رژیم صهیونیستی که در دور جدید درگیریها با گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه متحمل چند ضربه سخت شد، به ناچار تن به آتش بس موقت داد تا به کابوس موشکهای مقاومت علیه شهرکهای صهیونیست نشین پایان دهد. توافقی که بلافاصله پسلرزههای آن در کابینه صهیونیستی نمایان شد و با استعفای وزیر دفاع، راه برای فروپاشی ائتلاف در کابینه تلآویو فراهم شد تا بار دیگر انتخابات زودرس نتیجه ائتلافها را مشخص کند.
پاسخ کوبنده مقاومت فلسطین به آتش افروزی صهیونیستها در غزه و ارزیابی غلط صهیونیستها از قدرت بازدارندگی حماس و دیگر گروههای فلسطینی، معادلات رژیم صهیونیستی را به هم ریخت و مقامات تلآویو را به اعتراف برای پذیرش شکست واداشت و وزیر جنگ این رژیم را در پی ناکامی در نبرد ناگزیر به استعفا کرد. شلیک صدها موشک به شهرکهای صهیونیستنشین و ناکارآمدی سامانه «گنبد آهنین» در رهگیری موشکهای مقاومت، چنان زلزلهای در کابینه تل آویو ایجاد کرد که مقامات ارشد نظامی این رژیم درباره قدرت نیروهای مقاومت و ناکامی خود در رویارویی با آنها لب به اعتراف گشودند، تا جایی که آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع جنگطلب اسرائیل نتوانست این شکست را تحمل کند و از سمت خود استعفا کرد. با حملات موشکی گروههای مقاومت به سمت سرزمینهای اشغالی و دستیابی مقاومت به موشکهای نقطهزن که موازنهای در نوار غزه ایجاد کرده است، صهیونیستها این بار، دست برتر گروههای مقاومت فلسطین را در صحنه نبرد و رویارویی با سیاستهای جنگطلبانه خود علیه غزه احساس کرده و از اینرو به فکر رهایی از این باتلاق خودساخته برآمدهاند. دکتر محمدعلی مهتدی، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «جوان» درباره تحولات اخیر غزه گفت: «آنچه در غزه اتفاق افتاد را میتوانیم به عنوان نقطه عطفی در نظر بگیریم. چون غزه نشان داد به اندازه کافی قدرت بازدارندگی دارد، یعنی همان بازدارندگی که توسط حزبالله در جنوب لبنان ایجاد شده بود، الان در نوار غزه هم شاهد این بازدارندگی هستیم.» مهتدی تأکید کرد: «صهیونیستها روی تسلیم شدن گروههای مقاومت در غزه حساب باز کرده بودند تا با استفاده از «معامله قرن» امریکا به این هدف دست پیدا کنند، اما آنچه در غزه رخ داد، نقطه عطفی در مسائل منطقه است و عملاً قدرت رژیم صهیونیستی کاهش یافته است و حتی مقامات صهیونیستی اعتراف میکنند بازدارندگی ارتش صهیونیستی در برابر فلسطینیها از بین رفته است.»
