جوان آنلاین: مدتی است دادگاه رسیدگی به اتهامات تعدادی از اعضای گروهک منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی در حال برگزاری است. با توجه به عدم حضور متهمان در این دادگاه به رغم اعلام چند باره قاضی پرونده تا به حال پنج نفر به عنوان وکیل تسخیری این تعداد از منافقین معین شدهاند که قرار است بعد از قرائت کیفرخواست شروع به دفاع از موکلان خود کنند. دفاع از افرادی که به عنوان قاتل حدود ۱۷ هزار ایرانی شناخته میشوند و همچنین متهم به خیانت مستقیم به کشور در طول دفاع مقدس هستند، مسئولیت سنگینی است که طبیعتاً بسیاری از افراد نه میل و نه توان انجام آن را دارند. در گفت وگویی که با حمیدرضا محمدی کرکان، وکیل پایه یک دادگستری و یکی از وکلای اعضای منافقین داشته ایم، مسئله شرایط دفاع از این جنایتکاران را بررسی کردهایم.
چطور شما وکیل افرادی هستید که حتی خودشان حاضر نیستند در دادگاه شرکت کنند؟
مطابق قانون آیین دادرسی کیفری در جرائم موضوع بندهای الف، ب، پ و ت ماده ۳۰۲ حضور وکیل الزامی است و، چون حضور وکیل الزامی است اگر خود متهم وکیل بگیرد که گرفته است، ولی اگر متهم وکیل نگیرد یا توان پرداخت هزینه وکیل را نداشته باشد، دادگاه از کانون وکلا درخواست وکیل تسخیری میکند. کانون وکلا هم چند نفر وکیل به دادگاه معرفی میکند. در این پرونده هم تا جایی که من خبر دارم دادگاه از کانون درخواست کرده و کانون هم یک لیست از اسامی را میفرستد که البته من نمیدانم این لیست چند نفر بودهاند، بعد دادگاه هم با توجه به تخصص و تبحر مورد نیاز تعدادی از وکلا را به عنوان وکیل متهمان انتخاب کردهاست.
این لیست وکلایی که از طرف کانون به دادگاه ارسال میشود، چطور وکلایی هستند، آیا امکان دارد مثلاً چند نفر از کارآموزان وکالت یا افراد کمتجربه نیز در میان آنها باشد؟
نه متناسب به تخصص آنها ارسال میشود.
یعنی این افرادی که به عنوان وکیل معرفی شدهاند در مورد وکالت از منافقین سابقهای دارند؟
نه دیگر، وقتی پرونده در دادگاه کیفری است، یعنی جرائم با اهمیت مطرح است و وکلایی پذیرفته میشوند که پروندههای مهمی را کار کردهاند.
بالاخره این پرونده از پروندههایی است که ممکن است در آن برخی از اسناد محرمانه نیز مطرح شود، از این نظر ملاکی برای انتخاب وکلا در نظر گرفته شدهاست؟
قطع به یقین سنجیدهاند و بهترین وکیلی را که از نظر خودشان میتوانستند انتخاب کنند، انتخاب کردهاند؛ یعنی هم کانون وکلا، کمیسیون وکلای تسخیری دارد که در اینجور مواقع وکیل معرفی میکند و هم خود دادگاه وکلا را از هر نظر میسنجد و بهترین وکیلی را که احساس میکند میتواند در این پرونده کار کند، انتخاب میکند.
چند نفر وکیل در این پرونده هستند؟
وکلای متهمان پنج نفر هستند. شکات هم داریم که آنها هم برای خودشان وکیل دارند.
با توجه به اینکه پرونده در دادگاه کیفری یک مطرح است و هر کدام از این ۱۰۵ متهم میتوانند دو وکیل داشتهباشند، باید گفت دادگاه به حداقلها بسنده کردهاست.
از طرف دیگر هم دست متهم باز است، قاضی پرونده کرراً از متهمان خواست و به وسیله جراید هم به اطلاع عموم رسید که اگر هرکدام از متهمان، وکیل انتخابی اختیار کند دادگاه برای او همان وکیل را تعیین میکند که کار کند، بنابراین موکلان من و بقیه متهمان هنوز مختار هستند که وکیل انتخابی خود را به دادگاه معرفی کنند.
در کیفرخواست دادستان چه مجازاتی را برای موکلان شما درخواست کردهاست؟
دادستان درخواست مجازات خود را داشته و از طرف دیگر ما هم داریم خودمان را برای دفاع آماده میکنیم.
