سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثر تاریخی- پژوهشی «کشف حجاب» در زمره کتابهای منتشره از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای نوجوانان است. در مقدمه این پژوهش، فلسفه انتشار اینگونه کتابها بدین ترتیب تبیین شده است:
«زندگی با حقیقتهای اسطورهای و نمادهای شورآفرین نشاط مییابد، تحرک میآفریند و هدفمند میگردد. نسلی که از گذشته خویش ببرد چونان گیاهی بیریشه خواهد شد که با وزشی از جا کنده میشود. آیندگان هر چه بیشتر ریشه در اعماق تاریخ خویش فرو برند، شاخ و برگ محکمتر و بیشتری در آسمان زندگی میگسترانند. کمتر ملت و مکتبی همانند ایران اسلامی از اسطورها و نمادهای زندگیساز بهرهمند میباشد. وظیفه فرهیختگان است که فرهنگ گذشته را به آینده منتقل کنند و لازمه این عمل، انتخاب زبانی است که نسل جوان آن را دلپذیر بیابد و ما سادهنویسی را برگزیدیم. سادهنویسی روشی وحیانی است: ما قرآن را با شیوهای ساده بیان کردیم. سادگی آیات الهی را در شعر عرب و حتی در کلام پیامبر (ص) نمیتوان دید. از این رو، قرآن کتاب بیان و روشن لقب یافته است و آنچه بر اهمیت آن میافزاید، این است که کتاب الهی در عین سادگی، از وزانت علمی بینظیری برخوردار میباشد: [ای پیامبر]ما بر تو سخنی وزین نازل میکنیم..؛ و همین امتزاج سادگی و سنگینی است که گذشت زمان از تازگی آن نکاسته است.»
در فصل نخست این کتاب، مسافرت رضاخان به ترکیه به عنوان مبدأ تصمیم وی به کشف حجاب مطرح شده و در توصیف آن آمده است:
«با نمایان شدن ترن مخصوص، همهمه مردمی که در ایستگاه جمع شده بودند، فروکش کرد. از ساعتها قبل، مردم در ایستگاه آنکارا منتظر رسیدن قطار بودند. در بین جمعیت، ایرانیان مقیم آنکارا نیز دیده میشدند. افراد سرشناس شهر، نظامیان، پیشاهنگان، گروه موزیک، نمایندگان و تعدادی از وزرا، رئیس مجلس ملی و فرمانده نیروی نظامی، به ترتیب ایستاده بودند و جلوتر از همه، رئیسجمهور ترکیهـ مصطفیکمال آتاتورکـ بود که خود را برای استقبال از همتای ایرانیاش مهیا میساخت. پس از سالها قطع ارتباط و کدورت بین دو کشور، این دیدار برای هر دو طرف مهم بود زیرا در سالهای متمادی بین ایران و عثمانی بر سر مسائل مرزی اختلافاتی وجود داشت که در بعضی مواقع، به جنگ و درگیری منجر شده بود. همچنین پس از عقد قرارداد صلح در زمان امیرکبیر، سفر رضاشاه، اولین سفر دوستانه شاه ایران به جمهوری تازه تأسیس ترکیه بود. همچنین برای این مراسم، از هفتهها قبل برنامهریزی شده بود. مسافرت رضاشاه از ساعت ۵ بعدازظهر شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، از قصر سلطنتی در تهران آغاز شد و به طرف قزوین، زنجان و تبریز ادامه یافت. به محض نزدیک شدن شاه به مرز ترکیه، چند گلوله توپ، به نشانه خوشامدگویی شلیک شد و نظامیان با نواختن مارش ایران و استقلال ترکیه، مراسم احترام را به جا آوردند. بخشی از مسیر به وسیله کشتی زرهپوش و بخشی دیگر با ترن مخصوص طی شد. با رسیدن قطار، واگن مخصوص مهمانان در مقابل رئیسجمهور ایستاد و طی تشریفاتی، پادشاه ایران در برابر همه ظاهر شد. رئیسجمهور، با گفتن تبریک، مراسم رسمی استقبال را آغاز کرد. رئیسجمهور ترکیه، همراهان خود را به پادشاه ایران معرفی کرد، آنگاه برای اجرای دیگر مراحل استقبال، به اتفاق از عمارت خارج شدند تا به میدان شهر برسند. در معابر مختلف شهر، طاق نصرت گذاشته شده بود و ادارههای دولتی، در طول مسیر با بیرقهای ایران و ترک تزیین شده بودند. دانشآموزان به همراه جمعیت، دو طرف خیابان را احاطه کرده، با کف زدنهای ممتد ابراز احساسات میکردند. ایرانیان مقیم ترکیه نیز با پرچم ایران و کلاهپهلوی به استقبال پادشاه خود آمده بودند. رضاشاه پس از عبور از جلوی صف رؤسای ادارهها، نظامیان، طبقه محترم شهر و جمعیت مردم، مجدداً سوار اتومبیل شد. از قلعه نظامی شهر، چند گلوله توپ شلیک شد و سوت کارخانهها به صدا درآمد. در این مراسم استقبال، سعی شده بود تا تمام امکانات شهر به نمایش درآید.»