اخیراً نوار غزه شاهد موج دیگری از درگیریها بین گروههای مقاومت فلسطین و اسرائیل بود که پس از عملیات محرمانه ارتش رژیم صهیونیستی برای ترور فرماندهان حماس اتفاق افتاد. به نظرتان این درگیری که همزمان با مذاکرات آتشبس انجام شد، چه تغییراتی را در روند تحولات فلسطین ایجاد خواهد کرد؟
عملیاتی که صهیونیستها اخیراً در غزه انجام دادند، نشان میدهد که صهیونیستها در محاسباتشان دچار اشتباه شدند و اطلاعات کافی از نیروهای مقاومت فلسطینی نداشتند و به همین دلیل تعدادی از نیروهای ویژه خود را با لباس مبدل به ترور فرماندهان حماس فرستادند، اما با توجه به کشف این عملیات از سوی نیروهای حماس و وقوع درگیری بین دو طرف، رژیم صهیونیستی برای نجات جان کماندوهای خود از معرکه، نیروی هوایی خود را فرستاد تا با بمباران غزه، پوشش لازم را برای فرار آنها فراهم کند. مقاومت فلسطین در پاسخ به این تجاوز صهیونیستها صدها موشک به سمت مناطق صهیونیست نشین شلیک کرد، بنابراین آنچه در غزه اتفاق افتاد را میتوانیم به عنوان نقطه عطفی در نظر بگیریم. چون غزه نشان داد به اندازه کافی قدرت بازدارندگی دارد، یعنی همان بازدارندگی که توسط حزبالله در جنوب لبنان ایجاد شده بود، الان در نوار غزه هم شاهد این بازدارندگی هستیم. موشکهایی که گروههای فلسطینی به شهرکهای صهیونیستنشین شلیک کردند، حتی به تلآویو هم نزدیک میشد، به همین دلیل رژیم صهیونیستی دست به دامان مصر شد و دستگاه اطلاعاتی مصر بنا به درخواست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از فلسطینیها خواست تا با آتش بس موافقت کنند. اقدام فلسطینیها بیانگر این بود که اگر رژیم صهیونیستی بخواهد اقدامی را علیه نوار غزه انجام دهد، گروههای مقاومت توانایی دارند از خود دفاع کنند.
نکته مهم دیگری که وجود دارد، هدف قرار دادن اتوبوس ارتش صهیونیستی توسط گروههای مقاومت است که از فاصله دور آنرا منهدم کردند و این نشان میدهد که فلسطینیها به قابلیت موشکهای نقطه زن دست پیدا کردهاند و این برای اسرائیل بسیار ترسناک است و صهیونیستها این مسئله را در محاسبات خود در آینده خواهند داشت. مسئله دیگر، این است که در درگیریهای اخیر، شهرکنشینهای صهیونیست از ترس حملات مقاومت دو روز در پناهگاهها بودند و حتی بسیاری از صهیونیستها شهرکها را ترک کردند. این مسئله نگرانی تلآویو را در پی داشته است، زیرا باعث مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی میشود و برای آنها امنیت بسیار مهم است. در زمان شلیک موشکها از سوی غزه، فرودگاه بن گوریون پر از صهیونیستهایی بود که سعی داشتند از اسرائیل خارج شوند.
به نظر میرسد با توجه به توان موشکی فلسطینیها و ناکارآمدی سامانه گنبد آهنین، موازنهای بین دو طرف به وجود آمده است. این موازنه چه تأثیری در معادلات فلسطین و منطقه خواهد داشت؟
رژیم صهیونیستی پس از قرارداد «کمپ دیوید» به سمت جبهه شمالی و شرقی متمرکز شده است تا با محور مقاومت مقابله کند. همچنانکه در سال ۱۹۸۲ به جنوب لبنان حمله کرد که در نهایت با نیروی جدید و قدرتمندی به نام حزبالله روبهرو شد. حزبالله در مدت ۱۸ سال توانست با تقدیم ۲ هزار شهید، ارتش صهیونیستی را از خاک لبنان بیرون کند. صهیونیستها پس از آن تصمیم گرفتند بازدارندگی در جنوب لبنان را از بین ببرند و در سال ۲۰۰۶ جنگ علیه حزبالله را به راه انداختند، ولی در جنگ ۳۳ روزه شکست خوردند. برای جبران این شکست، تصمیم گرفتند سوریه را به عنوان بخشی از محور مقاومت مورد هدف قرار دهند و گروههای تروریستی را برای سرنگونی دولت سوریه به این کشور اعزام کردند که در این زمینه هم موفقیتی کسب نکردند. حلقه ضعیف محور مقاومت، نوار غزه بود و صهیونیستها فکر میکردند با عملیات نظامی میتوانند گروههای مقاومت در غزه را نابود کنند، اما حملات اخیر فلسطینیها نشان داد نوار غزه هم مثل حلقههای دیگر مقاومت نیرومندتر است و شکست آن کار آسانی نیست، بنابراین رژیم صهیونیستی در حال حاضر عملاً حاضر نیست هیچ اقدامی در هیچ نقطهای علیه محور مقاومت انجام دهد.
