کد خبر: 942635
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۵
سعیدرضا عاملی دبیر جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی:
شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده در اوج جامعه را حرکت دهد. اگر ما بخواهیم از آینده صحبت کنیم، آینده برای ما استقرار تمدن نوین اسلامی است. با هدایت و حمایتی که رهبری داشته‌اند، [کشور] این مسیر، مسیر شکوفایی را طی کرده است

جوان‌آنلاین:‌ حجت‌الاسلام دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر جدید شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با حضور در برنامه زاویه شبکه چهار، به سوال‌های حبیب رحیم‌پور، مجری‌کارشناس برنامه و دانشجوی دکتری فلسفه آموزش و پرورش، پیرامون آینده این شورا پاسخ داد. ذیلا خلاصه متن این برنامه را از نظر می‌گذرانید.

اگرچه اولین روز کاری شماست، نیاز بود از همین ابتدا مدیران و نخبگانی که بناست با شورا همکاری داشته باشند با نگاه شما آشنا شوند. دیشب که خبر برنامه امروز را در توئیترم زدم، به‌نحو شگفت‌انگیزی تعداد زیادی توئیت دریافت کردم و پیشنهادهای بسیار زیادی در این‌باره بود که چه سوالی را باید از شما بپرسم. از جمله یکی از سوال‌هایی که نوشته بودند و گمان نمی‌کردم که این سوال رتبه اول را بیاورد، این بود که انقلاب فرهنگی یعنی چه؟
از یک منظر انقلاب فرهنگی، فلسفه انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی یک جریان معکوس نظام سلطنت پهلوی بود که در دهه‌های متمادی، ایران را از ریل جامعه اسلامی خارج و تلاش کرد به‌نحوی نهادینه، ایران را دچار سکولاریسم کند. جدا شدن دین از همه نهادهای اساسی جامعه و تلاش آتاتورکی برای عوض‌کردن شرایط اجتماعی و پیوند مردم با دین در بدنه اجتماعی ایران دچار مشکل شد. در شرایطی که به قول آنتونی گیدنز کسی نمی‌توانست پیش‌بینی کند؛ در اوج تسلط مدرنیسم بر جهان و در دوران اوج نهادینه‌شدن سکولاریسم در جهان، یک انقلاب دینی رخ دهد [انقلاب اسلامی رخ داد]. انقلاب مارکسیستی و چپ در دنیا به وجود می‌آمد ولی باور اینکه در چنین بستر اجتماعی یک انقلاب دینی اتفاق بیفتد یک امر امکان‌ناپذیر تلقی می‌شد. انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و موج عظیمی از مردم ایران با حمایت مستضعفان جهان، انقلاب دینی در ایران انجام دادند و به نظام سلطنت پهلوی، به جداشدن دین از جامعه و به عدم حضور توحید در جامعه، «نه» گفتند. مردم با هیجانی عظیم در میدان بودند.
انقلاب فرهنگی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طرح و ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد که یکی از اتفاقات آن، این بود که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد، چون این نگاه وجود داشت که این دانشگاه نیاز به بازسازی دارد و این دانشگاه با مسیر و ریل‌گذاری قدیمی که بخواهد حرکت کند، نمی‌تواند به سرمنزل مقصود برسد. لذا انقلاب فرهنگی به‌معنای نهادینه‌شدن اسلام در جامعه است، به‌معنای توسعه اندیشه اسلامی در جامعه است. به معنایی که ما بتوانیم سیره پیغمبر و آن روابط پاکی که در سیره پیغمبر با مردم بود یا افراد با هم داشتند؛ آن نگرشی که منجر به عدالت اجتماعی می‌شد؛ آن نگرشی که انصاف اجتماعی را تقویت می‌کرد؛ آن نگرشی که به انسان هویت می‌داد و انسان به تعبیر من به دوره کسی بودن، می‌رسید. شاید هیچ دوره‌ای در تاریخ ایران مثل دوره جریان مقدماتی انقلاب و پیروزی انقلاب، جامعه ایرانی به‌عنوان یک جامعه، احساس «کسی بودن» و افتخار نداشت؛ لذا انقلاب فرهنگی، انقلاب اسلامی است.

