سرویس سیاسی جوان آنلاین: «تسلیم شدن در مقابل دشمن موجب پیشروی او میشود، اما اگر در مقابل زیادهخواهی و باجخواهی دشمن مقاومت شود، پیشروی او متوقف خواهد شد، بنابراین از این زاویه نیز «صرفه با مقاومت» است. تجربه جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته نیز مؤید همین مطلب است، زیرا هر جا که ایستادگی کردیم، موفقیت و پیشرفت نصیب ما شده است و هرجا که بر اساس میل طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم»
این بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در حرم امام خمینی است که با مجموعه دلایل و استدلالها اثبات میکنند حرکت در مسیر «نظریه مقاومت» دستاوردساز بوده و میتواند کشور و جامعه را در برابر دشمن و مشکلات داخلی و خارجی محافظت کند.
معظم له همچنین در ادامه با بیان اینکه «مقاومت و ایستادگی هزینه دارد، اما هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت است» از تجربیات تلخ رژیم پهلوی سخن به میان آورده و تأکید کردند این رژیم با وجود همه کوتاه آمدنها و امتیازاتی که به امریکا میداد، تحقیر هم میشد.
ایشان در سخنان خود همانند بسیاری از توصیههای خود که طی حداقل چند سال اخیر ایراد کردهاند، با استناد به منابع قرآنی و روایی و همچنین تجربیات قبل و بعد از انقلاب و حتی بازخوانی درسهای برخی از کشورهای منطقه تلاش کردهاند به یک جریان نشانهدار داخلی اثبات کنند که کوتاه آمدن در برابر غرب و پیروی از تئوری سازش در مقابل نظام سلطه تنها به تضعیف نظام و افزایش مشکلات داخلی خواهد انجامید، کمااینکه ایشان در ادامه همچنین میفرمایند: «دولت سعودی یک نمونه دیگر است که هم دلار میدهد و هم براساس خواسته امریکا موضعگیری میکند، اما توهین هم دریافت میکند و به او لقب «گاو شیرده» میدهند.»
اصرار برای تکرار تجربیات تلخ!
به رغم هشدارهایی که رهبرمعظم انقلاب به جریان غربباور داخلی برای خوشبین نبودن به تئوری سازش و وعدههای غرب مطرح کرده و میکنند، رهبران و تئوریسینهای این جناح همچنان اصرار دارند باید با امتیازدهی در برابر غرب در جهت مرتفع کردن مشکلات کشور قدم بردارند!
امروز بعد از گذشت چندین ماه از اجرای توافق هستهای اقشار مختلف جامعه ایرانی پذیرفته است که برخلاف ادعاها و شعارهای جریان غربباور داخلی، خروجی مذاکرات هستهای تشدید فشارهای بینالمللی علیه ایران و افزایش تحریم و تهدیدها علیه کشور بوده است، به طوری که امروز کاهش اثرگذاری تحریمهای بینالمللی در حوزه نفت و پتروشیمی به ظاهر یکی از دغدغههای جدی این طیف است، آن هم در حالی که رشد سرمایه گذاری خارجی در کشور، بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی و عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری ایران با سایر کشورها دستاورد دم دستی از توسعه روابط با غرب عنوان میشد.
طی روزهای اخیر و با سفر مقامات ژاپنی و آلمانی به تهران، بار دیگر شخصیتها و رسانههای جریان مورد اشاره تلاش کردهاند ضرورت مذاکرات موشکی و منطقهای و امتیازدهی دوباره به غرب را یک مسئله اولویتدار نظام برای حفظ موجودیت خود عنوان کنند، به طوری که یکی از چهرههای وابسته به این جناح در گفتوگو با یکی از رسانههای متبوع خود تأکید کرده است: «باید با رضایت از برجام موشکی و منطقهای، نخست وزیر ژاپن را دست پر برگردانیم.» علی بیگدلی دیپلمات سابق و از فعالان اصلاحطلب در مصاحبه با یک روزنامه وابسته به جریان خودی میگوید: «آقای آبه با دو هدف به ایران میآید؛ هدف اول این است که از بروز جنگ بین دو کشور جلوگیری کند تا از این طریق، هم ایران و هم امریکا و البته هم جامعه جهانی را از شرِ هزینههای جنگ نظامی خلاص کند. در قدم دوم، حتماً آقای آبه سعیاش را به کار میگیرد تا چالش فعلی را که روز به روز بیشتر میشود، کنترل و فضا را به نوعی مدیریت کند تا بلکه ایرانیها و امریکاییها اگر همچنان تصمیم به تداوم قطع رابطه دارند، حداقل از جدل و رویاروییهای ضرررسان ممانعت کنند.»
