جوان آنلاین: برپایی سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران فرصتی است تا به بررسی اوضاع اقتصاد نشر، شرایط فضای ترجمه آثار ایرانی و خارجی و حتی به چالش کشیدن بحث سرانه مطالعه مردم کشورمان بپردازیم. «جوان» در گفتگو با علیرضا سبحانینسب، مدیر انتشارات جمال به این موضوعات پرداخته است.
روز گذشته سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران افتتاح شد، به نظر شما برپایی این رویداد چه تأثیری در حوزه کتاب و کتابخوانی دارد؟
داستان و کتاب و کتابخوانی یک مقوله چند فاکتوری است که باید همه آنها را مورد نظر قرار داد. به هر حال برای مطالعه یک مطالعهکنندهای نیاز است و کتابی برای مطالعه کردن. مشکل جدی که ما داریم، مربوط به مطالعهکننده است که متأسفانه انگیزههای برخی از آنها برای مطالعه کم است و برای برخی دیگر که به دنبال مطالعه هستند، گاهی اوقات نبودن کتاب خوب یا در دسترس نبودن کتاب خوب باعث دور شدن آنها از مطالعه کردن میشود. بنابراین نمایشگاه کتاب یا هر ویترین دیگری که کتاب را به اهل مطالعه نزدیک کند در تقویت و ایجاد انگیزه برای مطالعه در افراد کمککننده است. اگر کتاب خوب در دسترس مطالعهکنندهها باشد، آنها میتوانند پشت سر هم این آثار خوب را بخوانند و انگیزههایشان را برای دانستن بیشتر میکنند. نمایشگاهها برخی مواقع خوراک یکساله افراد اهل مطالعه را برایشان جور میکنند. ما در دیداری که خدمت حضرت آقا رسیده بودیم، ایشان گفتند من برای مطالعه یک حالتی دارم و هر وقتی که در انتخاب یک کتاب تردید میکنم، چشمانم را میبندم و از قفسهای که کتابهای خوانده نشده در آن چیده شده، دست میبرم و یکی از آنها را برمیدارم و میخوانم. بنابراین اگر یک قفسهای تحت عنوان کتابهای نخوانده در دسترس ما باشد و هر موقع که دلمان خواست مطالعه بکنیم، چشممان را ببندیم و یکی از آنها را برداریم و بخوانیم، میتواند ضمن انتقال یک حس خوب در تداوم مطالعه کمک زیادی کند و نمایشگاه کتاب این حسن را دارد. البته لازم است که این نگاه و سلیقه هم در بین مردم تقویت شود که چنین رویکردی به نمایشگاه کتاب داشته باشند.
شما به بحث سلیقه مردم اشاره کردید. آیا میتوانیم بگوییم این ارتقای سلیقه در بین مردم اتفاق افتاده است؟
این موضوع چند وجه دارد؛ گاهی اوقات با حضور آثار ترجمه شده مردم علاقهمند میشوند به سراغ آثار خارجی ترجمه شده بروند. گاهی هم مثل این ایام که بحث حمله رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم غزه در جریان است، مردم به سمت مطالعه در مورد فلسطین میروند. برخی اوقات هم ممکن است ناشری که قبلاً مثلاً کتاب آشپزی یا فال یا تعبیر خواب چاپ میکرده و اتفاقاً فروش خوبی هم داشته، متوجه شود که مردم دیگر از این جور کتابها خریداری و مطالعه نمیکنند، حال آنکه همه این مسائل در فضای مجازی زیاد شده و به نوعی به آنجا نقل مکان کرده و مردم کمتر به سراغ کتاب میآیند. وقتی ما میگوییم سلیقهها عوض میشود یا تغییر میکند، باید ببینیم واقعاً سلیقهها از سمت کتاب به طرف فضای مجازی و فیلم و بازی میرود یا چه اتفاق دیگری میافتد! الان تقریباً در بازه پنج ساله فضای جدید سلیقهای به سلایق مردم در خرید کتاب اضافه میشود و فضای مجازی کمک جدی میکند تا این سلایق به وجود بیایند. مثلاً با آمدن یک فیلم کرهای بسیاری از افراد به زندگی کرهای یا آثاری که اطلاعاتی در مورد مردم کره ارائه میکنند، علاقهمند میشوند. این اتفاقات کوچک میتوانند تأثیرات شگفتی روی سلیقه مطالعه بگذارند، مثل بالا رفتن آمار خرید و مطالعه قرآن در سطح جهان بعد از جریان عملیات طوفان الاقصی و وعده صادق که همه اینها معنای خودشان را دارند. بنابراین سلیقهها مدام در حال تغییر هستند، ولی متأسفانه گاهی سلیقهها دچار دستکاری میشوند.