اگر چند مفهوم مرکزی را بخواهید نام ببرید که جوهره انقلاب اسلامی را شکل می‌دهد و شورا موظف به پایش و دیده‌بانی این مفاهیم مرکزی است؛ آنها چه چیزهایی هستند؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی رسالت اصلی‌اش استقرار نظام جمهوری اسلامی بر مبنای ارزش‌های اسلامی و انقلابی است. انقلابی که می‌گوییم همان ارزش‌های اسلامی است که روح مقاومت در مقابل غیراسلام دارد روح مقاومت در مقابل جریان‌هایی دارد که تلاش می‌کنند آن اسلام پیامبر را و به تعبیر امام آن اسلام ناب را به سمت‌وسوی دیگری ببرند و التقاط‌هایی در این اسلام به وجود بیاورند. البته شورای عالی انقلاب فرهنگی دو بال اساسی علم و فرهنگ را دارد که درهم‌تنیده هستند و نمی‌شود اینها را از هم جدا کرد. در دوران پیغمبر اصحاب نزدیک حضرت از دین دور می‌شوند و مسیرهای راحت‌طلبی و بی‌عدالتی را دنبال می‌کنند و در مقابل کسانی قرار می‌گیرند که پیغمبر روی آنها سفارش کرده بود. بنابراین اختلال در دینی بودن، یک امر گریزناپذیر است، چون با انسان سروکار داریم و انسان موجودی است که اختیار دارد. این انسان مختار ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلف تغییر کند، لذا نباید کارگزاران را مقدس [فرض] کرد. وقتی ما کارگزاران نظام حکمرانی را مقدس [فرض] می‌کنیم بعد این سوال پیش می‌آید که پس چرا فساد و آسیب‌های اجتماعی وجود دارد؟

امروز گمان می‌کنید کلیت جامعه ایران به فرهنگی که برایش انقلاب کرده است چقدر وفادار مانده؟ آیا مردم بیشتر به فرهنگ انقلاب اسلامی وفادار ماندند یا مسئولان؟
قطعا مردم باقی ماندند. در این تردیدی نیست.

پس گویا اولویت فرهنگ‌سازی شورای عالی انقلاب فرهنگی، خود مسئولان هستند تا مردم!
قاعدتا باید این باشد، چون باید یکی از اهداف اساسی، اصلاح نظام حکمرانی باشد و [بعد از آن] اصلاح نظام اجتماعی که مسئولان عهده‌دار آن هستند، باشد. در شرایط تحریم جدید، باز عنصر وفاداری را در مردم می‌بینیم. واقعا به‌صورت فراگیر، وفادار هستند. مردم در خیلی از موارد سهم اصل انقلاب را از کارگزاران جدا می‌کنند. من نمی‌خواهم نسبتی بدهم، چون قضاوت کردن را بسیار امر سختی می‌دانم و جرأت قضاوت کردن راجع به کارگزاران ندارم. واقعا کارگزاران نظام بخش حداکثری‌شان کارگزاران وفادار به ارزش‌های انقلاب بوده‌اند. یک بخش حداقلی هستند که معمولا یک ماسکی جلوی چهره نظام می‌شوند.

این حداقل را براساس تعارف می‌گویید؟
خیر. چند وزیر فاسد در ایران داشتید؟ چند رئیس‌جمهور دارید که بخواهید بگویید فاسد بودند؟ چند رئیس سازمان دارید که بخواهید بگویید فساد کردند. فساد در بخش‌هایی [جزئی و مشخص] صورت گرفته است، شاید دلایل عمده‌اش این است که ما با این سوال مواجه هستیم که چقدر توانستیم ارزش‌های انقلاب اسلامی را تبدیل به سیستم کنیم.

