به دعوت آستان قدس رضوی همراه با چند تن از دانشمندان رهیافته اروپایی مهمان کرم امام رئوف بودیم. دکتر تاراس نابغه روسی، دکتر خووان حسین فرانسیسکو از اسپانیا، دکتر روبرتو آرکادی از ایتالیا و پروفسور کریستین بونوی فرانسوی از اعضای انجمن شهید ادواردو آنیلی در سفر مشهد حضور داشتند؛ البته مهمانان دیگری از آلمان و ایرلند به دلایل مختلف به برنامه نرسیدند. در آغاز سفر از همان بدو ورود، یعنی از فرودگاه به سمت هتل در خیابان تهران با صحنههای زیبا و جالبی روبهرو بودیم. هنوز چند روز به سالروز شهادت امام رضا (ع) باقی مانده، دستههای پنج نفره و ده نفره با کولهپشتی و پرچم به دست نظر هر بینندهای را به خود جلب میکرد.
آقای طاهری مدیر انجمن مهمانان را به ما معرفی کرد: دکتر تاراس نابغه روس است. او در ۱۴ سالگی مسلمان شد. پدرش از هنرمندان مشهور مجسمهساز روسیه بوده است. تاراس در ۱۹ سالگی مدرک مهندسی الکترونیک و ارشد بانکداری را اخذ کرده و در ۲۱ سالگی مدیر یکی از اولین بانکهای اسلامی روسیه شد. او در کنفرانسهای متعددی به عنوان نماینده روسیه در اجلاس اسلامی حضور داشته است و به چند زبان تسلط دارد. اولین و تنها مترجم و مفسر نهجالبلاغه به زبان روسی است.
دکتر ارکادی از ایتالیا دارای دکترای فنی و فیلسوف است که به زبانهای یونانی، فرانسه، عربی، لاتین و فارسی تسلط دارد. آثار فلسفی امام را هم به ایتالیایی ترجمه کرده است. دکتر خووان فرانسیسکو هم یک نابغه است. دکترای مخابرات، مدرک روانپزشکی و کاپیتانی کشتی از جمله رزومه اوست. وی نیز به چند زبان تسلط دارد. پروفسور بونو مترجم، مفسر و داور بینالمللی قران است. دکترای فلسفه و فوق دکترای ادبیات عرب از دانشگاه سوربن دارد. وی که میتوانست به عنوان پروفسور در دانشگاه سوربن صاحب کرسی شود میگوید آنجا تحمل دوری از امام رضا (ع) را نداشتم. برای همین هم قید همه چیز را زده و در مشهد ساکن شده است.
در این سفر پروفسور بونو که خود را مشهدی میدانست در حرم امام رضا راهنمای گروه شده بود و از فلسفه ساخت بناهای حرم تعریف میکرد با اشاره به حجرهای در صحن گوهرشاد میگفت: این افتخار را داشته که رساله دکترای خود را در این حجره و نزدیک بارگاه امام نوشته است که به قول دکتر آرکادی رساله دکترای پروفسور بونو کتابی به نام «امام خمینی عارف ناشناخته» در معرفی فلسفه اسلامی در اروپا نظیر ندارد.
تاراس که عاشق کتاب است در طول سفر از کنار نمایشگاههای کتاب به راحتی نمیگذشت. کنار حرم نمایشگاه کتابی بود که تاراس و همسرش مدت زیادی را در غرفه کتاب ایستادند و دست آخر با خرید کتابی اردو با موضوع وحدت اسلامی نوشته مهدی مسائلی به جمع ما پیوستند. خیابان تهران محل اقامت این نخبگان تقریباً از اول صبح تا پایان شب در قرق عزاداران بود به خصوص ترکزبانان. پروفسور بونو درباره عزاداری خاص ترکها با نام شاه حسین گویان برایمان تعریف میکرد و میگفت: از عزاداری ترکها خوشم میآید، بیشتر از هر چیز حماسی است و آنجا که باید به شکلی زیبا اشک انسان را درمیآورد.
روز بعد به یکی از موکبهای خارج از شهر رفتیم. چند شتر برای مراسم آورده بودند که مهمانان مانند سایر مردم با آنها عکس گرفتند. داخل موکب در قسمتی عدسی میدادند و در قسمتی دیگر شلهزرد. بخشی به محصولات فرهنگی اختصاص داشت و بخشی هم به ماساژ زائرانی که پیاده آمده بودند. دکتر آرکادی اولین بار از واکس صلواتی کفشها تعجب کرد، اما از روزهای بعد وقتی در هر قسمت از خیابان تهران واکسزنها را میدید به این همه ارادتمندی خالصانه آفرین میگفت.
