صلح طلبی متجاوزان عالم با مجریگری روشنفکرنمایان مقیم، عملا حربه تثبیت اشغال است تا برای مراحل بعدی اشغالگری، تجدید قوا شود. همچنین تثبیت حقوقی اشغالگری نیز صورت بگیرد یعنی در نظامات حقوقی جهان، ساختار جغرافیایی جدید شکل گیرد و کشوری نامشروع، بعنوانی کشوری مشروع شناخته شود.
بارها شنیدهایم که توسط روشنفکران مخالف حکومت دینی در مقابله با انقلاب اسلامی و بالهای نظامی و دفاعی این حکومت دینی یعنی جریان مقاومت اسلامی که در ژئوپلیتیک منطقه نیز به عنوان «محور مقاومت» معروف است؛ از لفظ «اسلام رحمانی» استفاده شده است. اسلامی که طبق ادعای مبتکرانش، طرفدار جنگ نبوده و همگان را به صلح و سازش دعوت میکند. اما بد نیست به جایگاه صلح در نگاه مستکبرین عالم بپردازیم. تجربه صلحهای تحمیلی به جریان مقاومت اسلامی بخصوص در موضوع فلسطین، عملا نشان میدهد که صلح ابزاری برای مهار بازپسگیری تجاوز دشمن بوده است. یعنی دشمن بعد از تجاوزگری و اشغال، برای اینکه با آماج دفاع مسلمانان مواجه نشود، ناگهان صلح طلب شده و انتظار دارد برگذشتهها نیز صلواتی فرستاده شود و از امروز تا آینده صرفا دیده شود! سناریویی که توسط ملیجکها و عروسکهای خیمه شب بازی نظام سلطه نیز در افکار عمومی پیگیری و مطالبه میشود. تمامی التماسهای صلح را اگر نیک بنگریم، در ادامه یک سری اقدامات تجاوزکارانه و تعدیگرانه بوده است.
به عبارتی صلح طلبی متجاوزان عالم با مجریگری روشنفکرنمایان مقیم، عملا حربه تثبیت اشغال است تا برای مراحل بعدی اشغالگری، تجدید قوا شود. همچنین تثبیت حقوقی اشغالگری نیز صورت بگیرد یعنی در نظامات حقوقی جهان، ساختار جغرافیایی جدید شکل گیرد و کشوری نامشروع، بعنوانی کشوری مشروع شناخته شود. علت اینکه در تمامی مخاصمات عالم از صدر پیدایش جوامع بشری تا کنون، دو طرف سعی کردند در شرایط برابر به صلح برسند همین است. اگر جایی جز این بوده، عملا یک طرف شکست خورده بوده و چارهای نداشته است.
این مسائل اما برای اشغالگری نظامی و ارضی است. در تهاجم فرهنگی، سایبری و اقتصادی نیز مواردی مشابه را میتوان از این راهبرد صلح طلبی از طریق بازیگران داخلی و بومی پیدا کرد. در تهاجم نظامی و جغرافیایی، هدف، تصاحب زمین و سرزمین است، در انواع دیگر چون فرهنگی، سایبری و اقتصادی نیز تسخیر افکار، شریانهای علمی و اقتصادی است. این صلح طلبی در حقیقت پذیرش بی دردسر و البته حقیرانهی خواسته دشمن است. یعنی از سر استیصال حاصل از حماقت (نه الزاما شکست نظامی)، دستها را به نشانهی تسلیم بالا بردن است. حماقتی که در تمامی پیشرویهای استکبار و استعمار با این راهبرد در کشورهای تحت سلطه، دست پخت جریانات روشنفکری وابسته بوده است.
مقاومت اسلامی، تبیین عینی الگوی رحمانیت مقتدرانه
اما در مقابل رحمانیت احمقانه و ذلیلانه، رحمانیت حقیقی هم وجود دارد. به فرموده رهبر انقلاب، اسلام که منکر رحمانیت و محبت و دوستی نیست. آنجاکه در توصیف سناریوی اسلام رحمانی میفرمایند: «گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جملهی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی» [است]؛ خب، کلمهی قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانیاش قشنگ است؛ امّا یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است».
انتشار فیلمهایی در روزهای اخیر از اقدامات مقاومت اسلامی حماس در شهرکهای غصبی صهیونیستی در خلال عملیات باشکوه طوفان الاقصی، باردیگر نشان که اسلام ناب چه تفاوتی با اسلامهای انحرافی دارند. ورود به منازل صهیونیستهای غاصب که ساکنین کودک و زن داشته، و رفتار اسلامی با این غاصبین، افراد را به یاد دوگانهی رفتارهای جریان به ظاهر اسلامگرا اما دست پرورده غرب می اندازد. جریان تکفیر و مصداق بارز آن یعنی گروهک تروریستی داعش. تصور کنید بجای رزمندگان مقاومت اسلامی حماس، این گروهک تروریستی در منازل اشغالی حاضر میشد. زمانی این گروهک که خود اشغالگر بود و منازل مسکونی و سرزمینهای سوریه و عراق را زیر پا در مینوردید، فیلمهای بسیار فجیعی از خود به جای گذاشته که سر زن و بچه بیگناه را از تن جدا کرده و با آن بعضاً بازی و فوتبال مینماید. اخبار بسیار فجیع از تجاوزات این گروهک جنایتکار به زن و بچه مناطق مورد هجوم در فضای مجازی موجود است که تن هر انسانی را به لرزه در میآورد. در مقابل یک جریان اسلامگرا و اهل تسنن دیگر که آموزش یافته انقلاب اسلامی است به نام جریان مقاومت اسلامی حماس را میبینیم که رفتار نبوی در فتح مکه، در برخورد با غیرنظامیان دارد. آن هم غیرنظامیان تجاوزکار و اشغالگر صهیونیستی که حتی اگر بیرحمانه با آنها رفتار کند نیز، افراد منصف آنها را مورد نقد قرار نمیدهند. اصلا چرا راه دور میرویم؟! از خود بپرسیم اگر خود صهیونیستها بودند، در این شرایط چگونه رفتار میکردند؟! آیا تفاوت چندانی با جنایات داعش میکرد؟!
اینجاست که الگوی رحمانیت اسلام اتفاقا در شرایط اقتدار و قدرت به نمایش گذاشته میشود. اسلامی رحمانی مقتدر، اسلام رحمانی نبوی و ناب محمدی (ص) است. نه اسلام مطلوب غرب و نوکران آن که میخواهند با خلع سلاح مسلمانان، آنان را در شرایط جز تن دادن به صلحهای تحمیلی قرار ندهند. اسلام رحمانی ذلت طلبی که باب طبع غربگرایان است.