جوان آنلاین: همزمان، حجم زیادی اسلحه به سمت کیف سرازیر شد و نظامیان غربی هزاران سرباز اوکراینی را آموزش دادند. علاوه بر این، اتحادیه اروپا هم میلیاردها دلار به این کشور داد. اما مدتی است که حرکت اوکراین کند شده است. آگوست گذشته، مایک کویگلی نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده در مصاحبهای با شبکه خبری سی ان ان گفت: «جلسات توجیهی ما نگران کننده است.»
یکی دیگر از مقامات غربی نیز به این رسانه گفت که بسیار بعید است کیف بتواند توازن این درگیری را تغییر دهد. برخی از سیاستمداران حتی از کشورهای خود خواسته اند تا کمک به اوکراین را متوقف کنند. در شش ماه گذشته، بسیاری از تحلیلگران برجسته غربی گفته اند روسیه و اوکراین باید مذاکرات را آغاز کنند.
به عقیده این افراد، توافق با روسیه اجتناب ناپذیر است. ضمن اینکه نشانه کمی وجود دارد که کرملین عقب نشینی را مدنظر قرار دهد، اما حل و فصل از طریق مذاکره با توجه به انتظارات اولیه غرب، پیروزی اوکراین محسوب میشود. همانطور که جولای گذشته، ساموئل چاراپ دانشمند علوم سیاسی در فارین افرز نوشت که اوکراین با تعهد قوی غرب به امنیت این کشور، پیروزی استراتژیک واقعی برای کی یف خواهد بود.
برای روسیه، هدف درگیریها همیشه شکست دادن ارتش دشمن نیست. بلکه ممکن است به منظور کسب قدرت بیشتر برای روسیه یا دربرابر اتحادهایی مثل ناتو باشد که با آنها مخالف است. در مورد این درگیری، ولادیمیر پوتین در تلاش است تا علاوه بر دیگر اهداف، ناتو را در یک مبارزه و با هدف نجات روسیه تضعیف کند. این تنش، نزدیک به ۲۰ سال است که ادامه دارد و الگویی است برای اینکه این کشور چگونه با دیگر دشمنان بالقوه غربی مقابله کند. بنابراین، درک شیوه جنگ روسیه نه تنها برای حمایت از اوکراین بلکه برای حفاظت از کل نظم بین المللی مبتنی بر قوانین نیز ضروری است.
تداوم جنگ سرد میان غرب و مسکو
روسیه از دیرباز محل تفکر خلاق در جنگهای متعارف و غیر متعارف بوده است. در عرصه متعارف، در طول دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، متفکران نظامی شوروی ایدههای جدیدی مانند مفهوم نبرد عمیق - شکستن خطوط دشمن و ایجاد یک جبهه متحرک پیوسته را ایجاد کردند. در فضای غیر متعارف، نفوذ شوروی حتی عمیقتر بود.
رهبران اتحاد جماهیر شوروی از روزهای تأسیس، مجموعهای از ایدهها و شیوهها را توسعه دادند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در پایان دهه ۱۹۸۰، مسکو برای مدت کوتاهی این ایدهها را کنار گذاشت، زیرا بودجه اش کاهش یافت و از بسیاری از نقاط جهان عقب نشینی کرد. اما از اواخر دهه ۱۹۹۰، دولت روسیه دوباره شروع به برنامه ریزی برای مواجهه با تهدیدها و درگیریهای احتمالی کرد. کرملین میدانست که نمیتواند در اعمال قدرت سخت، با ناتو برابری کند؛ بنابراین گرد و غبار تاکتیکهای قدیمی خود راپاک کرد و نتیجه آن، توسعه یک دکترین نظامی روسیه بود و دو مسیر جنگ روسیه را در یک راه جنگی واحد ادغام کرده بود که نزدیک به اهداف سیاسی آن بود. این دکترین، به طور کلی، از تمام ابزارهای دولت برای به حداکثر رساندن قدرت روسیه استفاده میکند.
در جنگ اخیر، علیرغم ناکامی مسکو در مهندسی فروپاشی سیاسی اوکراین، موفقیتی که به دست آورد، مسکورا قادر ساخت تا یک درگیری مدیریت شده ایجاد کند و مانع از هرگونه حرکت احتمالی اوکراین به سمت عضویت در اتحادیه اروپا یا ناتو شود. سپس مسکو سعی کرد این دستاورد جزئی را به یک پیروزی سیاسی گستردهتر تبدیل کند. بنابراین، همانطور که کرملین کریمه را تصاحب و دونتسک و لوهانسک را به عنوان اهرمی در مذاکرات در نظر گرفت. مسکو گفت که این استانها میتوانند دوباره به اوکراین بپیوندند، اما تنها در شرایطی که کیف را مجبور کنند عملاً نیروهای شبهنظامی و احزاب سیاسی طرفدار روسیه را در خاک خود بپذیرد.
چنین، توافقی میتواند اوکراین را در یک رابطه تنگتر با روسیه محبوس کند و به آرامی استقلال واقعی این کشور را زیر سوال ببرد. هر نتیجهای برای پوتین، او را قادر میکند تا این را بگوید که در مقابل دروازههای روسیه با ناتو جنگیده است. او اعلام پیروزی خواهد کرد و برای امواج جدید درگیری مستقیم یا غیرمستقیم دوباره مسلح خواهد شد. ناتو و اتحادیه اروپا باید بپذیرند که تا زمانی که پوتین رئیس جمهور روسیه است و شاید پس از آن نیز، در یک وضعیت جنگ سرد عمیق با کرملین قرار دارند.
منبع: فارن افرز