سرویس جامعه جوان آنلاین: متهم پس از دستگیری و اعتراف به قتل با درخواست اولیایدم از سوی هیئت قضایی به قصاص محکوم شد. پس از آن متهم چند بار برای اجرای حکم پای چوبه دار حاضر شد که هر بار با میانجیگری هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران، متهم موفق به گرفتن مهلت از اولیایدم شد تا اینکه آخرین باری که متهم پای چوبه دار حاضر شد اولیایدم اعلام کردند چنانچه قاتل شیرخوارگاهی در حوالی تهران احداث کند او را میبخشند.
آغاز ماجرا
بامداد هفتم فروردینسال۸۳ بود که مأموران پلیس شهرستان پاکدشت با تماس تلفنی کارکنان بیمارستانی از قتل مرد جوانی با خبر و راهی محل شدند. مأموران در بیمارستان زعیم پاکدشت با جسد مرد جوانی به نام حمید روی تخت بیمارستان روبهرو شدند که با ضربه چاقو به پهلویش به قتل رسیده بود. در نخستین گام مشخص شد جسد مقتول را لحظاتی قبل راننده مینیبوس قرمز رنگی به بیمارستان منتقل و ادعا کرده است که مرد زخمی در حادثه رانندگی مجروح شده و بعد هم به بهانه اینکه قصد دارد تعدادی زخمی دیگر را به بیمارستان منتقل کند از بیمارستان خارج شده است. همزمان با ادامه تحقیقات مأموران دریافتند مقتول به گفته پدرش شب حادثه به خانه همسر صیغهایاش به نام شهره رفته و بعد به طور مرموزی به قتل رسیده بود. بنابراین مأموران برای تحقیقات بیشتر به خانه شهره رفتند که مشخص شد وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. از سوی دیگر مأموران هویت راننده مینیبوس را هم به نام صفدر شناسایی کردند که بررسیها نشان داد صفدر هم پس از حادثه از محل زندگیاش گریخته است. بدین ترتیب مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند تا اینکه مدتی بعد شهره را در حوالی شهرستان صومعهسرا در شمال ایران که زندگی مخفیانهای را آغاز کرده بود، شناسایی و دستگیر کردند. شهره در بازجوییها، قاتل را صفدر معرفی کرد و در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل از حادثه در محل کارم با حمید آشنا شدم و او مرا صیغه کرد. او هفتهای یکبار به من سر میزد و ۱۰هزار تومان خرجی به من میداد. اما بعد از مدتی آمد و گفت که با دختر خالهاش نامزد کرده است و دیگر نمیتواند با من باشد و عقدنامه را پاره کرد. پس از آن صیغه صفدر شدم و به عاقد گفتم که حمید صیغهنامه را پاره کرده و احتمالاً به خارج رفته است. شب حادثه حمید پس از مدتی به خانه ما آمد و گفت: میخواهد مادرم را ببیند و به او سال نو را تبریک بگوید او گفت: در این مدت ضامن یکی از دوستانش شده است که به خاطر آن به زندان رفته و الان از زندان فرار کرده است و گفت: اگر کمک کنم دوستش را پیدا کند دوباره صیغهام میکند که من به او گفتم که با صفدر صیغه کردهام.
حمید در خانه ما بود که صفدر وارد خانهمان شد. از آنجایی که نمیخواستم صفدر، حمید را ببیند مادرم گفت که «پسرم اینجاست برو فردا بیا»، اما چون صفدر نرفت. به داخل اتاق رفتم و به صفدر گفتم که قبلاً با حمید صیغه بودهام و او امشب برای دیدن مادرم به خانه ما آمدهاست که صفدر مرا کتک زد و حمید به پشتیبانی از من با صفدر درگیر و بعد هم با چاقوی صفدر زخمی شد. مأموران در ادامه صفدر را هم بازداشت کردند. متهم در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: آن شب قصد داشتم او را با چاقو بترسانم که این اتفاق افتاد و بعد او را به بیمارستان رساندم تا جانش را نجات دهم، اما فوت کرد. متهم پس از تحقیقات تکمیلی در شعبه۷۱ به قصاص محکوم شد. حکم قصاص متهم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. متهم تا کنون چند بار پای چوبه دار حاضر شدهاست و آخرین بار اولیای دم شرط گذاشتن چنانچه قاتل شیرخوارگاهی احداث کند او را میبخشند.