در مورد دستکاری سلیقهها میتوانید مصداقیتر حرف بزنید؟
ما الان در بخش نوجوانان با حضور بیرویه آثار ژاپنی و کرهای و گاه غربی روبهرو هستیم که در حال دستکاری سلیقه کودکان و نوجوانان کشورمان هستند. به واقع این تغییر سلیقه اتفاق میافتد، اما نه در یک روند طبیعی، بلکه به صورت عمدی و دستکاری شده. همانطور که گفتم با لحاظ کردن همه این موارد هر پنج سال با موجی از علایق و نیازهای جدید مواجه میشویم که به همین نسبت تولید محتواهای جدیدی را طلب میکند. تا یکسال پیش بحث هوش مصنوعی خیلی فراگیر نبود، اما الان شاهد استفاده عمومی از هوش مصنوعی برای انجام کارهای روزمره هستیم. تغییر سلایق یکی از الزامات روزگار امروز ماست که نوعاً مثبت هم هست، غیر از آنجایی که به صورت عامدانه دستکاری میشود. این تغییر سلایق باعث میشود ناشر کار جدید و درستی منتشر کند و نویسنده هم اثری غیرتکراری و درست بنویسد و مخاطب هم طبق سلیقه و نیازش کتاب را خریداری کند.
آیا نمایشگاه کتاب سهمی در این تغییر سلیقه و تأمین خوراک برای سلیقههای متنوع مردم دارد؟
حسن نمایشگاه در چند چیز است؛ یکی اینکه نویسندههای هوشیاری که سلیقهها و نیازها را خوب شناسایی میکنند، با کار جدید به نمایشگاه میآیند و مخاطبان میتوانند اینها را یکجا ببینند. دوم اینکه ناشرانی که این تغییر و تحول سلیقهها را مورد توجه و رصد قرار میدهند هم این فرصت را پیدا میکنند تا کارهای جدیدشان را یکجا عرضه کنند. سومین حسن آن مخاطبین هوشیاری هستند که با لیست خرید به نمایشگاه میآیند و میتوانند با رصد تولیدات جدید کتابهایی را که ارزش چندانی برایشان ندارند از لیستشان حذف و آثار بهتر و جدیدتر را به آن اضافه کنند. قطعاً قدرت انتخاب شما وقتی به یک کتابفروشی که تعداد محدودی کتاب دارد وارد میشوید با نمایشگاهی که چندین هزار جلد کتاب دارد، خیلی متفاوتتر است و میتوانید هوشمندانهتر و متنوعتر انتخاب کنید.
برخی رسانهها با ارائه آمارهایی، سرانه مطالعه را بسیار کم اعلام میکنند در حالی که وزیر ارشاد چند ماه پیش سرانه مطالعه روزانه هر ایرانی را ۳۵ دقیقه (بدون احتساب ادعیه، مطالعه مجازی و کتب درسی) اعلام کرد. اساساً برای به دست آوردن سرانه مطالعه چه مؤلفههایی مؤثر هستند؟
به نظرم دیگر آرامآرام باید به سمت شاخصها و مؤلفههای دیگری غیر از آنچه امروز مورد نظر هستند، برویم. مثلاً باید میزان تأثیرگذاری مطالعه در جامعه را رصد کنیم که چه مقدار است، حالا با دو دقیقه مطالعه یا با دو ساعت یا ۲۰ ساعت. مسئولان فرهنگی باید بررسی کنند که مثلاً چه معضلی را در جامعه داشتیم و برای آن هدفگذاری و مطالعه را به سمت آن هدایت کردیم و نتیجه گرفتیم. این مباحث خیلی مهمتر از این است که ما بگوییم مثلاً چندین میلیون صفحه کتاب تولید کردیم، ما باید به دنبال شاخصهای کلیدی دیگری باشیم.