به همراه دانشمندان مسلمان به داخل موکب نانوایی رفتیم. چند تنور نان که بهترین و باکیفیتترین نان ممکن را از نان روغنی گرفته تا نان قندی تهیه میکردند. یکی از نانوایان میگفت: پنج سال است برای خدمت به زائران در این موکب حضور دارد و تقریباً یک ماه است به اینجا آمده. از او پرسیدم حاجت هم گرفتهای؟ گفت: زیاد و چند نمونه آورد از جمله خانهدار شدنش با وجود بیپولی. دکتر خووان هم در یکی از زیارتها گفت: من هم زیاد حاجت گرفتم. او چهار بار به زیارت امام رضا آمده و به گفته همسرش زمانی که از همراهی مسئولان و رفتارهای ناراحتکننده برخی از همه چیز و همهکس ناامید شده بودند از امام رضا حاجت گرفتند. ماجرای مشکلات خووان خود یک کتاب است. مدیر انجمن ادواردو آنیلی میگوید دکتر خووان من را به یاد شهید ادواردو میاندازد. او نابغهای است که همه چیزش را برای تفکر شیعی خود رها کرده، اما اینجا نیز نامهربانی کم ندیده است...
با گروههای زائری که به سمت حرم رفتند همراه شدیم. پسر کوچکی به همراه پدر و برادرش در مسیر از کنار ما میگذشت. پرسیدم از کجا آمدهای؟ گفت: از زاهدان. اعضای گروه با شنیدن آن تعجب کردند و چشمانشان خیس شد.
در طول مسیر مدیر انجمن شهید ادواردو آنیلی مداحی میکرد و جمع نخبگان اروپایی با او همراه شدند. دکتر تاراس هم شعری خواند و بقیه با او همنوایی کردند. بعد از آن دکتر ارکادی با هیجان فریاد یالثارات الحسین سر داد و بقیه تکرار کردند. پروفسور بونو که عاشق نوستالوژیهای ایرانیان است، «قربون کبوترای حرمت امام رضا» را خواند.
به دعوت حرم، نخبگان رهیافته در مراسم خطبهخوانی امام رضا حاضر شدند. هوا قبل از شروع مراسم، بارانی و فرشهای محوطه صحن انقلاب خیس شدند، اما به حرمت امام برنامه قطع نشد. دانشمندان اروپایی که مهمان خاص مراسم بودند به گوشهای از صحن رفته و با خادمان همراه شدند.
بازدید از موکب رسانههای مجازی وابسته به معاونت جدید حرم، یعنی معاونت رسانههای نوین هم از دیگر برنامهها بود. بعد از آن پروفسور بونو مهمانان را به خوردن شله نذری مشهور مشهدیها فراخواند. اما شاید بهترین بخش سفر شبهای آن بود. نخبگان زائر در لابی هتل جمع میشدند و درباره مسائل مختلف علمی از ترجمه قرآن تا ویژگیهای نهجالبلاغه مباحثه میکردند که تا نیمههای شب ادامه داشت و تاراس به رکن بودن عقل در تشیع اشاره میکرد و به مناظرات امام رضا میپرداخت. دکتر ارکادی میگفت: در این بحثهای شبانه نور میبینم. تأکید دکتر تاراس نابغه روس به نماز اول وقت در میان فشردگی برنامهها جالب بود، اما جالبتر آنکه اندیشمندان رهیافته حاضر به صورت عملی نمازشان را همان ابتدای وقت میخواندند. در کنار هتل به دعوت مدیر اعضای گروه به حسینیه چهارده معصوم اصفهانیها رفتند. در مسیر صدای شعرخوانی محمدرضا برقعی از حسینیه آیتالله شاهرودی به گوش میرسید. در میانه راه خانهای در حال سمنوپزی بود. همسران ایرانیشان آنها را به هم زدن سمنو دعوت کردند و یکی یکی با عشق سمنو هم زدند و زیر لب دعا میخواندند، اما دعای مشترکی که بینشان نجوا میشد، اللهم کن لولیکالفرج بود.