جوان آنلاین: یکی از عوامل کلیدی در تحقق بودجه بدون نفت، ایجاد تعادل بین هزینههای پایدار و درآمدهای پایدار است و این امر مستلزم حذف کسری بودجه و کسری تراز عملیاتی است. در بودجه ۱۴۰۳ نسبت کسری تراز عملیاتی به کل هزینهها به کمتر از ۱۷ درصد رسیده است که عدد بسیار پایینی در بین سالهای بعد از برگشت تحریمهای ایران است و در این زمینه رکوردشکنی محسوب میشود. برای تحقق حداقل کسری تراز عملیاتی و بودجه بدون نفت، دولت باید بر افزایش درآمدهای مالیاتی تمرکز کند. در چارچوب بودجه بدون نفت، اصلاحات مالیاتی نقش حیاتی در ایجاد درآمد اضافی برای دولت دارد. یکی از جنبههای مهم اصلاحات مالیاتی، مقابله با فرار مالیاتی است. دولت باید مبارزه با فرار مالیاتی را در اولویت قرار دهد و اقدامات و سیاستهایی را برای اطمینان از رعایت مالیات در تمام بخشهای اقتصاد اجرا کند.
دستیابی به بودجه بدون نفت یک هدف چالش برانگیز و در عین حال مهم برای هر کشوری است که به درآمدهای نفتی وابسته است. ایران به عنوان یکی از این کشورها نیاز به اصلاحات ساختاری در نظام بودجه خود را به منظور کاهش وابستگی به نفت و ایجاد یک چارچوب مالی پایدار تشخیص داده است.
ایران در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ پیشرفت چشمگیری در رویکرد خود در جهت حرکت به سمت تحقق بودجه بدون نفت داشته است. دولت سیزدهم بر به حداکثر رساندن درآمدهای نفتی و همزمان سرمایهگذاری در توسعه و کسب داراییهای سرمایهای جدید تمرکز کرده است. این رویکرد با اصل استفاده از منابع پایدار برای هزینههای پایدار مطابقت دارد و تضمین میکند که رشد اقتصادی کشور تنها به درآمدهای نفتی وابسته نیست.
یکی از عوامل کلیدی در تحقق بودجه بدون نفت، ایجاد تعادل بین هزینههای پایدار و درآمدهای پایدار است. این امر مستلزم حذف کسری بودجه و کسری تراز عملیاتی است که میتواند اثرات مثبت متعددی بر اقتصاد ایران داشته باشد. بدون وجود بار مالی حاصل از کسری تراز عملیاتی، دولت میتواند منابع را به طور مؤثر تخصیص دهد که منجر به افزایش سرمایه گذاری در بخشهایی غیر از نفت میشود.
در بودجه ۱۴۰۳ نسبت کسری تراز عملیاتی به کل هزینهها به کمتر از ۱۷ درصد رسیده که عدد بسیار پایینی بین سالهای بعد از برگشت تحریمهای ایران است و در این زمینه رکوردشکنی محسوب میشود. برای تحقق حداقل کسری تراز عملیاتی و بودجه بدون نفت، دولت باید بر افزایش درآمدهای مالیاتی تمرکز کند. در چارچوب بودجه بدون نفت، اصلاحات مالیاتی نقش حیاتی در ایجاد درآمد اضافی برای دولت دارد. یکی از جنبههای مهم اصلاحات مالیاتی، مقابله با فرار مالیاتی است. دولت باید مبارزه با فرار مالیاتی را در اولویت قرار دهد و اقدامات و سیاستهایی را برای اطمینان از رعایت مالیات در تمام بخشهای اقتصاد اجرا کند.
اصلاح نظام مالیاتی باید محور اصلی مبارزه با فرار مالیاتی باشد. این امر میتواند از طرق مختلفی از جمله کاهش مالیاتهای پرداختی از سوی تولیدکنندگان، اعطای تسهیلات خرد به مؤدیان و شناسایی بخشهایی که سرانه مالیات پرداختی پایینی دارند و هدف قرار دادن آنها برای اخذ مالیات محقق شود. با هدف قرار دادن مشاغل و مشاغل خاص که از پرداخت مالیات فرار میکنند، دولت میتواند درآمد مالیاتی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
شناسایی بخشهای زیرزمینی، غیرشفاف و کشف نشده در اقتصاد گام مهم دیگری در جهت کاهش فرار مالیاتی است. دولت سیزدهم تنها در سال ۱۴۰۲ موفق شد تنها در مدت هفت ماه بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار مؤدی جدید شناسایی کند. این نشان دهنده تعهد دولت به گسترش پایه مالیاتی و حصول اطمینان از اینکه همه افراد و مشاغل سهم منصفانه خود را دارند، است. علاوه بر این، دولت باید بر اصلاح معافیتهای غیر ضروری در اقتصاد تمرکز کند. با حذف این معافیتها دولت میتواند اطمینان حاصل کند که همه بخشها به طور یکسان در درآمدهای مالیاتی مشارکت دارند. این امر به طور بالقوه میتواند منجر به افزایش بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی درآمدهای مالیاتی شود. در نهایت دولت باید به فعالیتهای سوداگرانه و مخرب دلالان رسیدگی کند. با سرکوب این فعالیتها نه تنها میتوان فرار مالیاتی را کاهش داد، بلکه میتوان یک محیط نظارتی ایجاد کرد که از تحقق بودجه بدون نفت حمایت کند. علاوه بر این میتوان با به حداقل رساندن تأثیر منفی فعالیتهای سوداگرانه بر اقتصاد، تولید کشور را تقویت کرد.
در پایان، دستیابی به بودجه بدون نفت برای کشورهایی مانند ایران یک کار پیچیده، اما ضروری است. سال ۱۴۰۳ نقطه عطف مهمی در رویکرد ایران به تحقق این هدف بود. دولت با تمرکز بر اصلاحات ساختاری، افزایش درآمدهای مالیاتی، مقابله با فرار مالیاتی و حذف معافیتهای غیرضروری، میتواند چارچوب مالی پایداری ایجاد کند که کمتر به نفت متکی باشد و به اقتصاد متنوعتر و مقاومتر منجر شود.