وی همچنین بیان میکند: «دستگاه دیپلماسی ایران باید هوشیاری بالایی داشته باشد و هر آنچه لازم است انجام بدهد تا از این طریق، آبه دست خالی تهران را ترک نکند. ما میتوانیم، ضمن طرح نقطه نظراتمان پیشنهادهایی منطقی و مهم را پیش روی نخست وزیر ژاپن قرار بدهیم تا بتوانیم از سفر نفر اول یکی از مهمترین و محبوبترین کشورهای جهان بهرهوری لازم را ببریم.»
یکی دیگر از شخصیتهای وابسته به این جناح با تأکید بر اینکه «باید اسرائیل را به رسمیت بشناسیم تا سایه جنگ دور شود!» از ضرورت عدول از شاخصهای استقلال طلبی کشور سخن به میان میآورد. فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و از فعالان اصلاحطلب در مصاحبه با یکی دیگر از روزنامههای این جریان میگوید: «علت اصلی تقابل ایران و امریکا در منطقه خاورمیانه تقابل دو شعار متضاد با همدیگر است؛ نخست تهدید ماهیت اسرائیل توسط ایران و دوم تضمین امریکا برای حفظ اسرائیل و بقای این کشور (!). بدون شک تا زمانی که این دو شعار متضاد وجود داشته باشد و هر دو کشور روی شعارهای خود پافشاری کنند، مذاکره به جایی نخواهد رسید. با ادامه این وضعیت امریکا سیاست خود را حتی با جنگ نظامی ادامه خواهد داد و در عین حال به خیال خود به تضعیف ایران میاندیشد.»
مجلسی در ادامه گفت: «بدون شک سفر نخست وزیر ژاپن به ایران دارای اهمیت زیادی است. ژاپن هم روابط خوبی با امریکا دارد و هم اینکه همواره نگاهی راهبردی نسبت به ایران داشته است. خطر بزرگی که منافع ژاپن را نیز تهدید میکند جنگ بزرگی است که خطر آن جدیتر از گذشته شده است. یک سوءتفاهم یا یک اتفاق میتواند منطقه خاورمیانه را به آتش بکشد.»
او در گفتوگویی که اخیراً از وی منتشر شده است در اظهارات قابل تأمل درباره رژیم اشغالگر قدس میگوید: «این دیدگاه مطرح است که منازعه ایران و امریکا با توجه به حضور اسرائیل، کشدار و فرسایشی خواهد بود و از سوی دیگر احتمال به کار گرفته شدن سلاحهای ویرانگر هستهای وجود دارد.»
همانطور که اشاره شد ماههاست جریان غربباور داخلی تلاش میکند، تئوری سازش در برابر غرب و امتیازدهی گسترده به امریکا- اروپا را به عنوان یک راهکار مطمئن برای توسعه کشور و عبور از مشکلات عنوان کند، کمااینکه احمد نقیبزاده سال گذشته در مطلبی با عنوان «اروپاییها خواهان مذاکرات موشکی» تلاش کرد با تطهیر توأم با خوشبینی مطلق نسبت به نقش اروپاییها در دوران پسابرجام، از لزوم مذاکرات موشکی ایران با طرف غربی سخن به میان بیاورد: «مواضع اروپاییها تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد؛ هم میخواهند هیاهوی امریکاییها را ساکت کنند و هم نمیخواهند موضوع موشکی ایران به یک بحران غیرقابل بازگشت تبدیل شود، البته ایران هم در موقعیت خوبی قرار دارد و به اهداف خودش رسیده و قادر است این برنامهها را در همین نقطه کنونی متوقف کند. برد بیش از ۲ هزار کیلومتر در برنامههای ایران نیست. بهتر است ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم. اگر مذاکره نکنیم ممکن است اروپاییها مواضع تند و تیز امریکاییها را در این مورد همراهی کنند.»