سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- نگین خلجسرشکی: چند روز پیش در فروشگاه اسباببازی با یک صحنه بسیار دردناک و در عین حال چالش برانگیز روبهرو شدم. طفلی که به دنبال مادر خود گریه میکرد و مادری که با تلفن همراه برای همکار خود پوشههای اداری را توضیح میداد. کمی ایستادم و به این دو شخص نگاه کردم. کلی توصیفها و تعریفها در ذهن خود ساختم و مادر را از عرش به فرش کشیدم و کودک را مظلوم و ستمدیده ترسیم کردم، اما حقیقت این است اگر آن مادر کار نکند پس کودک هیچ وقت نمیتواند اسباببازی گران قیمت مورد علاقه خود را داشته باشد! نمیدانم مادری را دیدم که با اشتغال خود اشغال شده بود یا مادری که برای تأمین نیازهای فرزندش خود را به کار مشغول کرده بود. آن مادر حتی با تلفن همراه هم مسئولیت خود را تا آخرین لحظه به نحو احسن انجام میداد، اما کودکی را پشت سر گذاشت که گریه میکرد. آن مادر کارت بانکی را به خانم فروشنده داد تا اسباببازی گران قیمت کودک خود را بخرد و او را شاد کند. تضاد عجیبی وجود داشت، اما چیزی که مهم است مسئله اشتغال زنان و بالا و پایین آن است. یک مادر پسری را به جهان میآورد که بعدها رئیسجمهور، وزیر، وکیل، پزشک، دبیر، پرستار یا راننده تاکسیای شود و کار کند تا چرخ جامعه بچرخد.
مادری و همسری فراموش نمیشود
یک مادر اگر نباشد خانه به ویرانه تبدیل میشود. یک مادر میتواند ۱۰ فرزند خود را به سامان برساند، اما همان ۱۰ فرزند نمیتوانند دقیقهای او را مراقبت کنند. پس چرا میگویند زنان توانایی مدیریت کردن ندارند؟ زنی که به انسان هستی میبخشد میتواند هر کار دیگری را به همان خوبی انجام دهد، اما لحظاتی هم پیش میآید که او خسته است. او خسته از بار سنگین همه مسئولیتهاست و به ثانیهای توقف نیاز دارد، اما این به معنی رها کردن وظیفه مادری و همسری او نیست. اگر خسته میشود به دلیل اهمالکاری او نیست. اگر خسته میشود نیاز دارد تا کمی دیگران هم مسئولیتپذیر باشند. او برای همه اعضای خانواده در خانه کار میکند، پس همه اعضا هم باید برای او تلاش کنند.
او قطعاً حواسش به همه است و فقط کمی خسته میشود. اشتغال زنان فقط برای جامعه مدرن و زمان حال نیست بلکه زنان از زمانهای دور دوش به دوش مرد خود در مزرعه و شالیزارها کار میکردند. آنها دامها را به چرا میبردند و قالی میبافتند حتی در هولناکترین زلزله تاریخ هم دوش به دوش مرد خود خانه میساختند. همیشه در طول تاریخ نمونههایی وجود داشتند که قهرمانها یک زن بوده است. زنها اگر در صحنه هم نبودند، اما از پشت صحنه توانایی و همت خود را به همه نشان دادهاند.
یک زن فرقی ندارد از چه ملیتی باشد اگر حرف خانه و خانوادهاش در میان باشد حتی برای آنها جان هم میدهد، کار کردن و حضور در عرصههای اجتماعی که چیزی نیست ولی همه ما به خاطر راحتطلبی خودمان میخواهیم زن خانه همه چیز را مهیا کند تا کمی ما به زحمت انداخته نشویم. هر کس از او انتظاری دارد. چرا لباسهایم اتو نشده است، چرا شام آماده نیست و هزار و یک انتظار دیگر که فقط مسئولیت زن نیست بلکه همه باید برای رفع آنها تلاش کنند. او چه کار کند و چه کار نکند هیچ وقت برای رفع نیازهای ۲۴ ساعت ما استخدام نشده است. یک مادر حتی هنگام کار کردن و حضور در عرصههای اجتماعی هم به فکر نیازهای فرزندانش است و تمام تلاشش برای آنهاست.
هیچ فرقی نمیکند او وزیر باشد یا یک معلم، پزشک باشد یا یک خیاط، وکیل باشد یا یک پرستار. مادر هیچ وقت زنانگی و مادر بودن خود را فراموش نمیکند. برای همین است که میگویند بهشت زیر پای مادر است. شاید کمی توقف کند و چشمهای خود را ببندد، اما به معنی نادیده گرفتن همسر و فرزندان نیست، بلکه دارد توان خود را بازسازی میکند تا دوباره برای آنها تلاش کند.
هندوانهای بلند کن که به نفع خانواده باشد!
زنان نمونه بارز این ضربالمثل هستند. شاید به نظر غیرممکن باشد، اما شدنی است. همه چیز ابتدا کمی زمان میبرد تا روی نظم و قاعده باشد، اما کمکم مسیر خود را پیدا میکند و راه را رها نمیکند. زنان هم همین گونهاند. شاید کمی طول بکشد تا همزمان مادر باشند، همسر باشند، خارج و داخل خانه کار کنند، اما میتوانیم مطمئن باشیم که نتیجه بسیار رضایتبخش خواهد بود. آنها ثابت کردهاند که میتوانند حتی سرپرست خانواده باشند و کارآفرینی کنند. پس هیچ غیرممکنی وجود ندارد، اما باید مراقب بود چراکه با یک دست نمیشود دو هندوانه بلند کرد. پس در انتخاب بلند کردن هندوانه باید آن هندوانهای را بلند کرد که به نفع کانون خانواده باشد. البته زنان اگر در عرصههای اجتماعی حضور داشته باشند و سرد و گرم روزگار را بچشند قطعاً پختهتر خواهند شد و چیزهای بیشتری برای یاد دادن به فرزندان خود خواهند داشت. زنی که یک بار از صفر صد بسازد قطعاً فرزندانی مسئولیتپذیرتر و داناتر تربیت خواهد کرد. یک مادر باسواد و یک مادر شاغل حرفهای بیشتری برای زدن به فرزندان خود خواهد داشت. کودک او از همان اولین سالهای زندگی یاد میگیرد که باید روی پای خود بایستد و مانند والدین خود برای ساختن زندگی تلاش کند. او از همان ابتدا میبیند که پدر و مادر چگونه خود را وقف زندگی کردهاند و با هزاران مشکل باز هم تاب میآورند پس سقف همت خود را بلندتر میسازد. مادری که دنیا دیده باشد میتواند چشم فرزند خود را به حقایق بیشتری باز کند.
مسئله اشتغال زنان مانند تمامی مسائل دیگر دارای ابعاد مثبت و منفی است. هیچ چیز تمام مثبت و تمام منفی وجود ندارد بلکه میتوان نیمه خالی و نیمه پر را در کنار هم دید و از نیمه خالی برای رسیدن به نیمه پر استفاده کرد. زنان میتوانند کار کنند به شرط آنکه به تربیت و نیاز عاطفی فرزندان لطمه نخورد، سیاست، اقتصاد، فناوری، علم و هنر فقط برای مردها نیست، بلکه به کمی ظرافت زنانه هم نیاز دارد، اما نباید وظایف مادری و همسری را تحتالشعاع خود قرار دهد.