کد خبر: 942841
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۵
فائزه هاشمی:
دختر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی گفته است: ما خانوادگی بیش‌فعالیم. یعنی اگر قرص‌هایمان را نخوریم! موجودات خطرناکی می‌شویم. شوخی می‌کنم!
جوان آ‌نلاین: فائزه هاشمی با روزنامه شرق گفتگو کرده است؛ اما این بار گفتگوی دختر پرحاشیه آیت الله از دوجهت متفاوت است. اول آنکه این روزنامه اصلاح طلب بهاره رهنما بازیگر سینما و تلویزیون را به عنوان خبرنگار برای مصاحبه با فائزه فرستاده است. فارغ از فعالیت‌های قابل تامل بهاره رهنما در ستاد میرحسین موسوی در سال ۸۸، شرق در توجیه چرایی انتخاب بهاره رهنما برای انجام این گفتگو نوشته است: «نه‌تن‌ها جهان‌های ذهنی و عینی این دو نفر از هم دور نیست، بلکه در خیلی از جنبه‌های شخصی و حرفه‌ای زندگی‌شان اشتراکاتی نیز با هم دارند.»، بنابرگزارش جهان نیوز، اما جنبه دوم تفاوت این گفتگوی فائزه هاشمی به جنس اظهارات وی برمی گردد. برای مثال فائزه گفته است: «اولا که ما خانوادگی بیش‌فعالیم. یعنی اگر قرص‌هایمان را نخوریم! موجودات خطرناکی می‌شویم. شوخی می‌کنم!»

بخش‌های مهم این گفتگو را درادامه خواهید خواند:

*از چیز‌هایی که خیلی راضی‌ام می‌کند، منتقدبودن است؛ یعنی فکر می‌کنم اینکه سعی نکردم هم‌رنگ دیگران بشوم و جا‌هایی که به نظرم ایراد آمده، گفته‌ام؛ اینکه کجا قرار دارم و در چه خانواده‌ای هستم یا در خانواده نظام هستم، باعث نشود از حقیقت فاصله بگیرم. این ویژگی را خیلی دوست دارم. سعی می‌کنم همان‌گونه که انتقاد می‌کنم، محسنات و خوبی‌ها را نیز بگویم. معمولا با انتقاد‌ها راه‌حل نیز دارم؛ البته اگر گوش شنوایی باشد.

*جالب است می‌گویند من مثل یک مرد سیاست‌مدار هستم یا فائزه تنها مرد خانواده هاشمی است! البته که این‌ها اغراق است! مادرم وقتی این حرف‌ها را می‌شنود می‌گوید معلوم است شما در زمینه حقوق زن‌ها هیچ کاری نکرده‌اید! این همه خودتان را کشتید، وقتی می‌خواهند از شما تعریف کنند می‌گویند مثل یک مرد هستید! البته حرف درستی می‌زند. یعنی هرکسی به من این را می‌گوید، می‌گویم توهین نکنید. حداقل بگویید شیرزن.... البته این ادبیات و فرهنگ مردانه ماست، مثلا واژه خاله‌زنک یا چیز‌های دیگر. در ادبیات ما مرد‌ها را در صفت‌های بهتر قرار می‌دهند. جالب است بدانید که بعد از فوت بابا ارث را مساوی تقسیم کردند. پسر‌ها تصمیم گرفتند که این کار را بکنند. حقوق آن‌ها بود. پرسیدم «چه شد که شما ارث را مساوی تقسیم کردید؟ بابا گفته بود؟» گفتند که نه. گفتم پس خیلی کار بزرگی کردید. خیلی هم ممنونم، بعد یاسر به شوخی گفت: شما در واقع بزرگواری کردید. چون همه می‌گویند که مرد‌های خانواده هاشمی، شما و فاطمه هستند، نه ما! بنابراین شما ارثتان را به ما بخشیدید نه ما به شما. البته شوخی بود، ولی این کار یک پایه تربیتی دارد.

*اولا که ما خانوادگی بیش‌فعالیم. (می‌خندد) یعنی اگر قرص‌هایمان را نخوریم! موجودات خطرناکی می‌شویم. شوخی می‌کنم. ما کلا پرانرژی هستیم؛ یعنی انرژی که بابا داشت، فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از سیاست‌مدار‌های حتی جوان ما داشتند. بابا و مامان هم این‌جوری بودند. یعنی یک‌جور‌هایی خستگی‌ناپذیریم. من انگلیس بودم، موبایل داشتم ولی وقتی آمدم ایران آن را کنار گذاشتم. چون وقتی موبایل داری دائم تلفن می‌زنند. من خیلی حجم مکالماتم بالا بود؛ شماره می‌افتد و زشت است که جواب ندهی. نخواهی جواب بدهی هم بعدا باید با آن‌ها تماس بگیری، موبایل ۱۰ درصد منفعت دارد. همان موقع که نماینده بودم، موبایل داشتم. واقعا گاهی اوقات دست‌درد می‌گرفتم. آن‌موقع از این هندزفری‌ها هم نبود. بعد قبض موبایل زیادی هم برایتان می‌آید و هیچ فایده‌ای هم ندارد. بعد با موبایل باید در این فضای مجازی هم باشیم. اعتقاد دارم که اگر من در فضای مجازی بودم تا الان اعدام شده بودم. چون بالاخره در محیط قرار می‌گیرید. احساساتی می‌شوید و حرفی می‌زنید که بعدا نمی‌توانید جمعش بکنید.