نکته مهم این است که صهیونیستها روی تسلیم شدن گروههای مقاومت در غزه حساب باز کرده بودند تا با استفاده از «معامله قرن» امریکا به این هدف دست پیدا کنند، اما آنچه در غزه رخ داد، نقطه عطفی در مسائل منطقه است و عملاً قدرت رژیم صهیونیستی کاهش یافته و حتی مقامات صهیونیستی اعتراف میکنند که بازدارندگی ارتش صهیونیستی در برابر فلسطینیها از بین رفته است. صهیونیستها روی سامانه «گنبد آهنین» در رهگیری موشکهای فلسطین حساب ویژهای باز کرده بودند، اما حملات اخیر نشان داد به رغم هزینههای چند میلیارد دلاری، این سامانه ناکارآمد بوده است، لذا رژیم صهیونیستی در بدترین شرایط خود قرار دارد، ارتش این رژیم انگیزه خود را از دست داده است و نیروی هوایی اسرائیل هم قادر به انجام عملیات نیست.
این آتشبس شکننده که بین حماس و اسرائیل برقرار شده است، آیا میتواند برای مدت زمان طولانی دوام داشته باشد یا اینکه مثل دفعات قبل بیثبات و شکننده خواهد بود؟
محور مقاومت همیشه در حالت دفاع از خود بوده است و نه در حالت هجوم و اکنون هم این سیاست وجود دارد. در حال حاضر هم گروههای مقاومت فلسطین به دنبال برداشتن محاصره در نوار غزه هستند. این آتشبس تا زمانی که ارتش اسرائیل به آن پایبند باشد، دوام خواهد داشت و به محض اینکه اسرائیلیها آتشبس را زیر پا بگذارند، فلسطینیها هم به آن پاسخ خواهند داد.
آتش بس در غزه، اختلافات در کابینه اسرائیل را تشدید کرده و این مسئله به استعفای آویگدور لیبرمن منجر شده است. با توجه به اینکه برخی احزاب تندرو خواهان جنگ در غزه هستند و تهدید کردهاند اگر منافعشان حفظ نشود از کابینه ائتلافی خارج میشوند، به نظرتان تضعیف کابینه تلآویو چه تأثیری بر تحولات داخلی اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو خواهد داشت؟
اسرائیلیها فعلاً با بحران سیاسی روبهرو هستند و مسئله انتخابات زودرس احتمالاً در ماه مارس برگزار خواهد شد و باید ببینیم که ترکیب کابینه جدید چگونه خواهد بود و چه جریانهای صهیونیستی قدرت را به دست خواهند گرفت؟ به نظر من هر جناح سیاسی که قدرت را در انتخابات آتی به دست بگیرد، هیچ تغییری در واقعیتهای منطقه و فلسطین ایجاد نخواهد شد. چه جریانهای تندرو و چه میانهرو در اسرائیل روی کار بیایند در مقابل خود بازدارندگی بزرگی را از مقاومت در لبنان و نوار غزه مشاهده خواهند کرد و هر فردی که قدرت را به دست گیرد توان تغییر معادلات را نخواهد داشت. مگر اینکه صهیونیستها بخواهند از بمب اتمی برای مقابله با غزه استفاده کنند که آن هم امکان عملی ندارد و در صورت استفاده از این سلاحها به دلیل نزدیکی جغرافیایی تشعشعات هستهای به خود صهیونیستها هم آسیب خواهد زد. در واقع، همه راهها در برابر رژیم صهیونیستی بسته است و هیچ کاری از دست آنها ساخته نیست.
