بیتردید انقلاب اسلامی ایران پیش و بیش از هر چیز، یک انقلاب عقیدتی و فرهنگی بود که با ادبیات زمانه خویش، پیوندی ناگسستنی داشت و هم اینک نیز دارد. هم از این روی موافق و مخالف کوشیدند تا پس از وقوع آن، این رویداد را در حوزه ادب و هنر بازتاب دهند. «جلوههایی از ادبیات سیاسی امروز ایران»، به گزارش این رویکرد نشسته و برخی کژفهمیها و کنایات در این باره را مورد بازخوانی انتقادی قرار داده است. این پژوهش توسط محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در یادداشتی کوتاه در باره این کتاب، چنین آورده است:
«ادبیات بیانگر افکار و اندیشههایی است که در پس پرده قالبهای مختلف، پنهان و مستتر شده است و بدون تردید مطالعه در آن حوزه، تعمیقبخش نگرشها و ادراک انسان است. بهطوری که ادبیات ما را وامیدارد، تا آنچه را دیدهایم با دقت نگاه کنیم و دوباره ببینیم، لذا کمکی برای درک مشهودات ماست. معمولاً گرایشها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی نویسنده، جزو عوامل مهم دخیل در آفرینش هر اثر ادبی محسوب میشود و در بررسی یک اثر ادبی، علاوه بر محتوای خود اثر، مراجعه به اظهارنظرها و گفتههای نویسنده را در جاهای دیگر و در سایر آثار غیرادبی یا مصاحبهها عامل مهمی قلمداد میکنند، یا دست کم اینکه در بررسی یک اثر ادبی نمیتوان اظهارنظرها و اعتقادات نویسنده را بهکلی کنار نهاد، ولی فقط هم نباید به آنها اکتفا نمود. نویسنده بهعنوان موجودی اجتماعی، از جامعه تأثیر میپذیرد و از زبان که خود آفریده اجتماع میباشد، بهره میبرد؛ لذا ادبیات زاده نهادهای اجتماعی خاصی است و علاوه بر اینکه از جامعه و تحولات آن تأثیر میپذیرد، دارای کارکردهای سیاسی اجتماعی و... است. از طرفی سیاست نیز در تمام شئون زندگی بشر حضور دارد و هیچ بخشی از حیات انسان را نمیتوان یافت که از حیطه نفوذ سیاست یا از اثرات آن برکنار مانده باشد. از این رو بازتاب و انعکاس دیدگاههای سیاسی نویسنده و گروههای مختلف در آثار ادبی، امری بعید و دور از انتظار نیست که البته چنان که گفته شد، بهگونهای مستتر و گاه با زبان رمزی و ویژه بیان میشود. اثر پیشرو مجموعه نقدهای استاد محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) به برخی از داستانهایی است که بعد از پیروزی انقلاب در ایران نوشته یا ترجمه شده است. پیروزی انقلاب اسلامی که یک انقلاب فرهنگی بود، طبعاً حوزه ادبیات و فرهنگ را نیز تحت تأثیر خود قرار داد و باعث خلق آثار ادبی متفاوت از پیش شد. در کنار جریان ادبی غالب انقلاب، جریانهای روشنفکری نیز که از قافله انقلاب و حرکت مردم به دور مانده بودند، آثاری درباره انقلاب اسلامی پدید آوردند و بیهوده کوشیدند تا با تحقیر دستاوردهای انقلاب و سیاهنمایی وضع موجود، ملت را نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی بدبین سازند. نویسنده این اثر با واکاوی و بررسی آثار برخی از این روشنفکران، عناصر و مواردی از این دست را کشف و توضیح دهد و در این باره وارد ریشه شناسی رویکردهای آنان شده و آنها را به شفافیت نمایانده است. این اثر با بازنمایی تأثیرات انقلاب اسلامی بر ادبیات دوره خویش، میتواند به مثابه گزارشی از کارنامه آن نیز قلمداد شود....»