*شایعات دلیل نمی‌خواهد. معتقدم که بخشی از این شایعات را افرادی خاص و با هدف می‌سازند. این را درست می‌کنند که بعدا به موقع بتوانند برای تخریب یا اهدافی که دارند، از آن استفاده بکنند؛ شایعات وقتی پخش می‌شود، مردم که خبر ندارند، باور می‌کنند. معتقدم بخشی از شایعاتی که درباره ما و دیگران به‌وجود آمد، این‌گونه بود. شاید دلیل شایعه طلاق این باشد که من و همسرم در کار مستقل هستیم و اصراری نداریم که همه‌جا باهم باشیم. تک‌و‌توک با هم هستیم. خودمان را خیلی به هم تحمیل نمی‌کنیم، شاید این شایعه طلاق از این نظر شکل گرفت.

*هرکسی می‌آمد پیش من و می‌گفت: شوهرم اذیتم می‌کند، می‌گفتم خب تقصیر خودت است، مثلا می‌گفت: من را کتک می‌زند... می‌گفتم خب تو هم باید او را بزنی. او اگر یک بار دست روی تو بلند کرد و تو هم همان‌طور پاسخ دادی، دیگر تکرار نمی‌شود. حالا یک داستان بانمک هم هست. همان اوایل انقلاب یکی از همکار‌های فاطی برایش تعریف می‌کرد که شوهرم مرتب من را می‌زند و فاطی هم همین حرف را به او می‌زند. چند ماه بعد آن آقا می‌آید و می‌گوید این خانم تحویل خودت. من طلاقش دادم تا تو باشی به این یاد ندهی با من چه کار کند. بله. من معمولا خیلی خانم‌ها را تشویق می‌کنم که مواظب حقوقشان باشند، چون اعتقادم بر این است که معمولا مرد‌ها به خودی خود در خانه زورگو نیستند. زن‌ها از ابتدا زندگی را وامی‌دهند، در مقابل هر چیزی کوتاه می‌آیند. همه چیز را برای همسرشان می‌خواهند. البته زن‌ها با عشق و علاقه این کار را می‌کنند. گاهی مرد‌ها ظرفیت این همه محبت را ندارند و کم‌کم دچار توهم می‌شوند و بر خانم سلطه پیدا می‌کنند و رفتار‌های بد شروع می‌شود.

*در مجموع شرایطی که در زمان‌های مختلف داشتم و کار‌هایی که کردم را خیلی دوست دارم؛ هروقت به گذشته برمی‌گردم به آن افتخار می‌کنم. به آن اعتقاد دارم و از خودم راضی‌ام. حتما اشتباهاتی هم داشته‌ام. در مورد روزنامه زن، بعضی‌ها می‌گویند که اگر پیام فرح دیبا را نمی‌گذاشتی بسته نمی‌شد. یا ارزش این کار را داشت؟ و، اما پاسخ من این بود که اولا روزنامه باید خبری باشد و باید همه اخبار را پوشش دهد. ضمن اینکه اگر آن پیام هم نبود، باز بسته می‌شد. چرا؟ چون شنیده بودم که گفته‌اند اگر ما روزنامه فائزه را ببندیم، دیگران حساب کار خودشان را می‌کنند. نه اینکه من کسی باشم، بلکه به دلیل جایگاه بابا. به نظرم اگر چاپ این پیام هم نبود، به بهانه دیگری توقیف می‌شد. همان موقع هفته‌نامه یالثارات یک ستون از این پیام را کار کرده بود و یک هفته‌نامه دیگر هم که مال خانم بیات بود، دو صفحه کامل مصاحبه و حرف‌های ایشان را چاپ کرده بود، آن‌ها بسته نشدند. در حالی که یک خط خبر در روزنامه زن منجر به توقیف آن شد. یکی از دیگر دلایل بسته‌شدن هم کاریکاتوری درباره نابرابری دیه زن و مرد بود که در حال حاضر بیمه دیه تصادفات برای زن و مرد را مساوی پرداخت می‌کند. بالاخره روزنامه زن را با هدف متفاوت‌بودن و مؤثربودن راه انداخته بودم. روزنامه نیز نشانه موفقیت آن در تأثیرگذاری بود. البته شاید اگر این‌قدر تند و تیز نبودم، روزنامه زن بسته نمی‌شد، در مجلس ششم در لیست مشارکت رأی می‌آوردم، به زندان نمی‌رفتم، از دانشگاه اخراج نمی‌شدم، فدراسیون اسلامی ورزش زنان را نمی‌بستند و خیلی چیز‌های دیگر را از دست نمی‌دادم. آیا آن وقت فائزه الان بودم؟ بالاخره هر کسی روش و شخصیتی دارد، گاهی تغییر این‌ها هویت و ماهیت ما را نیز تغییر می‌دهد.