در شرایطی که موکل شما نه در دادگاه شرکت کرده و نه شما را به رسمیت شناخته، آیا قرار است دادگاه به شما حقالوکالهای به عنوان وکیل تسخیری پرداخت کند یا اینکه دفاع تبرعاً انجام شود؟
هر وکیل دادگستری در طول سال ممکن است تا سه پرونده تسخیری یا معاضدتی را انجام دهد و هر چند ردیف بودجه برای آن دیده شده و گاهی هم در هر پرونده عددی را که نزدیک ۲۰۰ هزار تومان است، پرداخت میکنند، اما من حمید محمدی تا امروز که خدمت شما هستم، دهها و شاید صدها پرونده را تسخیری کار کرده ام، یعنی واقعاً یادم نیست چند پرونده بودهاست، همچنین هفت سال هم سرپرست واحد معاضدت بودم و در هیچکدام از این پروندهها هم هنوز هزار تومان از کسی نگرفته ام و البته پولی هم به من ندادهاند.
حالا اصلاً فارغ از موضوع منافقین، تصور کنید فردی جنایتی انجام داده و قرار است وکیل تسخیری از آن دفاع کند، آیا این نوع حقالوکاله دادن موجب نمیشود که وکیل به خوبی از موکل خود دفاع نکند؟
اگر بخواهیم ایده آل نگاه کنیم نه، بالاخره طرف وکیل است و باید شغل خود را انجام دهد و انجام هم میدهد، ولی اگر بخواهیم احتمالات را بگوییم انسان ذاتاً منفعتطلب است، ممکن است به یک قصابی هم بگویند به مردم کمک کند، نکند، ولی اصل این است که همکاران ما تمام تلاش خود را انجام میدهند، چه در پروندههای تسخیری، چه در موضوعات معاضدتی و چه در پروندههای تعیینی تا بهترین اتفاق را برای موکل خود انجام دهند. در این پروندهای که الان ما داریم تقریباً ۶۵ جلد است به خودی خود اندازه دهها پرونده محسوب میشود. یعنی هر پرونده در دادگاه یک یا حداکثر دو جلد است.
البته پروندههای مطرح در دادگاه کیفری یک معمولاً چند جلد میشود.
اگر مثلاً قتلی باشد یا چیزی باشد که خیلی سنگین است، چهار یا پنج جلد است، ولی این پرونده تا الان ۶۵ جلد است، چون اگر پرونده بخواهد تا انتها پیش برود و دفاعیات و بقیه مسائل به آن اضافه شود، خیلی بیش از این خواهد شد که این نشاندهنده اهمیت پرونده است.
تا الان فقط دو جلسه کیفرخواستی که اسم حدود ۲۰ نفر از متهمان در آن آورده شده قرائت شدهاست و تا ۱۰۵ نفر باید برود. حتی در جلسه قبل قاضی از دادستان درخواست کرد کمی تندتر قرائت کند و گفت اینطوری اصلاً نمیرسیم. پیشبینی من این است که هفت یا هشت جلسه فقط قرائت کیفرخواست طول بکشد و بعد از آن تازه نوبت شکات است و ممکن است شکات و وکلای آنها نیز بخواهند حرفی بزنند و نکتهای بگویند و بعد از همه اینها نوبت ما خواهد شد.
در پرونده کیفری یک مخصوصاً در موضوع قتل باید الزاماتی مانند تشکیل پرونده شخصیت و مواردی از این دست رعایت شود با توجه به اینکه به این افراد دسترسی نیست چقدر به این موضوعات توجه شدهاست؟
پرونده شخصیت جایی معنا پیدا میکند که شخص حاضر باشد وقتی که آن شخص حاضر نیست چطور برای او پرونده شخصیت شکل بدهند هر چند در این پرونده اگر متهمان حضور داشتهباشند، هر کدام میتوانند پرونده شخصیت جالبی متناسب با شخصیتشان داشتهباشند. بالاخره این افراد از قبل از انقلاب مبارزاتی داشتند و اینکه وقتی به انقلاب که میرسند چطور به مبارزات خود ادامه میدهند و یک دفعه سر از عراق در میآورند، هر کدام موضوع شخصیتی مهمی است.
خب شما چطور میخواهید از این آدمها با این شخصیت دفاع کنید، بالاخره اینها جنایتهایی را انجام دادهاند که بعید میدانم اصلاً قابلدفاع باشد.
صبر کنید تا روز دفاع ما برسد تا ببینید چطور از آنها دفاع میکنیم.
آیا شما میخواهید از جنایت آنها دفاع کنید؟
وکیل گاهی از حقوق و رفتار موکل دفاع میکند، ولی گاهی هم از رفتار موکل دفاع نمیکند، بلکه از حقوق مکتسبه قانونی او دفاع میکند. فرض بفرمایید یک آدمی قتلی انجام داده و باید اعدام شود، حالا آیا درست است که این قاتل را در زندان شکنجه دهند، کتکش بزنند یا تحقیرش کنند. طبیعتاً اینگونه است که قاضی باید حکمی صادر کند و اگر محکوم توانست رضایت بگیرد که آزاد میشود و اگر نتوانست هم اگر حداکثر حکمش اعدام بود، اعدامش میکنند. ولی مازاد بر اینها اگر کسی قاتل را کتک یا شلاق بزند، آیا این شرعاً، عرفاً و قانوناً درست است یا غلط است! بالاخره این فرد هم یکسری از حقوق دارد و این حقوق باید رعایت شود، حتی اگر وکیلی از مجرمی که میداند جرمی انجام داده دفاع کند نسبت به عملکرد فرد دفاع نمیکند، بلکه نسبت به حقوق قانونی او دفاع میکند که این حقوق را موکلین ما هم دارند و دادرسی باید نسبت به او عادلانه باشد.