قاعدتاً باید قابل اندازهگیری و احصا باشد؟
قاعدتاً وقتی ما یک معضلی را در جامعه داریم، بهطور مثال رشوهخواری باید این را به عنوان یک مسئلهای که میخواهیم برایش با تولیدات مختلف فرهنگی -اعم از فیلم و کتاب- فرهنگسازی کنیم، لازم است یک ارزیابی از قبل و بعد این کار در فضای جامعه داشته باشیم که بعد از یکسال کار فرهنگی کردن چه تغییراتی ایجاد شده است. الان حتی اگر ساعات مطالعه ما با توجه به همه ابعادش، ۲۰ ساعت هم باشد هیچ فایدهای ندارد، چه اینکه متأسفانه این میزان مطالعه عمق ندارد. ممکن است عدد سرانه مطالعه بالا برود، ولی قطعاً عمق مطالعه بالا نمیرود. بنابراین میتوانم بگویم که اگر سطح مطالعه جامعه ما با احتساب همه پلتفرمهای مطالعهای بالاتر از پنج ساعت هم برود، مادامی که عمق نداشته باشد فایدهای ندارد. بنابراین ما باید هم سرانه مطالعه را بالا ببریم و هم مطالعه عمیق را ترویج کنیم و به مردم آموزش بدهیم که اگر در فضای مجازی هم هستید، مطالعه عمیق بکنید و از بخشهایی که صرفاً به دنبال ترشح هورمون دوپامین و تزریق ناآگاهی هستند فاصله بگیرید. الان فضای جامعه ما بیش از آنکه به بالا بردن سرانه مطالعه احتیاج داشته باشد به عمق بخشیدن به مطالعه نیازمند است. البته این هم نیاز به برنامهریزی و کار جدی فرهنگی دارد.
منظورتان از مطالعه عمیق چه نوع مطالعهای است؟
منظور از مطالعه عمیق، مطالعهای است که به افراد آگاهی یا مهارتی را آموزش میدهد و به دانشافزایی مخاطب کمک میکند و نتیجهاش تخدیر ذهن مخاطب نیست.
آیا برگزاری نمایشگاه کتاب میتواند در حوزه اقتصاد نشر، اثرگذاری بالایی داشته باشد؟
مدل نمایشگاه کتاب تهران یک مدل خیلی پیچیده است؛ برای برخی از ناشران چیزی جز برندینگ ندارد، یعنی برای این ناشران آورده مالی ندارد، بلکه آنها به نمایشگاه میآیند و گاهی دو تا سه برابر فروش آثارشان هزینه میکنند تا صرفاً خودشان را به مخاطبان نشان بدهند و بگویند ما هم در این فضای ۱۵ هزار میلیاردی اقتصاد نشر حضور داریم، ولی برای برخی دیگر از ناشران به نوعی همه زندگیشان محسوب میشود، چه اینکه آنها چیزی بیش از ۱۰ تا ۷۰ یا ۸۰ درصد از فروش سالانهشان را در همین ایام نمایشگاه کسب میکنند. بنابراین نمیشود بگوییم که نمایشگاه از حیث اقتصادی برای همه ناشران و نویسندگان اثرگذاری یکسان دارد، ولی میتوانیم بگوییم که رقم قابل توجهی در نمایشگاه هم از سوی دولت و هم از سوی ناشران هزینه میشود، ولی آنچه به دست میآید خیلی تناسب معقولی با آن ندارد، ولی نمایشگاه یک پدیدهای است که حتی اگر ناشر از نظر اقتصادی سود زیادی هم نبرد دوست دارد در این رخداد شرکت کند، چون یکی از صحنههای نشان دادن خودش به رقبا و مخاطبان همین نمایشگاه است و بیش از منفعت اقتصادی عرصهای برای بازاریابی ناشران است، چراکه شروع یک جریان اقتصادی ۱۵ هزار میلیاردی در طول یکسال است.