همچنانيكه در باب مسائل اقتصادي و بازرگاني، اگر كشوري وارداتش بيشتر از صادراتش شد، ترازش منفي ميشود و احساس غبن ميكند، در زمينه علم هم بايد همين جور باشد. علم را وارد كنيد، عيبي ندارد؛ اما حداقل به همان اندازه كه وارد ميكنيد ـ يا بيشتر ـ صادر كنيد. بايد جريان دو طرفه باشد. والا اگر شما دائماً ريزهخوار خوان علم ديگران باشيد، اين پيشرفت نيست. علم را بگيريد، طلب كنيد، از ديگران فرابگيريد؛ اما شما هم توليد كنيد و به ديگران بدهيد. مواظب باشيد تراز بازرگاني شما در اين جا هم منفي نباشد. متأسفانه در اين يكي دو قرن شكوفايي علم در دنيا، تراز ما تراز منفي بوده. از اول انقلاب كارهاي خوبي شده؛ اما اين كارها بايستي با سرعت و شدت هرچه بيشتر ادامه پيدا كند. البته منظورم فقط هم علوم طبيعي نيست؛ اهميت علوم انساني كمتر از آن نيست:
جامعهشناسي، روانشناسي، فلسفه. نظريههاي جامعهشناسي غرب، مثل قرآن براي بعضيها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر! فلان جامعهشناس اين جوري گفته؛ اين ديگر برو برگرد ندارد! چرا؟! بنشينيد فكر كنيد؛ نظريهپردازي كنيد؛ از موجودي اين دانشها در دنيا استفاده كنيم؛ بر آن چيزي بيفزاييم و نقاط غلط آن را برملا كنيم. اين از جمله كارهايي است كه جزو الزامات حتمي پيشرفت است. من ديگر ميخواهم بحث را تمام بكنم. يكي ديگر از الزامات هم مسئله مبارزه است؛ مبارزه. اگر ميخواهيد پيشرفت كنيد بايد مبارزه كنيد. عافيتطلبي، يك گوشهاي نشستن، دستها را به هم ماليدن و به حوادث دنيا نگاه كردن و وارد ميدانهاي بزرگ دنيا نشدن، براي هيچ كشور و هيچ ملتي پيشرفت به بار نميآورد. بايد وسط ميدان برويد. اين ميدان لزوماً هم ميدان جنگ نظامي نيست. امروز مهمتر از جنگ نظامي، نبردهاي سياسي و نبردهاي اخلاقي است. امروز بسياري از كشورها، دولتها و جوامعي كه در دنيا به عنوان پيشرفته مطرحند، اگر حسابكشي اخلاقي و سياسي بشود سر به زير و سر افكندهاند.
بيانات رهبر فرزانه انقلاب
در ديدار دانشگاهيان كردستان. 27/۰۲/1388