سرويس فرهنگي جوان آنلاين:خیزش اعتراضی سیاه پوستها و مواجهه خونبار حکومت آمریکا با آنها، بیشتر به عنوان موضوعی سیاسی و اجتماعی بررسی میشود. اما نقش رسانهها در این میان چیست؟ قتل سیاه پوستهای غیرمسلح توسط پلیس و سپس برگزاری تظاهرات اعتراضی در شهرهای فرگوسن، بالتیمور، شیکاکو و نیویورک همچنان که یک واقعه سیاسی و یک پدیده اجتماعی است، یک آزمون فرهنگی و رسانهای برای نظام سرمایه داری هم محسوب میشود. آیا امپراطوریهای رسانهای، شبکههای تلویزیونی و شرکتهای فیلمسازی حاکم بر افکار عمومی جهان، اجازه آگاهی مردم درباره این حوادث را میدهند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش و همچنین تحلیل قیام سیاه پوستهای آمریکا، با «مرضیه هاشمی» گفت: وگو کردیم. خانم هاشمی که قبل از گرویدن به دین اسلام، «ملانی فرانکلین» نام داشته، یک آمریکایی سیاه پوست است که برای گسترش آزادی، آگاهی و عدالت در جهان مبارزه میکند. او سال هاست که ایران را به عنوان پایگاه مبارزه برای تحقق اهداف مقدس خود انتخاب کرده. حتما گزارشها و فیلمهای مستند او را در شبکه تلویزیونی «پرس تی وی» دیدهاید. او حتی یک فیلم مستند هم درباره ماجرای قتل یکی از کشته شدههای فتنه ۸۸ ساخته است. اما بیشتر آثار او درباره نژادپرستی در آمریکاست. مرضیه هاشمی به رغم کمبود وقت برای آمادهسازی مجموعه مستند جدید خود درباره خشونت علیه سیاهان در آمریکا، اما در منزل خود، به گرمی به پرسشهای ما پاسخ داد.
برای عدهای از مردم، به ویژه آن دسته از افرادی که تحت تأثیر رسانههای غربی قرار دارند، مسئله ظلم به سیاهان در آمریکا غیرقابل باور است و فکر میکنند این خبرها، جوسازی و سیاه نمایی علیه آمریکاست. چه پاسخی برای این عده از دوستان دارید؟
در آمریکا حتی بین مردان و زنان سفید پوست هم تبعیض وجود دارد. وقتی مردهای سیاه را با مردهای سفید مقایسه میکنیم و سپس وضعیت زنان سیاه را با همه اینها مقایسه میکنیم میبینیم که اختلاف خیلی زیادی بین آنها وجود دارد.
حتی حالا که رئیس جمهوری سیاه پوست بر سر کار است؟
این فقط یک ظاهرسازی است. آمریکا افرادی را در جاهای مختلفی بر سر کار میگذارد، اما کنترل اصلی دست خودش است. کسی از خودشان را در یک کشور بروی کار میآورند و بعضی از مردم آن کشور هم فکر میکنند دموکراسی دارند! مثل کاری که درباره کشور مصر انجام دادند. درباره انتخاب رئیس جمهور سیاه پوست در آمریکا هم همین وضعیت هست. البته نمیتوانیم این را انکار کنیم که شرایط سیاه پوستها نسبت به موقعی که برده بودند، عوض شده است. اما بعضیها میگویند که ما سیاه پوستها در زمان برده بودن میدانستیم که دشمنمان کیست و تکلیفمان مشخص بود. اما الان وضعیت پیچیده شده است. چون شما میبینید که در قانون اساسی آمریکا حقوق سیاهان با سفیدپوستها برابر است، اما در عمل، کاملا برعکس است. اوباما پوستش سیاه است، اما به نفع چه کسی کار میکند؟ مثل شاه، که ایرانی بود، اما به نفع چه کسانی کار میکرد؟ مردم آمریکا پس از بوش خیلی ناامید شده بودند، به همین دلیل آمریکا مجبور بود که ظاهر را تغییر دهد؛ بنابراین برخلاف بوش، فردی را روی کار آوردند که هم سیاه پوست بود، هم باسواد و هم جوان پسند، تا مردم امیدوار باشند. اما همه کارهای دوران اوباما، ادامه کارهای دوران بوش است و هیچ چیزی تغییر نکرده است. نه در داخل و نه در خارج آمریکا.
