اثر تاریخی- روایی خاطرات آیتالله سیدمحمدنقی شاهرخی خرمآبادی از جمله آثار نوانتشار مرکز اسناد انقلاب اسلامی به شمار میرود. این مرکز در دیباچه خویش بر این کتاب، علل انتشار آثاری از این دست را اینگونه تحلیل کرده است:
«پیروزی انقلاب اسلامی ایران مدیون فداکاری علما و بزرگان است که با شروع نهضت امام خمینی به جرگه یاران ایشان پیوستند و در کلیه امور حامی و پشتیبان ایشان بودند. در زمان تبعید امام گروهی در داخل علیه رژیم فعالیت میکردند و شماری نیز در خارج از وطن بودند که فعالیت هر دو طیف گامبهگام نهضت را به پیروزی نزدیک کرد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی در راستای شناساندن هرچه بهتر این مبارزان به چاپ خاطرات این شخصیتها اقدام کرده است تا از لابهلای گفتههای آنان بتوان تصویری روشن از مراحل نهضت امام، جانفشانی یاران ایشان و در نهایت پیروزی انقلاب ترسیم کرد. خاطرات آیتالله شاهرخی خرمآبادی به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص از اهمیت زیادی برخوردار است: توضیحات ایشان از محیط پرورش و تحصیل در حوزه و بهخصوص مراجع عظام وقت، چگونگی پیوستن به نهضت امام خمینی بعد از سال ۱۳۴۲ و حتی حرکات و فعالیتهای وی برای مبارزه با رژیم بسیار جالب و شنیدنی است. خاطرات وی از دوران زندانی شدن در زندانهای رژیم و مباحثات وی با افرادی از طیف چپ حاوی نکات آموزنده و درسگرفتنی است. بنابراین این کتاب تصویری روشن از نحوه مبارزه علما برای سرنگونی رژیم ارائه میدهد که مطالعه آن میتواند خواننده را به درک آن مجاهدات رهنمون سازد.» زندهیاد آیتالله سید محمدنقی شاهرخی خرمآبادی خاطرات خویش را به شرح ذیل و با اشاره به پیشینه خانوادگی خود آغاز کرده است:
«اینجانب سید محمدنقی شاهرخی فرزند مرحوم سیدعلینقی، از سادات شاهرخی که یکی از هفت قبیله سادات لرستان از نسل محمدبنعبداللهبنموسیبنجعفر (ع) است. محمدبنعبدالله موسیبنجعفر (ع)، پس از شهادت حضرت رضا (ع) همراه عمویش سید احمدشاهچراغ برای جمعآوری نیرو و نبرد با بنیعباس به طرف جنوب ایران حرکت کردند. در بین راه خبر شکست قطعی سادات به آنها رسید و آن دو از هم جدا شدند. سید احمدشاهچراغ به طرف شیراز رفتند و اکنون مقبره ایشان در این شهر، زیارتگاه علاقهمندان به خاندان عترت و طهارت است و سید محمد از راه لرستان به سمت مدینه حرکت کردند. در محلی به نام دره سید، حاکم منطقه به نام «خلیل اطرش» یا «خلیلکر» از ایشان دعوت کرد تا برای هدایت مردم آن سامان در این محل اقامت گزیند و ایشان پذیرفتند. حاکم منطقه دخترش را به عقد ایشان درآورد و زمینی را که به دره سید معروف است به وی بخشید. آرامگاه ایشان و فرزندش سید علی در این سرزمین واقع است. فرزندان ایشان که هفت قبیله هستند در کل لرستان از بروجرد تا خرمآباد و پلدختر و نیز اندیمشک، دزفول، اهواز، قم و برخی از شهرهای ایران پخش هستند و به نامهای شاهرخی، طاهری، خلفی، نادری، شهنشاهی، سبزواری، بهرامی و... معروفند. لرستان یک منطقه عشایری است و گاهی اوقات طوایف مختلف در آنجا با یکدیگر میجنگیدند، زد و خوردهای خونینی میان آنان رخ میداد. گاه چنان وضعیت بحرانی میشد که قوای دولتی نیز نمیتوانستند جنگ داخلی لرستان را خاموش کنند. در برخی موارد، مأمورانی از ارتش و ژندارمری نزد سادات منطقه میآمدند و با پادرمیانی آنان، مسئله، حل و فصل میشد؛ بدین ترتیب که تنی چند از سادات مزبور وسط ماجرا میآمدند و وقتی دو طایفهای که با هم مخاصمه و تیراندازی میکردند، سادات را میدیدند، دست از جنگ میشستند. گاهی اوقات اگر ماجرا خیلی بحرانی میشد، سادات عمامه را از سر برمیداشتند و باز میکردند و یکی از آنان یک طرف عمامه را میگرفت و دیگری سوی دیگر عمامه را و میان طرفین درگیر قرار میگرفتند و آنان نیز ناچار میشدند کارزار را متوقف کنند. در حال حاضر نیز این ذهنیت مثبت از سادات لرستان در میان مردم این سامان در حد کمرنگتری وجود دارد.
بنده قرآن و درسهای ابتدایی و ریاضیات متداول در آن زمان را، منزل و نزد پدرم خواندم. ایشان در آموزش قرآن و ریاضیات آن دوره، استاد بودند و بدون استاد در ریاضیات خیلی زحمت کشیدند و صدها مسئله ریاضی را طراحی کرده بودند که اکنون به خط خودشان موجود است و تا به حال به چاپ نرسیده است.»