*من حرفه‌ای فیلم تماشا نمی‌کنم و پیش می‌آید که بعضی اوقات می‌رویم سینما. جمع دوستانه‌ای داریم که برنامه‌ریزی می‌کنند که با هم به سینما برویم. قبلا خیلی از فیلم‌های جشنواره فجر را می‌رفتم. ولی سال‌هاست که دیگر نمی‌روم، فیلم‌های آقای پناهی، آقای کیارستمی، آقای فرهادی، آقای کمال تبریزی، خانم بنی‌اعتماد و میلانی و تعدادی دیگر از کارگردان‌ها را هم دوست دارم. فیلم‌های با موضوع زنان معمولا برایم جذاب‌تر است. فیلم‌های آقای پرستویی و بعضی از کار‌های شما (بهاهر رهنما) را هم خیلی دوست دارم.

*من هیچ‌وقت نتوانستم ده نمکی را به‌عنوان یک کارگردان بفهمم. فیلم «اخراجی‌ها»‌ی او را دیدم. به نظرم بیشتر کپی بود. یعنی چیزی که دیدم، کپی بدی از «مارمولک» و «لیلی با من است»، بود. درواقع هر چه فیلم خوب دیده بودم، به صورت غیرحرفه‌ای در فیلم اخراجی‌ها کپی شده بود. واقعا تعجب کردم آن همه فروش برای چه بود؟ من یک فیلم بیشتر از ایشان ندیدم و اصلا به دلم ننشست. تعجب کردم از بازیگر‌های برجسته که چرا با ایشان کار کردند. به‌هیچ‌وجه نمی‌توانم ارتباط فکری و ذهنی با او برقرار کنم... اگر خصومت شخصی بود که برای تماشای فیلم‌شان نمی‌رفتم. فکر کردم شاید اصلاح شده و از کار‌های انحصارگرایانه‌اش دست برداشته است، ولی دیدم نه. قضاوت نادرستی بود. ایشان جزو انصار حزب‌الله بودند و مرتب ما را مورد لطف قرار می‌دادند.

*علی‌رغم اینکه خودم چادر سر می‌کنم و به حجاب اعتقاد دارم، چادر را یک نوع حجاب می‌دانم و نه حجاب برتر. با توجه به جایی که هستم و کاری که انجام می‌دهم، بعضی جا‌ها چادر سر نمی‌کنم و با مانتو و روسری هستم. مثلا سوارکاری، تدریس، در کلاس یا کوهنوردی. جایی که فکر می‌کنم چادر مانع است، برمی‌دارم.

*اگر دختر‌های ما حقوقشان را طلب کنند، می‌توانند به نتیجه برسند. دیر و زود دارد، ولی سوخت‌و‌سوز ندارد. البته باید برایش هزینه بدهیم. خب حالا حسن این حرکت این است که وقتی جمعیت بیشتری مطالبه‌گری کنند، هزینه‌ها سرشکن می‌شود، ولی اگر جمع خاصی بخواهد مطالبه‌گری را نمایندگی کند، هزینه‌ها برای افراد خاصی بالا می‌رود و سخت می‌شود و آن جریان به شکست می‌انجامد؛ درواقع هرچقدر بیشتر دختر‌های ما بیایند در جامعه و دنبال حقوقشان باشند، با هزینه کمتر بهترین نتیجه را می‌گیرند، به‌خصوص این فضای مجازی که ابزار خوبی شده برای اینکه هر شهروند درواقع یک رسانه باشد و این مطالبات و حرف‌ها را انعکاس می‌دهد و خب بیشتر به گوش مردم می‌رسد و برخورد‌ها با آن کمتر می‌شود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
عبدالله منتقد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۷/۱۰/۳۰
0
1
زودتر این کار را انجام بده
ناشناس
|
France
|
۲۱:۰۸ - ۱۳۹۷/۱۰/۳۰
0
0
از شما بعید نیست
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
0
0
عجببببب
جمشید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
0
1
متاسفم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۶
0
0
عجب!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۶
0
1
متاسفم براتون بابت این اظهانظر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۵۸ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
0
0
عجبببببب
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
0
0
بیخیال
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
0
0
متاسفم برای شما
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۲۸ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
0
0
راحت باش!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار