تا همین اواخر، روایت جنگ در غزه را تا حد زیادی ارتش اسرائیل و وزارت دفاع کنترل میکرد. وجهه بینالمللی اسرائیل ممکن بود با کشته شدن بیش از ۲۰ هزار فلسطینی، مجروح شدن بیش از ۵۰ هزار نفر و نابودی بخش اعظم غزه کاهش یافته باشد، اما ارتش اسرائیل همچنان میتوانست روایت قابلقبولی از حماس به شدت ضعیف شده ارائه و حتی ادعا کند که جنگ در شمال غزه تا حد زیادی تمام شده و موفقیت در جنوب غزه خیلی زود به دنبال آن خواهد آمد.
با ظهور یک تصویر متفاوت، این روایت شروع به تغییر کرد. ابتدا شواهد کافی برای حمایت از ادعای ارتش اسرائیل درباره وجود یک مقر حماس در بیمارستان الشفا به دست نیامد و بعد هم ارتش اسرائیل با وجود داشتن برخی از پیشرفتهترین نهادهای اطلاعاتی جهان، نتوانست مکان گروگانهای اسرائیلی را شناسایی کند. اخیراً دو حادثه نیز دیگر رخ داد. در ۱۲ دسامبر، شبهنظامیان حماس یک کمین سهگانه ماهرانه در بخشی از غزه که ظاهراً تحت کنترل نیروهای اسرائیلی است، انجام دادند. یک یگان ارتش اسرائیل در کمین گرفتار و تلفاتی را متحمل شد. نیروهای بیشتری برای کمک به آن یگان فرستاده شدند، ولی آنها و نیروهای کمکی هم دچار کمین شدند. گزارش شده در این کمین، ۱۰ سرباز ارتش اسرائیل از جمله یک سرهنگ و سه سرگرد از تیپ برجسته گولانی کشته و سایرین بهشدت زخمی شدهاند. اینکه حماس، که ظاهراً نابود شده و هزاران سربازش قبلاً کشته شدهاند، میتواند چنین عملیاتی را در هر نقطه از غزه انجام بدهد، حتی در منطقهای که گفته میشود قبلاً تحت کنترل ارتش اسرائیل قرار گرفته، این ایده را که اسرائیل در حال پیشرفت قابلتوجهی در جنگ است، با تردید روبهرو میکند.
یک نشانه دیگر چند روز بعد اتفاق افتاد، زمانی که سه گروگان اسرائیلی موفق شدند از دست اسیرکنندگان خود فرار کنند، اما سربازان ارتش اسرائیل آنها را با وجود اینکه پیراهنی بر تن نداشتند و پرچم سفید بلند کرده بودند، کشتند. نشانههای گستردهتری از مشکلات در ارتش اسرائیل وجود دارد. آمار رسمی تلفات نشان میدهد که بیش از ۴۶۰ پرسنل نظامی در غزه، اسرائیل و کرانه باختری اشغالی کشته شده و حدود هزار و ۹۰۰ نفر زخمی شدهاند. اما منابع دیگر، تعداد بسیار بیشتری از مجروحان را نشان میدهد. ۱۰ روز پیش، روزنامه یدیعوت آحرونوت، اطلاعاتی را منتشر کرد که از بخش توانبخشی وزارت دفاع اسرائیل به دست آمده بود. این اطلاعات تعداد مجروحان را بیش از ۵ هزار نفر نشان میداد که ۵۸ درصد از آنها دارای صدمه جدی و بیش از ۲ هزار به طور رسمی به عنوان معلول شناخته شدند. همچنین تعدادی تلفات آتش به خودی وجود داشته که روزنامه تایمز اسرائیل نوشته ۱۰۵ مورد این اتفاقات منجر به کشته شدن ۲۰ نفر شده است. در مجموع، ارتش اسرائیل در پاسخ به جنگ نامنظم، همچنان از «دکترین ضاحیه» پیروی میکند، که باعث آسیبهای اجتماعی و اقتصادی گسترده میشود، اراده شبه نظامیان برای جنگ را تضعیف میکند و در عین حال منجر به بازداشتن از تهدیدات آینده برای امنیت اسرائیل میشود ولی در این مورد اشتباه بدی مرتکب میشود.
اکثریت گستردهای از یهودیان اسرائیل تاکنون از عملیات نظامی نتانیاهو حمایت کردهاند. با این حال، با کشتن سه گروگان به دست نیروهای ارتش اسرائیل وضع در حال بدتر و بدتر شدن است. نتیجه همه اینها این است که فرماندهان ارتش اسرائیل برای پیروزشدن تحت فشار زیادی قرار میگیرند و تا جایی که کابینه جنگ اجازه دهد پیش خواهند رفت. بسیاری از این فرماندهان بسیار باهوش هستند و اکنون میدانند که با وجود تمام لفاظیهای نتانیاهو، حماس یا حداقل ایدههای حماس را نمیتوان با نیروی نظامی شکست داد. آنها همچنین میدانند که در حالی که هرچند مذاکرات متوقف شده ولی فشار خانوادهها ممکن است به زودی به وقفه بشردوستانه دیگر جنگ منجر شود. بنابراین، هدف آنها آسیب رساندن به حماس در سریعترین زمان ممکن تا هرقدری است که بتوانند و به هر هزینهای است که به فلسطینیها وارد شود. چیزی که چنین کاری را ممکن کرده، وابستگی نتانیاهو به اقلیتی افراطی از بنیادگرایان مذهبی و صهیونیستهای تندرو در دولتش است. با این حال آنها آسیبهای بیشتری به امنیت بلندمدت اسرائیل وارد میکنند. اسرائیل نه تنها در خطر تبدیل شدن به یک کشور منفور، حتی در میان متحدانش است، بلکه به بازسازی نسلی از رادیکالهای حماس دامن میزند. اسرائیل نیاز به نجات خودش دارد، اما این کار بیش از هر چیز به جو بایدن و اطرافیانش بستگی دارد. شاید به دلیل تغییر سریع خلق و خوی عمومی در اروپای غربی، آنها باید نقش خود را در پایان دادن فوری به این درگیری تشخیص دهند.
پل راجرز، گاردین (۲۱ دسامبر ۲۰۲۳)