رئیس جمهور این روزها بیشتر از هر زمانی آشفته، عصبانی و تند مزاج است و دلایل این عصبانیت را بیش از هر کسی خود او میداند.
وعدههای انتخاباتی یکی پس از دیگری رنگ باخته، اصلاحطلبان برای عبور از او مستندسازی میکنند؛ فضای مجازی صحنه افشاگریهای مردان اصلاحات و اعتدال علیه همدیگر شده است، نابسامانیها در دولتی که قرار بود با «تدبیر» او بسامان شود، افزوده شده؛ برجامی که همه امور به زلف او بسته شده بود، به محاق رفته و اروپا نیز فقط بیانیه درمانی میکند.
دکتر روحانی که دوشنبه این هفته به وزارت راه و شهرسازی پساآخوندی رفته بود در نشست با وزیر، معاونان و مدیران این وزارتخانه، بار دیگر مخالفان پیوستن ایران FATF را مورد انتقاد قرار داد: «کسی که شعار میدهد هزینهاش را هم پرداخت کند؛ نمیشود که یک نفر در نهاد یا ارگانی شعار بدهد و آثار شعارش را برای مردم ترجمه نکند، باید ترجمه کنیم.»
اشاره روحانی به هزینه و فایدههای پیوستن ایران به کنوانسیونهای بینالمللی بود: «یک نفر نمیگوید اگر FATF باشد یعنی ۲۰ درصد ارزانتر، اگر FATF نباشد یعنی ۲۰ درصد گرانتر.» سپس پیشنهاد میدهد کسی که شعار میدهد هزینهاش را هم پرداخت کند، نمیشود آثار شعارش را برای مردم ترجمه نکند، باید ترجمه کنیم. این بخش از سخنان رئیس جمهور طی چند روز اخیر مورد نقد بسیاری از صاحبنظران قرار گرفت که برای دوری از اطاله کلام از آن میگذریم.
رئیس جمهور پس از FATF به موضوع برجام رسید و درباره بود و نبود آن چند پرسش مطرح کرد: «برجام باشد یا نباشد؟ این را ترجمه کنیم. برجام باشد یعنی چه، برجام نباشد یعنی چه؛ این را ترجمه کنیم که بودنش چقدر سود دارد، نبودنش چقدر سود دارد، این را از مردم بپرسیم که اگر میخواهید زندگی کنید، زندگی گران میخواهید یا زندگی ارزان؛ اگر فرمودند: زندگی گران میخواهیم ما همه این شعارها را قبول داریم.»
گرچه روزگاری محمود سریع القلم مشاور سابق روحانی مراجعه و نظرخواهی رسانه ملی از مردم را به تمسخر گرفت و در توهینی کم سابقه، تربیت مردم ایران را بسیار پایین دانست و گفت: صدا و سیما میرود از یک لبو فروش میپرسد نظر شما درباره برنامه هستهای چیست؟ اما رجوع روحانی به مردم برای پرسش از آنها در باره برجام را میتوان گامی رو به جلو توصیف کرد. البته بدیهی است آنچه تاکنون مردم از برجام عایدشان شده، تحمیل هزینهها و افزایش چند برابری قیمتها بوده است. این را میتوان از جیب ملت به خوبی درک کرد.
به هر حال اکنون باید پیشنهاد دکتر روحانی را به فال نیک گرفت و از او خواست برجامی که بیش از دو سال سرنوشت کشور را به گروگان گرفت و بسیاری از «دولتمردان» و «نه منتقدان» دستاورد آن را «تقریباً هیچ» و «نزدیک به صفر» ارزیابی میکنند، پیش از مردم، خود به قضاوت بنشیند و در مقام رئیس جمهور بگوید از برجام چه سودی بردیم. اعلام ضررهایش پیشکش. البته توصیف و قضاوت از آنچه هست، نه آنچه که باید باشد. گزاره اول واقعیت برجام است و دومی رؤیای برجام.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود این پرسش را مطرح کرده که: «مگر میشود در دنیای امروز ما با بانکهای دنیا کار نکنیم؟ بعد یک کسی میآید و از گوشهای که نمیدانیم این تفکر از کجا است مردم را تحریک میکند که اگر این قرارداد یا کنوانسیون امضا شود و یا با این گروه مالی کار کنیم اسلام از دست میرود. کجا اسلام از دست میرود؟ کاش تو اسلام را میفهمیدی!»
آقای روحانی! به مردم اعلام کنید، چه کسی، ارگانی یا نهادی از شما خواسته است با بانکهای دنیا کار نکنید؟ چرا باید عدم تمایل بانکهای دنیا و فشار و تهدید امریکاییها را به حساب منتقدان داخلی گذاشت؟
طی ماههای گذشته بسیاری از کارشناسان و منتقدان از جمله مراجع عظام تقلید، مراتب نگرانی خود نسبت به تبعات پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیونهای بینالمللی را که «در اتاقهای فکر قدرتهای بزرگ و برای تأمین منافع و مصالح آنها پخت و پز میشود» اعلام کردهاند. اینکه رئیس جمهور آنها را با این عبارت تخریب و تخطئه کند که «اگر این قرارداد یا کنوانسیون امضا شود و یا با این گروه مالی کار کنیم اسلام از دست میرود. کجا اسلام از دست میرود؟ کاش تو اسلام را میفهمیدی!»، با کدام منطق سازگار است؟ خوب است رئیس جمهور محترم به جای تخطئه منتقدان، بیش از این اجازه ندهد اروپاییها با خرید زمان در اجرای تعهدات برجامی و ایجاد کانال مالی، سرنوشت کشور را به تصمیمات موهوم خود گره بزنند.