چه شد که در یک سال اخیر این اتفاقات یک دفعه بالا گرفت؛ هم خشونت پلیس علیه سیاهان بیشتر شد و هم اعتراضات به این خشونتها این همه برانگیخته شد؟ از فرگوسن شروع شد و بعد به بالتیمور و شیکاگو و کالیفورنیا و ... رسید؟
این حوادث از ابتدا بوده و الان هم هست و در آینده هم خواهد بود. از همان اول که سیاهان را به آمریکا بردند علیه او خشونت به کار میبردند. فقط فرق الان با گذشته در حضور تکنولوژی است. حالا همه موبایل دارند و از اتفاقات، فیلم میگیرند و روی اینترنت میگذارند و دیگران میتوانند ببینند. قبلا وقتی سیاهان درباره خشونت پلیس حرف میزدند، کمتر کسی حرفشان را باور میکرد. اما الان وقتی از این خشونتها فیلم گرفته میشود، افراد بیشتری میتوانند آن را ببینند. اینکه یک جوان سیاه پوست را هم میکشند و هم جنازه اش را چهار ساعت و نیم کف خیابان نگه میدارند، یک پیغام برای سیاه پوست هاست. میخواهند با این کار به سیاهان بگویند که فکر نکنید کسی هستید، کنترل هنوز دست ماست و پدرتان را در میآوریم! چند هفته پیش هم سیاه پوست دیگری، با اینکه هیچ سلاحی در دست نداشت، اما پلیس به او هشت گلوله شلیک کرد. کجای دنیا این جوری است؟
در تظاهرات اعتراضی در آمریکا، آمارهای وحشتناکی از کشتار سیاه پوستها علنی میشود. مثلا معترضها میگویند که هر ۴۸ ساعت یک سیاه پوست در آمریکا به قتل میرسد، یا اخیرا گفته شده که بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ حدود ۹۸ میلیون سیاه پوست در آمریکا زندانی شده و پنج هزار نفر از آنها به دست پلیس به قتل رسیدهاند. آیا این آمارها واقعیت دارند؟
بله، آمریکا بیشترین میزان زندانی در جهان را دارد. جمعیت کشور چین، چهار برابر آمریکاست، اما جمعیت زندانیها در آمریکا بیشتر از چین است. بیشتر زندانیان هم سیاه پوست هستند، مشخص است که چه خبر است و چه میگذرد.
وجود این همه زندان و زندانی در آمریکا به چه علتی است؟
زندان در آمریکا تبدیل به نوعی تجارت شده است. زیرا بیشتر زندانها خصوصی شدهاند و هر چقدر بیشتر زندانی داشته باشند، درآمد بیشتری هم کسب میکنند. زندانها هم برای پول درآوردن باید همیشه پر باشند و هم به این طریق میتوانند سیاهان را کنترل کنند.
چرا سعی دارند سیاهان را کنترل کنند؟
راستش را بخواهید از سیاه پوستها میترسند. چون همان طور که گفتم، تاریخ آمریکا پر از آزار و اذیت و شکنجه و سواستفاده از سیاهپوستهاست. به همین دلیل همیشه ممکن است سیاهان به خاطر این ظلمهای تاریخی اعتراض کنند. راحتترین روش هم برای کنترل سیاهان، زندانی کردن یا کشتن آن هاست.
مورگان فریمن بازیگر سیاه پوست هالیوود هم اخیرا نسبت به عملکرد رسانههای آمریکا در انعکاس مغرضانه اعتراضات سیاهان در آمریکا اعتراض کرده و گفته که آنچه این رسانهها از خیزش سیاه پوستهای آمریکا نمایش میدهند منصفانه نیست. رسانههای آمریکا چگونه به خبرهای مربوط به این اعتراضها جهت میدهند؟
به هر حال، رسانهها در آمریکا همسو با دولت عمل میکنند. آنها تنها تصویری که از اعتراض سیاهان نمایش میدهند، خشونت و وحشی گری است. مثلا تصویر آسیب زدن سیاه پوستها به خودروها و ساختمانها را پخش میکنند. این درحالی است که معترضها در مقابل خود پلیس، گروههایی را برای محافظت از اموال عمومی تشکیل دادهاند. اما رسانههای آمریکایی این واقعیت را کاملا برعکس نشان میدهند. ضمن اینکه همه افرادی که فعالیت اجتماعی انجام میدهند میدانند که در همه جنبشها، نفوذی وجود دارد. بطور مثال در اعتراضها، نفوذیها به اموال عمومی آسیب میزنند تا پلیس را برای حمله به سیاهان بیشتر تحریک کنند. جالب این است همانهایی که کارشان دزدی و غارت سایر ملت هاست، در رسانههای خود سیاهان را به آتش زدن مغازهها متهم میکنند! آن هم در شرایطی که سیاه پوستها در آمریکا در شرایط بسیار بدی درحال زندگی هستند. مثلا وقتی به دادگاه میروند نمیتوانند از حق خودشان دفاع کنند یا همیشه باید با ترس و لرز در خیابان راه بروند. وقتی خودم در سنکوئست که یکی از محلههای سیاه پوست نشین آمریکاست رفته بودم تا تصویربرداری کنم، راننده گفت که فقط یک دقیقه وقت داریم، چون خطرناک است. آن هم در ساعت ۲ بعد از ظهر. سیاه پوستها در چنین شرایطی در آمریکا زندگی میکنند. همان روز به پسرم «رضا» که ۲۱ سالش است زنگ زدم و گفتم خوشحالم که در تهران هستی. چون حداقل خیالم راحت است. این یک واقعیت است که زندگی سیاه پوستها در آمریکا همراه با نگرانی است. زنهای سیاه پوست هر شب از خود میپرسند که آیا پسر یا شوهرشان به خانه بر میگردد؟ چون هر لحظه ممکن است هدف گلوله یا صدمه پلیسها قرار بگیرند.
اما عدهای مدعیاند که چیزی به نام سانسور در آمریکا وجود ندارد!
سانسور و سانسور کردن انواع مختلفی دارد. یک نوعش همین است که مثلا بخشی از یک متن را میبرند. یک نوع دیگر هم هست که فرد برای پیشرفت در کارش نباید برخی مسائل را مطرح کند. در آمریکا، سانسور نوع دوم جریان دارد. مثلا در هالیوود، تنها به افرادی امکانات و تجهیزات نظامی ارائه میشود که در چارچوب خاصی کار کنند و اگر بخواهند خارج از این چارچوب کار کنند از آن امکانات محروم میشوند. برخی چیزها هم هست که در آمریکا اصلا امکان مطرح شدن ندارند.
مثل چه چیزهایی؟
مثلا نمیتوان بهطور مستقیم به اسرائیل یا به صهیونیستها انتقاد کرد. این موضوع در جایی نوشته نشده که فیلمسازان هالیوود نباید به این موضوعات بپردازند، اما همه میدانند که نباید سراغ چنین موضوعاتی رفت.
درباره خودتان هم از این گونه مسائل پیش آمده؟
بله، من خودم چند ماه پیش در جلسهای که توسط دفتر ارگ هولدر در شیکاگو برگزار شده بود رفتم. این جلسه درباره خشونت پلیس علیه سیاه پوستها بود. بعد از جلسه، نشست رسانهای برگزار شد. خبرنگارها سوالهای الکی و پیش پا افتادهای میپرسیدند. اما وقتی من دو سوال جدی مطرح کردم، پس از جلسه، فردی از دفتر ارگ هولدر من را مواخذه کرد که چرا چنین سوالهایی پرسیدهام! چون در کشور آمریکا مسئولان عادت به شنیدن سوال واقعی از خبرنگارها ندارند. همه فعالیتهای رسانهای در آمریکا ظاهرسازی است. در یک جلسه میبینید که ۵۰ خبرنگار حضور دارند، اما هیچ کدام به اصل مسائل نمیپردازند.
نوع تصویرسازی مسلمانها در رسانههای آمریکا چگونه است؟
رسانههای آمریکا، از ۱۱ سپتامبر به بعد راجع به مسلمانان جریانسازی منفی میکنند. یعنی میخواهند چهره مسلمانان را تخریب کنند. گروههایی مانند داعش هم که معلوم است توسط چه کسانی درست میشوند به کمک این جریانسازی رسانهای میآیند. رسانههای آمریکایی با بهانه قرار دادن کارهای داعش، مثل اتفاقاتی که در «شارلی ابدو» رخ داد، با پرداختی حرفهای و گاهی با بیان فقط یک جمله، به ذهنیت منفی علیه مسلمانان دامن میزنند.
چرا سیاه پوستها یا مسلمانان، خودشان در آمریکا یک رسانه مستقل، مثل یک شبکه تلویزیونی یا یک خبرگزاری راه اندازی نمیکنند؟
چون این گروهها در آمریکا فقط تا یک حد میتوانند پیشرفت کنند. ما نوع برخورد با «پرس تی وی» را دیدیم که وقتی رو به پیشرفت بود، پخش آن را قطع کردند. تازه این اتفاق در انگلیس افتاد، وگر نه در آمریکا از همان ابتدا اصلا اجازه پخش «پرس تی وی» را ندادند. آنها جلوی هر چیزی که موثر است را میگیرند. مثل شبکه «آر تی» مسکو که وقتی دیدند دارد روی افکار عمومی در آمریکا تأثیر میگذارد جلوی پخشش گرفته شد.
در سالهای اخیر فیلمهای زیادی در هالیوود درباره سیاه پوستها ساخته شده که نمونه اخیر این فیلمها «سلما» است. نظر شما آیا این فیلمها از سیاه پوستها حمایت میکنند؟
اصلا این گونه نیست. اتفاقا «سلما» فیلم خیلی ضعیفی است. اگر هالیوود قصد کار درباره حوادث مربوط به سیاهپوستها در دهه ۶۰ را داشت، میتوانست خیلی کارها انجام دهد. اما با ساخت این گونه فیلمها هم کار ضعیفی انجام میدهند و هم ادعا میکنند که دارند از سیاهان دفاع میکنند! همه اش ظاهرسازی است.
*اما در این سالها علاوه بر ساخت فیلم درباره سیاهان، تعدادی بازیگر سیاهپوست نیز مطرح شدهاند.
بله، اما خب، باز هم میبینیم که به جز تعداد کمی بازیگر، سیاه پوستها در هالیوود جایگاه مهم دیگری ندارند. آیا شما در میان صاحبان شرکتهای فیلمسازی، هیچ سیاه پوستی را میبینید؟ این هم یک ظاهرسازی دیگر است. چون امکان پیشرفت سیاه پوستها در هالیوود محدود است، اگر هم موارد استثنایی میبینید، با هدف انحراف افکار عمومی است.
شما به عنوان یک غیرایرانی، نظرتان درباره بیبیسی فارسی چیست؟
کاملا در چارچوب مأموریت خودشان یعنی نابود کردن نظام جمهوری اسلامی ایران کار میکنند. این دیگر مشخص است. هدفشان همین است. همیشه از جوانان ایرانی میپرسم که آیا فکر میکنید خارجیها این همه شبکه فارسی زبان ماهوارهای را به خاطر این راه اندازی کردهاند که دلشان برای مردم ایران میسوزد، یا پشت این جریان چیز دیگری است؟ هدف اصلی آنها کنترل فکر مردم ایران است.
واکنش بیبیسی به اعتراضهای سیاه پوستها چگونه بوده است؟
راستش را بخواهید من در این مدت به قدری درگیر کار و مأموریت بودم که اصلا فرصت نکردم بیبیسی را ببینم. اما در انگلیس هم قبلا شاهد اعتراض سیاه پوستها و نوع واکنش بیبیسی بودیم. بیبیسی هم دقیقا واکنشی مثل رسانههای آمریکایی از خود نشان میداد. یعنی هدف آنها هم کنترل سیاه پوست هاست، اما با خشونت بیشتر.
خیلی ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. لطفا اگر در پایان سخنی دارید، بفرمایید.
فقط این را بگویم که وقتی با بعضی از ایرانیها صحبت میکنم، میبینم که آنها اصلا متوجه ارتباط بین رسانهها و هالیوود با دولت آمریکا نیستند و فکر میکنند که سیاه پوستها خشن و خلافکار هستند! چون این چهرهای است که هالیوود از سیاه پوستها معرفی کرده است. آن زمان هم که من بچه بودم، هالیوود در فیلمهای کاوبوی (وسترن) خود، چهره سرخ پوستها را برخلاف واقعیت، بسیار خشن نشان میداد. سرخ پوستهایی که صاحبان اصلی سرزمین آمریکا هستند. الان هم همین کار را درباره سیاهان انجام میدهند. اگر واقعا سیاه پوستها خشن هستند، پس چرا این همه سیاه پوست کشته میشود؟ اگر سیاه پوستها خشن هستند و حمله میکنند، پس چرا سفید پوستها و پلیسها هیچ وقت کشته نمیشوند؟ این گروه از مردم ایران باید بفهمند که پشت پرده رسانهها و هالیوود با دولت آمریکا چه میگذرد. اگر باور نمیکنند، فیلم «American Sniper» (تک تیرانداز آمریکایی) را ببینند. این فیلم که در آمریکا جایزههای زیادی هم برده، افرادی را به عنوان قهرمان معرفی میکند که به کشور دیگری حمله کردهاند و مردم آنجا را کشتهاند! مردم فقط کافی است تا درباره افکار و عقاید پشت این فیلم فکر بکنند؛ فردی از آمریکا رفته به کشور دیگری و زنها و بچهها را کشته، آن وقت هالیوود او را تبدیل به قهرمان میکند! چشمانمان را بیشتر باز کنیم.