انگاره‌ای درباره اندیشه عمومی ایرانیان وجود دارد که میزان اعتماد مردم به مسئولان نظام دارد کم می‌شود. چه سیاستی باید برای بهبود فرهنگ اعتماد بین مردم و مسئولان نظام در پیش گرفت؟ در شورا برای افزایش فرهنگ اعتماد [دوسویه] بین مردم و نظام چه باید کرد؟
واقعیت و باورم این است که ظهور اینترنت و فضای مجازی فرصت طلایی برای پرکردن خلأهای انقلاب اسلامی است، شاید از این زاویه نگاه‌کردن به فضای مجازی برای آن قشری که نگاه آسیب‌گرا به فضای مجازی دارند، قابل‌قبول نباشد ولی باورم این است که بسیاری از ظرفیت‌های آرمانی ما در فضای مجازی، امکان تحقق پیدا کرده است. اساسا فضای مجازی ادامه ذهن است و این باور که فضای مجازی موجب شد که یک خیال، حالا به تعبیر هنر سورئال امکان تحقق و واقعیت پیدا کردن را پیدا کرد. درواقع ما آن چیزهایی که به‌عنوان آرمان ذهنی تلقی می‌کردیم -مثلا اجرای عدالت در جامعه، مثلا جلوگیری از هر نوع رانت در جامعه، شفافیت تمام تراکنش‌های مالی کشور- همه توسط فضای مجازی امکان‌پذیر است. امروز با دولت الکترونیک می‌توانید جلوی بسیاری از فسادها را بگیرید. فسادهایی که بخشی از آن «احساس فساد» و بخشی «واقعیت فساد» است.

در چند روز گذشته درباره چند مورد مثل انتصاب شما به‌عنوان دبیر شورا، عضویت شما در شورا، روند رای‌گیری و سفارش به اعضای شورا یا کارنامه علمی و تابعیت شما در فضای مجازی، شبهات و مناقشه‌هایی شکل گرفت. چون سوال‌ها و پیام‌های زیادی به برنامه رسید که مربوط به همین ماجرا بود، این سوال را در پرانتز می‌پرسم. راهکارتان برای پاسخ به مردم درباره این موارد چیست؟
در این بستر [فضای مجازی] اخبار جعلی، ساختگی و بدون نام هم تولید می‌شود. در این فضا هم تمام اخباری که در مورد بنده تولید شد، اخبار جعلی بود. اخباری که من حداقل یک نفر را پای آن نوشته‌ها و امضاها ندیدم که یک کسی بگوید من شخص فلانی [هستم] که در فلان جا کار می‌کنم و این نکته را راجع به شما دارم، پاسخ دهید! یک مراجعه به من در قبل از انتصابم به‌عنوان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نشد که آقا این نگاه را ما داریم، نظر شما در مورد این مساله چیست؟ اگر کسی سوالی برایش به وجود می‌آید پاسخ می‌دهیم. لذا در آن شرایط احساس کردم پاسخ به چه بدهم؟ پاسخ به افراد پنهان بدهم؟ پاسخ به جریانات ناشناخته بدهم؟ باید یک شناختگی وجود داشته باشد تا انسان بتواند تعامل کند. اولا که فرآیند انتخاب دبیر در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک فرآیند [مبتنی‌بر] عقل جمعی است. طبیعتا ریاست محترم جمهور وقتی می‌خواهند کسی را به‌عنوان دبیر انتخاب کنند، با مقام معظم رهبری مشورت می‌کنند. اگر پاسخ مثبتی دریافت کنند باید در معرض رأی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار بگیرد. اگر گفته شود متعینا فلان شخص از نظر رهبری برای شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شده، یک نوع رأی‌گیری انجام شده و شاید اعضای شورا نخواهند با توجه به آن نظر، نظر دیگری را ترجیح دهند. لذا نصب بنده به‌عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، بعد از رأی شورا صورت گرفت تا این فضا به وجود نیاید که اعضای شورا احساس کنند باید حتما بنده را انتخاب کنند. در یک جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست محترم جمهور طرح موضوع کردند و به اختیار اعضای شورا گذاشتند. اعضای شورا به بنده رأی مثبت دادند، بلافاصله 24 ساعت نشد که مقام معظم رهبری به حقیر اعتماد کردند و بعد از آن، ظرف 2 ساعت رئیس‌جمهور حکم انتصاب دبیر را صادر کردند؛ بنابراین سوال ایجاد کردن برای مشروعیت آن رأی و فرآیند، سوال بی‌جایی است و این اشکالی است که دائما مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف پرهیز داده‌اند که شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید وابسته به جریانات سیاسی باشد و جریانات سیاسی و حزبی کشور، نباید در تصمیم‌سازی‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی مداخله‌ای داشته باشند. این شورا باید بتواند خودش به‌راحتی تصمیم بگیرد و یک شورای پایدار فرهنگی قطع‌نظر از دولت باشد و بتواند تصمیم‌سازی کلان و موثری برای علم و فرهنگ داشته باشد.

