نویسنده دفاع مقدس درباره ظرفیت ادبیات و خاطرات دفاع مقدس برای جهانیشدن گفت: بدون جانبداری و تعصب بپذیریم که ادبیات دفاع مقدس ظرفیت جهانی شدن دارد. یکبار این حرف از زبان کسی است که جنگ را دیده و در این حوزه فعالیت کرده، اما یکبار هم این اقبال از سوی خواننده کتاب از بیرون مرزهاست که به نظرم بخش دوم مهمتر است.
حمید حسام در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران پویا میافزاید: در نمایشگاههای بینالمللی گاه این اتفاق رخ داده که با تحلیلگر غربی صحبت میکنیم و او دست روی کتابی در این حوزه میگذارد و تحسین میکند که ما هنوز به ظرفیت آن پی نبردهایم. به عنوان نمونه، ادبیات روس اساساً ادبیات جنگشان است. اگر روسها توانستهاند آثارشان را جهانی کنند، با آثاری بوده که درباره جنگ نوشتهاند، به طوری که گفته میشود قله و آثار برجسته ادبیشان از ادبیات جنگشان است، البته ما این ادعا را نداریم که ادبیات دفاع مقدس، قلههای ادبی فارسی در طول تاریخ است، با وجود آثاری، چون شاهنامه و... این ادعای درستی نیست، اما با توجه به شرایط ادبیات معاصر و زمان حاضر میتوان گفت که آثار مکتوب در این حوزه زمینه و ظرفیت جهانی شدن داشته و دارند، اما نکته مهمتر در این امر، پیدا کردن راههای جهانی شدن است. افرادی که میتوانند در این راه قدم بردارند، باید این مسیر را طی کنند.
به اعتقاد این نویسنده دفاع مقدس، ادبیات دفاع مقدس اعم از نظم و نثر، درست است که به فضای جنگ میپردازد، اما سرشار از مبانی اخلاقی و انسانی است؛ مبانیای که نیازها و علایق مشترک همه انسانهاست. جنگ در عین اینکه فضای خشونتبار و مذمومی بود، اما یک زندگی بود. همه اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهد، در جنگ نیز جریان دارد. از سوی دیگر، جنگ ما از جنس دفاع بوده و لازمه آن حضور گسترده مردم است از این جهت یک تفاوت ماهوی دارد با دیگر جنگها که صحنهگردان آنها ارتشیها و ژنرالها بودهاند. حضور مردم با آن فضای سادهای که اقشار مختلف از دانشآموز و دانشجو گرفته تا دیگر گروههای مردمی در جبهه رقم زدند، بافت جدیدی را در دل جنگ ساخت. این اولین نکته جذاب برای خواننده غیر فارسیزبان است و بازخورد آن را در صحبتهای افراد غیرایرانی شنیدهام. تصور اولیه آنها این است که در آن سوی مرزها وقتی ارتش عراق حضور دارد، در مرزهای ایران نیز ارتش مجهزی بوده که هشت سال با یکدیگر جنگیدهاند، اما بعد از خواندن این آثار متوجه میشوند که از همان ابتدای تهاجم عراق در سال ۵۷ تا عملیات مرصاد و آخرین روزهای جنگ، این مردم هستند که حضوری فعال در جبههها دارند.
حسام در ادامه میافزاید: نکته دوم، ظرفیتهای معنوی و اعتقادی است. در جنگ تحمیلی حماسه ظرف شده و مظروف آن، اعتقادات و معنویات است. شاید برخی معتقد باشند که وجود این مفاهیم کار را برای مترجم سخت میکند، چون جنس مباحث اعتقادی و معنوی در فرایند ترجمه و معادلسازی کلمات سخت است، به عنوان نمونه ما درباره واژه «شهادت» یک مفهوم قرآنی در ذهن داریم، ولی مترجم بدون در نظر گرفتن این مفهوم آن را برابر «کشته» که یک اسم مفعول است، قرار میدهد.
به گفته حسام سومین نکته این است که در امر ترجمه ادبیات دفاع مقدس طی سالهای اخیر فعالیتهای متعددی انجام شده و اتفاقاتی رخ داده است. افراد علاقهمند به این حوزه، زبانهای انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و... را آموختند و اقدام به ترجمه برخی از آثار کردند، اما وقتی این ترجمهها به دست مخاطبان غیرایرانی رسید، نتوانست ارتباط مد نظر را ایجاد کند، زیرا برخی از مفاهیم مطرح شده برای مخاطب غیرایرانی جذاب و قابل فهم نبود. نمونههایی وجود دارد که مثلاً استاد دانشگاهی کتابی را ترجمه کرده، اما یک دانشآموز در لندن با آن ارتباط برقرار نکرده است، از این جهت گفتهاند که زبان مادری مترجم باید زبان کشور مقصد باشد و زبان فارسی، زبان دوم او. این نکته خیلی مهمی است که بسیاری از ناشران ما به آن واقف شده و سعی کردهاند با چنین مترجمانی ارتباط برقرار کنند. موضوع دیگر قابل بحث در این حوزه، پیکرهمندی در ارتباطات جهانی است.