از حضور در این پرونده احساس نگرانی ندارید؟
واقعیت این است که من از مجاهدین خلق کمتر میترسم تا از دوستان، باورتان نمیشود چه دوستانی با من تماس گرفتهاند و بابت وکالت در این پرونده اعلام ناخرسندی کردهاند. تصوری که برای خودم دارم این است که وقتی یک وکیل مستقل و بدون وابستگی از حقوق آنها دفاع میکند دارد به دادرسی عادلانه در کشور کمک میکند.
طبیعتاً کمک کردن به دادرسی عادلانه یکسری پیش شرطهایی هم دارد، ولی وقتی شما از یکسری افراد جنایتکار مواجه هستید که خون دهها هزار نفر به گردن آنهاست...
همین جا سؤال شما غلط است، من وکیل ۲۱ نفر هستم، آیا این دهها هزار نفر به وسیله این ۲۱ نفر کشته شده اند!
ممکن است همه آنها توسط این افراد شهید نشدهباشند، ولی همه این افراد در قتل آنها تسبیب داشتهاند.
پس حرف شما اشتباه است. شما دارید این افراد را به چند ده هزار قتل متهم میکنید، در حالی که اینگونه نیست و من به شما ثابت کردم که اینگونه نیست.
چیزی ثابت نشدهاست، بالاخره این افراد قتلها را تسبیب کردهاند یا خیر؟
عندالزوم خیر، مثلاً فردی که در شاخه مالی فعالیت داشته، نسبت به همه این قتلها مشارکت داشتهاست!
چرا نداشتهاست؟ اگر اینگونه باشد که خیلی از مفسدان فی الارض و محاربین هم باید تبرئه شوند.
این فرق میکند.
بالاخره یک نفری سلاح میکشد یک نفری هم سلاح را به او میرساند.
بگذارید اینگونه به شما بگویم، فرض کنید چند نفر با هم دزدی میروند، یک نفر از اینها سرکوچه میایستد نگهبانی میدهد، یکی وارد خانه میشود، یکی هم راننده ماشین است. حالا ممکن است عمل برخی مشارکت در سرقت باشد، ممکن هم هست عمل برخی معاونت باشد. حالا تصور کنید آن فردی که وارد خانه میشود میبیند یک آقایی در خانه هست که مقاومت میکند و از اموال خود دفاع میکند، این دزد هم میزند او را میکشد، حالا آیا آن راننده یا نگهبان که ایستاده کسی نیاید در قتل مشارکت کردهاست!
من سؤال را اینگونه مطرح میکنم اگر قبل از اینکه قتل اتفاق بیفتد به آن راننده گفتهباشند که میرویم اینجا فلانی را میکشیم و اموالش را هم میدزدیم و دفعه اولی هم نباشد که این اتفاق افتاده و حداقل ۱۷ هزار بار این اتفاق افتادهباشد، آیا آن راننده در این قتلها مشارکت نداشتهاست؟
آیا میدانسته!
بله دیگر، ۱۷ هزاربار اتفاق افتادهاست. دفعه اول یا دوم که نیست.
از کجا میدانید که میدانسته وقتی که یکی از موکلان من از زمان شاه همراه این تیم بوده و دیگری مثلاً از سال ۶۷ یا ۶۶ به آنها پیوستهاست، همه این ۱۷ هزار نفر را نمیشود برای او محاسبه کرد.
به نظر میآید این پاسخ نگاه سادهای به جنایت است.
این دفاعی است که من از حرفهای خود شما گرفتم، شما گفتید پرونده خیلی معلوم است، من گفتم خیلی هم معلوم نیست. به نظر من الان خود شما میپذیرید.
برای بنده که این پاسخ قانعکننده نبود و قابل پیش بینی است که قاضی هم این استدلال را نپذیرد.
ما قرار نیست چیزی که قاضی میخواهد را بگوییم، ما قرار است از حقوق موکل خود تا سقفی که قانون به ما اجازه داده دفاع کنیم اینکه قاضی میپذیرد یا خیر حرف دیگری است.
در پایان آیا تا به حال هیچ ارتباطی با موکلین خود داشته اید؟
نه، متأسفانه من هیچکدام از موکلان خود را هرگز ندیدهام.
تلاشی هم از طریق بینالمللی برای ارتباط با آنها داشتهاید؟
غیر از اینکه از طریق مطبوعات از آنها درخواست کرده ام مدارک و اسناد خود را به دست من برسانند، تا الان کار دیگری انجام نداده ام. یکی از طرق ارتباط ما با آنها، همین شماها هستید که میتوانید پیام ما را به آنها برسانید.