یکی از آفاتی که درباره شورا می‌شناسند این است که شأن و منزلت شورا در دولت‌های متفاوت زیر و زبر می‌شود. چون فلسفه وجودی و یکی از دلایل شکل‌گیری شورا ثبات سیاست‌های فرهنگی در کشور است. چه تمهیدی می‌اندیشید که جایگاه شورا در دولت‌های متفاوت زیر و رو نشود؟
به نظرم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای حل مساله آمده است، برای ایجاد مسیر، برای شکوفایی جمهوری و انقلاب اسلامی مبتنی‌بر ارزش‌های اسلامی آمده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده در اوج جامعه را حرکت دهد. اگر ما بخواهیم از آینده صحبت کنیم، آینده برای ما استقرار تمدن نوین اسلامی است. با هدایت و حمایتی که رهبری داشته‌اند، [کشور] این مسیر، مسیر شکوفایی را طی کرده است؛ یعنی ضریب رشد علم در ایران در 10 کشور اول جهان است و میزان مشارکت و رتبه بین‌المللی که ایران به‌لحاظ علم دارد رتبه شانزدهم براساس شاخص Scopus و رتبه هفدهم براساس  ISI  است. ما رشد کردیم. طراز علم در ایران خیلی بالا رفته است. شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال این است که این علم در مسیر پیشرفت ایران [به‌کار] برود آن‌هم پیشرفتی مبتنی‌بر الگوی اسلامی ایرانی. لذا معتقدم هر چه شورا نسبت به مساله اجتماعی دردمندتر شود، به همان میزان موفق‌تر است. شورا باید ارتباط نزدیک با کف جامعه داشته باشد؛ ارتباط نزدیک با آن فضا و قلمرو علم در کشور داشته باشد. علم امروز در دانشگاه، آموزش‌وپرورش و حوزه‌های علمیه دارد شکل می‌گیرد و توان پیدا می‌کند. ما باید بتوانیم خودمان را با مساله دانشگاه همراه کنیم.

یکی از نکاتی که بارها از جانب منتقدان، مدیران، اعضای شورا و از جمله رهبری مطرح شده، مساله ضمانت اجرای اسناد و سیاست‌ها و مصوبه‌های شوراست. شما چه ایده‌ای را برای حل این مساله دنبال می‌کنید؟
ما باید دو، سه مسیر را برویم. یکی اینکه برخی از اسناد مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی است که نیازمند به پیوست برنامه عمل است. اهداف کلی و راهبردها هم کلی است. نمی‌دانیم می‌خواهیم در چه تاریخی به چه شاخصی برسیم که اگر [این مطلب] مشخص نباشد، نمی‌توانیم حرکت کنیم. شاید یکی از دلایل اجرایی نشدن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی این باشد که آن محاسباتی که راجع به هزینه‌ها وجود دارد و منابع مالی که وجود دارد به‌صورت دقیق صورت نگرفته و ما یک پیوست مالی برای مصوبات نداریم.

