در تمام دنیا روستاها و صنایع فعال در آنها مثل کشاورزی و دامداری و پرورش طیور و تولید صنایع دستی و... از اهمیت ویژه و حمایت خاصی برخوردار هستند.
این مناطق به عنوان مولد و تولیدکننده به شمار میآیند و نه تنها بسیاری از مایحتاج کشور را تأمین میکنند، بلکه با صادرات محصولاتشان به ارزآوری نیز میپردازند.
با این حال و در کمال تأسف با اینکه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن بودند، اما هیچ خدماتی به آنان ارائه نمیشد و بسیاری از مناطق در فقر و تنگدستی به سر میبردند.
در آن زمان، مهاجرت اولین انتخاب روستاییان بود تا به هر نحو ممکن بتوانند خود را به حاشیه یک شهر رسانده و با پرداختن به یک شغل کاذب، حداقل از نداریهای روستایشان فرار کنند.
این جابهجاییها آنقدر سرعت گرفته بود که بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب امروز حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور در روستاها باقی ماندهاند.
البته این رقم به معنی مهاجرت صرف نیست و بسیاری از روستاها به خاطر رسیدن امکانات و خدمات و تغییر نامشان، امروز به شهر تبدیل شدهاند.
توجه به روستاها یکی از شعارهای اصلی نظام اسلامی بود و این امر در تمام دوران مورد تأکید مسئولان بالارتبه قرار داشته است.
به عنوان مثال در سال ۱۳۷۶ و درست چنین روزهایی یعنی ۲۰ بهمن بود که مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و شورای معاونان وزارت جهاد سازندگی و مدیران عامل شرکتهای بزرگ تابعه وقت با ایشان فرمودند: «روستا پشتوانه تولید، حیات، غذا و موجودیت کشور است و در برابر این حقیقت باید به این سؤال جدی پاسخ داد که بر اساس چه استدلالی زندگی در روستا نباید به روانی و خوشی شهر از جهت برخورداری از امکاناتی مانند مدرسه، ارتباطات، آب، راه و آسایش زندگی باشد و چرا شهرها به دلیل بزرگتر بودن، مصرفی بودن و تولیدی نبودن، باید در برخورداری از زندگی راحتتر، جلوتر از روستاها باشند؟»
با این تفاسیر مقایسه برخی آمار و ارقام میان امکانات سال ۵۸ در روستاهایی که ۷۰ درصد جمعیت را در دل خود جای داده بودند با امروز که فقط ۲۵ درصد مردم در روستاها باقی ماندهاند نشان میدهد پیشرفت و آبادانی این مناطق در برنامه جمهوری اسلامی قرار داشته و همچنان ادامه دارد.
چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در اوایل سال ۱۳۵۸ تعداد آزمایشگاههای پزشکی روستایی تنها ۴۷ مورد بود که این رقم هماکنون به بیش از ۲ هزار آزمایشگاه و لابراتوار روستایی افزایش یافته است.
از آن مهمتر، خانههای بهداشت روستایی بود که کمبود آنها موجب بروز و شیوع بیماریهای زیادی در میان مردم و بهخصوص کودکان شده بود. در آن زمان فقط ۱۳۴۰ خانهبهداشت در تمام روستاهای ایران وجود داشت که هماکنون ۲۰ هزار روستا از خدمات درمانی و سلامت خانههای بهداشت بهره میبرند.
کمبود مراکز بهداشت و درمان یک درد بود، اما خالی بودن این مراکز از پزشک متخصص و ماما معضل بزرگتری بود بهخصوص وقتی بدانیم هیچ مامای شاغلی در کل مراکز موجود در کشور وجود نداشت، ولی بعد از انقلاب و تا اوایل دهه ۹۰ حدود ۵ هزار ماما در مراکز بهداشتی روستایی به کار گرفته شدند.
در مورد راههای روستایی هم تا قبل از انقلاب ۸ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مسیر رفت و برگشت وجود داشت که این عدد هماکنون نزدیک به ۱۴۰ هزار کیلومتر است.
تا وقتی که انقلاب به پیروزی برسد فقط ۴۳۵۰ آبادی میتوانست شبهایش را با انرژی الکتریسیته روشن کند، اما الان حدود ۶۰ هزار روستای کوچک و بزرگ با استفاده از برق زندگی راحتی را برای ساکنانش مهیا کرده است.
در همین راستا آمار روستاهای برخوردار از خدمات ارتباطی مخابراتی در اول انقلاب ۳۱۲ روستا بود که امروز تقریباً تمام روستاها از این خدمت بهرهمند بوده و اگر معدود روستاهای دورافتاده نیز زیر پوشش قرار گیرند باید گفت همه آنها حتی از اینترنت هم بهرهمند هستند.
نباید فراموش کنیم در دو سال اول بعد از انقلاب به علت تغییر نظام و ادارات، روند احداث و ساخت و ساز و کارهای عمرانی به شدت کُند و در حد صفر بود و در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز شیب عمرانی بهعلت آسیبهای وارده را باید منفی در نظر داشته باشیم.