تجربه مقاومتهای جنبش حماس و جهاد اسلامی در مقابل صهیونیستها نشان داد پیروزی مقابل اسرائیل دور از دسترس نیست. به نظرتان تجربه گروههای مقاومت در غزه، تا چه حد امکان دارد در کرانه باختری هم تکرار شود؟
نشانههایی در این زمینه وجود دارد. ساکنان کرانه باختری پس از پیروزی گروههای مقاومت در غزه، به هیجان آمده و انگیزه لازم را پیدا کردهاند. نوار غزه با ۲ میلیون جمعیت بیش از یک دهه است که در محاصره رژیم صهیونیستی قرار دارد و به زندان رو باز تبدیل شده است. وقتی نیروهای مقاومت در غزه در چنین شرایط سختی توانستهاند به چنین قدرت بازدارندگی موشکی دست پیدا کنند، قطعاً در کرانه باختری هم چنین مسیری میتواند ادامه یابد. به طور حتم، کرانه باختری نیروی امنیت تشکیلات خودگردان بوده و سالها در خدمت امنیت رژیم صهیونیستی بوده است و حتی چهرههای مقاومت را بازداشت میکند و مانع مقاومت مردم میشود. به نظرم، بعد از شکست رژیم صهیونیستی در نوار غزه که شکستی برای تشکیلات خودگردان هم است که اصرار داشتند تشکیلات خودگردان دوباره به غزه بازگردد و تشکیلات تنها طرف مسلح در فلسطین باشد و دیگر گروههای مقاومت خلع سلاح شوند، در چنین شرایطی امکان اینکه تحولاتی در کرانه باختری رخ دهد، وجود دارد.
برخی گزارشهایی منتشر شده که جنبش حماس درباره معامله قرن با نتانیاهو توافقاتی انجام داده و همین مسئله نگرانی محمود عباس را در پی داشته است. به نظر شما این مسئله تا چه حد صحت دارد؟ آیا اصلاً حماس حاضر به پذیرش بندهای معامله قرن دونالد ترامپ خواهد شد؟
به نظرم، چنین گزارشهایی از سوی محافل صهیونیستی منتشر میشود برای اینکه بین فلسطینیها اختلاف ایجاد کنند. من فکر نمیکنم جنبش حماس در موقعیت فعلی که قدرتمند است، بخواهد سلاح خود را از طریق مذاکره از دست بدهد. تجربه نشان داده است مذاکره با رژیم صهیونیستی هیچ فایدهای ندارد. یاسر عرفات، رئیس سابق تشکیلات خودگردان در «اسلو» با صهیونیستها مذاکره کرد و اسرائیل به وعدههایی که به فلسطینیها داده بود عمل نکرد و ثابت شد اگر دو طرف دهها سال هم مذاکره کنند، اسرائیلیها باز هم مذاکره برای مذاکره را در دستور کار خواهند داشت و نه برای حل مسئله فلسطین. مسئله قدس و بازگشت آوارگان مسائلی هستند که رژیم صهیونیستی آنها را زیر پا گذاشته است. با اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و موافقت امریکا برای انتقال سفارتش از تلآویو به قدس، اسرائیل به تعهداتش عمل نکرده است. اینها بیشتر عملیات روانی است و واقعیت ندارد.
با توجه به ناکارآمدی نتانیاهو و نارضایتی عمومی از سیاستهای حزب لیکود، در انتخابات زودرسی که قرار است احتمالاً در ماه مارس برگزار شود، وضعیت حزب لیکود چه خواهد شد و آیا احتمال دارد که احزاب تندرو مثل بیت نو به رهبری لیبرمن به قدرت برسند؟
حزب لیکود قافیه را باخته است و ثابت شده که نتانیاهو به جای اینکه به فکر حل مشکلات با فلسطینیها باشد بیشتر رجزخوانی میکند. حزب کار هم که دهها سال قدرت را در دست داشت الان در اقلیت قرار دارد. من فکر میکنم جامعه صهیونیستی با مشکلاتی روبهرو است، یعنی چه به گروههای تندرو رأی بدهند و چه به گروههای میانهرو، هیچ کس نمیتواند این معادله را تغییر دهد. صهیونیستها همه راهها را امتحان کردهاند، هم فریب دادن از طریق مذاکره و هم عملیات نظامی را آزمایش کردند، اما به نتیجه نرسیدند.