یعنی بنا دارید درمورد تک‌تک اسناد یک پیوست برنامه عمل بنویسید؟
برنامه ما همین است. یعنی فرض بگیرید سند مهندسی فرهنگی کشور که یک سال و نیم در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بحث بوده، تصویب شده، تبدیل به سند مادر و ملی برای مسیر فرهنگ کشور شده است، این یک پیوست اجرایی می‌خواهد که در آن پیوست اجرایی بتوانیم به هدف‌های مشخص، قابل‌دسترسی، قابل‌اندازه‌گیری و زمان‌مند برسیم که این به اجرایی شدن کمک می‌کند. شاید یکی از دلایل دیگری که در اجرایی نشدن برخی از اسناد هست، این [است] که لازم است در مسیر طی شده برای رسیدن به یک مصوبه، تغییراتی به وجود ‌آید. شورای عالی انقلاب فرهنگی، به‌خصوص دبیرخانه در این سال‌ها مشاوره خیلی گسترده‌ای انجام داده است. مثلا روی همین سند مهندسی فرهنگی، دوستانی که روی سند کار کردند، می‌گویند که با بیش از 3000 کارشناس در سطح اندیشمند، دانشمند و کارشناسان اجرایی مشورت کردیم، برای اینکه بتوانیم به این متغیرها، مولفه‌ها و شاخص‌ها برسیم. اگر بتوانیم سندها را از پایین به بالا کنیم، یعنی سندی که می‌خواهد در دبیرخانه بیاید، به‌عنوان لایحه دولت بیاید و دولت روی سندها مشارکت بیشتری داشته باشد، وزرای مربوطه و روسای سازمان‌ها طرح‌ نهایی خود را به دبیرخانه بدهند و دبیرخانه مثل کمیسیون دولت کمی دقیق‌تر و کارشناسی‌تر بتواند تعامل سند را با سندهای دیگر ببیند و الزامات حقوقی و مالی آن را بررسی کند، استاندارد بودن سند را بررسی کند و این را تنقیح و آماده طرح دستور توسط رئیس مربوطه در صحن شورا کند. یکی از دلایلی که الان برخی از مصوبات شورای عالی توسط رئیس‌جمهور ابلاغ نشده این است که رئیس‌جمهور این موارد و سندهای مصوب را به دستگاه‌های مربوطه ارجاع می‌دهد که الزامات مالی، حقوقی و منابع انسانی مصوبه را اعلام کنند و گاهی‌اوقات منجر به این می‌شود که در سند تغییری به وجود ‌آید. اگر بخواهد تغییر کند باید دوباره به صحن بیاید. بعد از مصوبه شورای عالی، قاعدتا همه این کارها باید انجام شده باشد؛ یعنی برخی از این اظهارنظرها روی سند، قبل از اینکه سند بیاید در صحن شورای عالی، انجام شود، اگر مسیر بر عکس شود یک سند منقح است؛ یعنی بعد از اظهارنظر و رأی نهایی اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، مفروض آن است آن ملاحظات مالی، منابع انسانی، تعارضات یا الزامات حقوقی صورت گرفته است.

مصوبه‌های شورا در حکم قانون است اما از دیگر پرسش‌ها همین است که مصوبه‌های این شورا چطور در دستگاه تقنینی و قضایی کشور ترجمه می‌شود و به آن زبان درمی‌آید؟ یعنی آیا در دیوان عدالت اداری، شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت به مصوبه‌های شورا استناد می‌شود؟
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم حضرت امام فرمودند باید آثارش بر موضوعاتی که دارد مترتب شود -حالا چه مربوط به نظام حکمرانی باشد چه مربوط به مردم باشد- و مقام معظم رهبری هم فرمودند اینکه روسای سه قوه در جلسه هستند، مشروعیت ایجاد می‌کند برای اینکه همه قوا به اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی ملتزم شوند. به نظرم نکته‌ای که روی آن به لحاظ قوه قضائیه دست گذاشتید نکته‌ درستی است؛ یعنی الزامات رویه‌های قضایی بسیار مهم است، چون وقتی یک مصوبه‌ای قانون است دیوان عدالت اداری و دیوان محاسبات به استناد قانون ورود پیدا می‌کنند که چرا قانون اجرا نشده یا بد اجرا شده است. این پیوند باید نهادینه‌تر شود. نمی‌خواهم بگویم وجود ندارد، مواردی هست که دیوان به استناد مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام می‌کند ولی نیازمند به رویه نظام‌مند دارد که کاملا این در رویه‌های قضایی بنشیند و دنبال شود. در این صورت باید آن جنبه عملیاتی مصوبات قوی باشد که بشود به آن استناد و براساس آن اقدام کرد. اگر قانون وجود داشته باشد به استناد آن قانون می‌شود اقدام کرد. در حوزه‌ای که مربوط به مردم می‌شود باز اینجا ملاحظاتی وجود دارد که مصوبه مجلس را نیاز دارد اگرچه اینجا فرا مجلس است. به این معنا که مجلس یک تایید نهایی کند نه اینکه بخواهد تمام آن مسیر تقنین را در مجلس شورای اسلامی طی کند ولی با یک مکانیسمی مجلس بتواند در مواردی که مربوط به مردم می‌شود ورود نهایی پیدا کند.

جدای از قوه قضائیه و مقننه در خود قوه مجریه، فارغ از آن پیوست مالی و پیوست‌های فرآیند اجرایی، چه سازوکار دیگری می‌شود اندیشید؟
به نظرم مهم‌ترینش این است اول در نظام بودجه‌ریزی کشور و دوم در برنامه‌های پنج ساله کشور و برش‌های برنامه‌های یک‌ساله‌ای که از برنامه‌های پنج ساله گرفته می‌شود، کاملا باید با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بنشیند. الان رویه‌‎هایی وجود دارد؛ یعنی در تدوین برنامه‌های پنج ساله، دبیرخانه فعال است و در تعامل با سازمان برنامه قرار داد ولی الان نمی‌توانم حداقل حرف محکم‌تری بزنم. مسیر شناخت بیشتری را باید طی کنم.

یکی دیگر از موارد ابهام‌برانگیز، ارزیابی نتایج عملکرد شوراست؛ یعنی ما با چه سنجه و سازوکاری ارزیابی می‌کنیم که اسناد و مصوبات شورا -اگر به اجرا برسد- چه پیامدی داشته است؟
وظیفه دبیرخانه تهیه مقدمات اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بتواند اینها را به سامانی برساند و برای صحن شورای عالی آماده کند. شوراهای دیگری در دبیرخانه وجود دارد که اختیارات شورای عالی به اینها واگذار شده و مصوبات‌شان بعد از دو هفته و درصورت عدم اعتراض قابل‌اجراست. هم شورای معین هم شورای اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها و هم شورای مربوط به نقشه علمی کشور، مصوبات‌شان مستقیم می‌تواند در روزنامه به‌عنوان قانون قابل‌اجرا ثبت شود. یکی از وظایفی که دبیرخانه دارد همین رصد و ارزیابی اجرایی شده است. در شورای عالی ما چند نوع مصوبه داریم. یک سری مصوبات سند ملی و مرتبط با حوزه‌های مختلف است. چند سند مادر است که یکی سند مهندسی فرهنگی است که هنوز ستادش تشکیل نشده و 18 ماه است که از مصوبه می‌گذرد. سند دوم هم سند بنیادین تحول آموزش و پرورش است. سند مهم دیگر سند نقشه راه علمی کشور است. در سندهای بزرگ شورای عالی انقلاب فرهنگی حتما این پایش باید صورت بگیرد و ما گزارش سالیانه داشته باشیم و بگوییم چه اتفاقی افتاد و این گزارش را در معرض افکار عمومی قرار دهیم. الان وقتی روی Internet Live Stats  می‌روید تعداد کاربران به لحظه بالا می‌آید. تعداد ایمیل‌های ارسال شده به لحظه و با سرعت خیلی زیادی -روزانه 300 میلیارد ایمیل دارد ارسال می‌شود- کنتور آن را منعکس می‌کند. اگر داده‌های حوزه علم و فناوری، داده‌های دیجیتال شود، کنتورش خیلی راحت هست و این به لحظه می‌تواند روی سایت دبیرخانه -که ستاد و قرارگاه علم و فناوری کشور است- انعکاس پیدا کند.

شوراها، ستادها، نهادها و ارگان‌های زیادی داریم که موازی‌کاری یا همپوشانی دارند. آیا ایده بنیادینی [ذیل مقوله مهندسی فرهنگی] وجود دارد که ما از نو و از اساس، ساختارهای فرهنگی کشور را بازبینی کنیم؟
ما چهار شورای عالی محوری شورای امنیت، شورای مصلحت، شورای عالی فضای مجازی (که چند شورای دیگر در آن ادغام شد: شورای انفورماتیک، شورای عالی اطلاع‌رسانی) و شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم. باید بگویم پر‌دامنه‌ترین شورای عالی کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی است که امروز مسائلش مرتبط با چندین دستگاه است. حدود 40 دستگاه حکومتی کشور به‌نوعی با حوزه کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی پیوند می‌خورند. حوزه‌های فرهنگ عمومی (سینما، موسیقی، تئاتر، مطبوعات و رسانه‌های اجتماعی) و علم از حوزه‌های مرتبط با شورا هستند. در چیدمان‌ شهری یا مدل‌های شهرسازی کشور، معماری و در بسیاری از این حوزه‌ها، شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود دارد؛ حتی در نمادهای شهری.
دبیران این 4 شورای عالی هم باید با هم پیوند بخورند (به‌صورت موردی پیوند دارند و تقسیم‌کار روشنی وجود دارد) برای اینکه آن حوزه‌های همکاری و حوزه‌های مشارکت، تقویت شود همکاری بین دبیرهای شوراهای عالی چهارگانه، می‌تواند کار را آسان کند.

گویا شورای عالی اداری مصوباتی در مورد دانشگاه‌ها داشته است و براساس آن مصوبات، وزارت علوم جابه‌جایی‌هایی را در رشته‌های دانشگاهی انجام می‌دهد. آیا ورود شورای عالی اداری به این حوزه مناقشه‌برانگیز نیست؟
شورای عالی اداری مربوط به روش اجرا می‌تواند ورود پیدا کند ولی اگر در حوزه سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، نظارت و پایش باشد، خیر. در همه رشته‌ها ما مداخله اجرایی نداریم.

بین اختیارات و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی توازنی می‌بینید؟ شورایی که در بسیاری از موارد اصلا امکان عزل و نصب ندارد یا در بسیاری از موارد امکان مداخله در بودجه‌ریزی ندارد، با چه سازوکاری اعمال مدیریت می‌کند؟
شورای عالی که وظیفه اجرایی ندارد. از همان ابتدا گفته شده اینجا یک شورای سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، نظارت و پایش است که باید از اجرایی شدن مصوبات اطمینان حاصل کند.

با چه سازوکاری اطمینان حاصل می‌کند؟
شاخص و معیار پایش دارد. براساس معیار پایش می‌رود پایش می‌کند گزارش می‌دهد و براساس گزارش‌ها، راه‌حل در شورا داده می‌شود.

چه تضمینی وجود دارد که به این راه‌حل‌ها عمل شود؟
تضمین اجرایی آن رویه‌های قضایی است. رویه‌های قضایی باید ورود پیدا کنند در آنجاهایی که اجرا صورت نمی‌گیرد، درواقع یک جرمی اتفاق افتاده و باید جلوی آن جرم را بگیرند.

شورا در برهه اول بیشتر نهادسازی کرده، بعد سیاستگذاری‌های موردی داشته و بعد سندنویسی کرده و سیاستگذاری‌های کلی انجام داده است. کارویژه اصلی شورا در دوره جدید از نگاه شما چه چیزی است؟
به‌نظرم نگاه سیستمی به علم و فناوری به فرهنگ است. یکی از متفکران ژاپنی می‌گفت ما در ژاپن کلمه پیگیری نداریم، چون سیستم داریم. سیستم است که فرآیندها را جلو می‌برد. ما واقعا نیازمند به عقلانیت سیستمی در کشور هستیم. رویه‌های قطعی که الگوریتم‌های روشنی دارد و این فرصت پهنه الکترونیک کشور، فرصتی است که کاملا می‌تواند مصوبات را تبدیل به الگوریتم‌هایی کند که قطعا اجرایی شود، چون در سیستم یک جبر قطعی وجود دارد. یعنی نمی‌توانید خارج از سیستم عمل کنید. یک تراکنش مالی عادی را وقتی می‌خواهید در حساب خود انجام دهید اگر مسیر الگوریتمی که برای شما تعریف شده و شما از آن مسیر نروید، نمی‌توانید کارتان را انجام دهید. اگر فروش تراکم شهرداری را تبدیل به الگوریتم کنیم تعرفه‌های روشن وجود دارد و خارج از آن تعرفه‌ها نمی‌تواند فروش رود.

این سیستمی‌کردن با ذات فرهنگ هماهنگی دارد؟
چرا ندارد؟ فرهنگ هم درست بر‌انگیزه‌ها و شناخت مبتنی است ولی بسیاری از اجزای فرهنگ هست که عنصر نظم در آنها وجود دارد و می‌تواند تبدیل به یک قاعده شود.

می‌گویند در روند‌های قبلی‌، شورا بیشتر به حوزه علم پرداخته و از فرهنگ عمومی و آسیب‌های اجتماعی غفلت کرده است. آیا تغییری خواهید داد یا خیر؟
باید تعادلی بین حوزه علم و فرهنگ برقرار شود. حوزه علم هم هنوز تصمیم‌سازی‌ها و تسهیل‌سازی‌هایی دارد و حوزه فرهنگ هم طبیعتا نیازمند به کار بیشتری است. فرهنگ، محور همه تحولات اجتماعی است. عصر جدید را عصر فرهنگ‌مرکزی می‌دانند. دلیلش هم قدرت پیدا کردن فرد است. دوره سیاست‌مرکزی و اقتصاد‌مرکزی به پایان رسیده است. امروز ما «اقتصاد فرهنگ» و «فرهنگ سیاست» و «سیاست فرهنگی» یا «سیاست فرهنگ» داریم. درواقع فرهنگ یک مولفه‌ مستقلی است که همه بخش‌های دیگر تحت تاثیر آن قرار دارند لذا فرهنگ بنیان اصلی است. فرهنگ است که مسیر را تعیین و ‌انگیزه‌، مشارکت و تعامل را ایجاد می‌کند و می‌تواند مسیر را برای حرکت، خیلی تسهیل کند. از همین دوربین استفاده کنم و از همه دانشمندان سرزمین عزیزمان ایران تقاضا کنم که در این فرآیند جدیدی که در دبیرخانه صورت می‌گیرد، مشارکت کنند که ادامه بالندگی‌های دوره قبل است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار