌ی فضاهای فرهنگ ، فعالیت خود را آغاز کرده است. در این مراحن مدیران، مشاوران، طراحان و افرادی مشارکت داشته‌اند که پرداختن به این موضوع خود مفصل ست و تنها به سبب قدردان اشاره شد. شاید تنها مسئله این بود که اگر چه دورهی مرمت زمان کافي داشته، اما زمان طراح و اجرای برای آماده سازی موزه تنگ و فشرده بود که البته با درایت و حمایت ویژه مسئولان وقت شرکت توسعه و همراهي همكاران و دوستان و به ویژه همراهي خانم ویكتوریا دانشور که بعضي اشیا را به موزه اهدا کردند یا بهتر است بگویم بر محتوا افزودند، شیرین کار بر تنگي زمان غلبه یافت.

ششم؛ حال موزه افتتاح شده، بازخورهای مثبتي را دریافت کرده‌ایم و این تازه آغاز کار است. بر این باورم که موزه‌ها هم مانند هر چیز دیگری دارای اصول مقدماتی هستند. آنچه که در این زمان موزه‌های ما را تهدید می کند نادیده انگاشتن اصول اساسی پایه برای تسريع رسيدن به پویايي‌ست و در این میان حتی بر خی نظریه‌پردازان این حوزه هم بر ترغیب موزه‌ها و موزه‌داران برای ایجاد پویایی افزوده‌اند که متأسفانه در اغلب موارد نوعی پویایی ناهمگون یا سطحی ایجاد شده و البته بی انصاافی‌ست اگر نگوییم که در مواردی هم جریان های خوبی برای آیندهء‌ی موزه‌ها آغاز شده است. در همین زمان کوتاه با نظرات و پیشنهادهای مختلفی روبرو شده‌ایم که اگرچه صحیح اما اگر زمین را هم به قصد دانه کشتن به وقت مناسب شخم نزنیم اشتباه کرده‌ایم و حاصلی نخواهد داشت. شاید افراد زیادی واژه‌ی پاتوق را به‌کار بردند اما بر این باورم که موزه بی‌نیاز از ذکر عنوانی مثل پاتوق، محل تبادل اندیشه‌ها و دانسته‌ها و محل رفت و آمد اهل موزه و موضوع است. جهان موزه بزرگتر از پاتوق است زیرا می‌تواند با بی‌غرضی افراد مختلف را با نظرات مختلف در زمانهای مختلف یا با هم گرد هم آورد اما شاید پاتوق محل طیف محدودتری ست. به همین دلیل برای تیتر این مطلب واژهی قلمرو را به کار بردم زیرا اگرچه خانه موزه یعنی جایگاه مکانی اما ما با یک قلمرو فکری سروکار داریم که محدود به پلان و اشيا خانه نمی‌شود. اگرچه نام سيمین و جلال روی این خانه موزه است اما ما با مجموعه ای از افراد و افکار ارتباط خواهیم یافت که یا اهل این خانه بوده‌اند یا اهل این خانه موزه خواهند شد. انتظار بازآفرینی کانون نویسندگان را هم نباید داشت، زیرا آسان نیست. زیرا کانون نویسندگان تنها یک عنوان نبوده، بلکه فلسفه و ماهیتی داشته است هرچند که یکی از برنامه‌های ما اینست که اهل این خانه را دعوت کنیم و برای ما مهمند. برای ایجاد فضای فرهنگی پویا و ایجاد یک محل دوست داشتنی و با احترام ویژه به اهل قلم و فرهنگ، تلاش خواهیم کرد.

هفتم؛ نکته‌ی بسیار مهم مطلبم را هم در این جا می خواهم بگویم: به احتمال بیشترین انتقادها را از طرف کسانی خواهیم داشت که به این خانه رفت و آمد داشته‌اند زیرا آنها از ما انتظارات به‌جایی دارند، مثلا می خواهند همه چیز را سرجای خودش همان گونه و با همان جزئیات که قبلا بوده ببینند و اگر اینطور نباشد چیدمان زیر سؤال خواهد رفت. انتقادشان صحیح است،ما هم تمام تلاشمان این بود که همین گونه شود، به همین دلیل کاملا به مستندات تصویری رجوع کردیم و این کار را انجام دادیم، اما نا گزیر به مدا خله گری هم شدیم. زیرا تغییر بزرگ در اینجا اتفاق افتاده اسکت. این ابر تغییر اینست:

خانه به خانه موزه تبدیل شده است. نیازهای يكی با دیگری متفاوتست. پاسخ به نیازهای خانه موزه ما را مجبور به مداخله مي‌کرد، زیرا ابژه‌های کاربردی خانه هم حالا باید در شرایط حفاظت و مراقبت باشند و فضاها هم باید مناسب با نیاز بازدیدکننده تعریف شوند و درخوا ست ا صل ما از مخاطبین درک فضای تغییر است. رویكرد ما این بود که خانه را طبق آنچه که بوده بچینیم اما تئوری اصل این بود که با حفظ سادگي و صمیمیت فضای خانه طبق مستندات تصویری، آنچه را که موزه و مخاطبانش هم نیاز دارند عمل کنیم و این از اصول مقدماتي بود که در کار این موزه رعایت شد و در جهت تكمیل و اصلاح آن هم کار هنوز ادامه دارد.

نکته‌ی مهم دیگر این که؛ چند دهه در این خانه زندگی کرده‌اند و طبیعی‌ست که در همان دوران زندگی خودشان گاهی تغییراتی هر چند جزئی در دکور خانه داده‌اند، ممکن است کسی که دهه‌ی پنجاه به این خانه آمده ا شیا را همان جایی ندیده که کسی که دهه هشتاد آمده. شاید برخی و سایل دیگر موجود نیستند و یا برخی چیزها در همان زمان هم تغییراتی داشته مثل رنگ و مدل پرده‌ها. شاید یکی از کارهای آینده موزه هم ایجاد تغییرات در دکور یا چیدمان طبق مستندات تصویری مختلف باشد. بهرحال آنچه که وجود مادی دارد مکان محور است و  با جایگاهشان که این خانه است پیوندی ناگسستنی دارد و این مدا خله‌گری در چیدمان با بررسی موزه‌ای انجام شده و با بررسی هم تغییرپذیر هست.

هشتم؛ مسئله‌ی دیگر که بدان توجه ویژه‌ای داشتیم این بود که در عین حال که ابژه‌ی مادی را به نمایش می گذاریم اما هدف همان نیست بلکه ورود به قلمروهای دیگر اهمیت دارد. بی‌تردید ویترین‌ها، نماد وجودی یک شئی مادی هستند، اما به‌عنوان نمونه؛ ویترین مرکزی موزه، سرشار از عشق است، حلقه‌های ازدواجشان، پلان خانه (همان که جلال آن را کشیده) وکتابهایشان که در بدو آشنایی به یکدیگر هدیه داده‌اند. اتاق سیمین که سرشار از حضور اوست، نشانه‌های او هست، کتاب‌ها و عینک‌هایش، پیراهن‌های بلند نخی سفید و رنگی او. اشیا و آثار مکتوبشان دلالتی هستند بر نگریستن، در خانه بودن ونگاشتن، تنهایی زن، دقت و تمرکز مرد، نشانه‌هایی از روحيه‌ی انتقادی جلال که نه در آثار منتشر شده‌اش که درحاشیه‌نویسی‌هایی که بر کتاب‌های دیگر کرده می‌توان دید. نشانه‌هایی از دوست داشته شدن با وجود کتابهایی که به هر دوی آنها اهدا شده. در آینده در قالب موضوعاتی جدا به آنها پرداخته خواهد شد. اغلب کسانی که نگاهشان به اشیا تک بعدی ست،همان مادیون هستند که قلمرو موزه را به همین چهارصد و بیست متر مربع زمین و وسایل و چند کتاب و آثار و نقاشی محصص و هانیبال و اویسی و آغداشلو و سیمین و جلال و نیما و ... محدود می‌کنند، اما آثار محدود به واقعیت مادی دیداریشان نیستند و قلمرو موزه به شکل‌های مختلف بسط خواهد یافت و تکمیل آرشیو مرتبط با دو شخصیت اصلی خانه هم از اهداف موزه است. مجال پردا ختن به چشم‌انداز و برنامه‌های موزه نیست. اجتماع و کنجکاوی‌ها و همراهی‌های آنها به پیشبرد برنامه‌های موزه کمک خواهد کرد و طیف مختلف مخاطبان برای ما اهمیت خواهند داشت و تلاش خواهیم کرد که بتوانیم پاسخگو و پویا باشیم.

نهم؛ درحال حاضر این خانه موزه فروشگاه کوچکی برای ارائه‌ی آثار دو نویسنده و سایر آثار مربوط به آن دارد و در صدد طراحی و تولید محصولات متنوع دیگر مرتبط با محتوای موزه هستیم.

*مديريت خانه موزه سيمين وجلال

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار