جوان آنلاين: هیچ شکی نیست که فوتبال محبوبترین ورزش است و اوج این محبوبیت در جام جهانی متبلور میشود. هر چهار سال یک بار این جام جهانی برگزار میشود که میلیاردها نفر در سرتاسر جهان چشم به آن میدوزند تا بعد از مراحل مختلف مسابقات بازی نهایی را در فینال این جام ببیند و بدانند کدام کشور جام طلایی را به خانه خواهد برد. حالا، کشور برزیل میزبان جام جهانی است و مسابقات به مرحله پایانی خود نزدیک میشود اما این جام جدای از شور و شوق مسابقات خبرهایی دیگر نیز داشت که در گذشته این جام کمسابقه و حتی بیسابقه بود.
فقر
برزیل در میان کشورهای آمریکای جنوبی علاوه بر وسعت ارضی، یکی از قدرتهای اقتصادی عمده این منطقه به شمار میرود. پیشرفتهای اقتصادی برزیل در دهههای اخیر موجب شده تا این کشور مبدل به قطب اصلی اقتصادی در آمریکای جنوبی شود اما همین امر به نوبه خود هزینه سنگینی از فقر و شکاف طبقاتی به دنبال داشت. مسئله فقر و شکاف طبقاتی در برزیل فقط محدود به بومیانی نمیشود که زمین و منابع اجدادی خود را از دست میدهند و به طور مستمر به عمق جنگل انبوه آمازون رانده میشوند بلکه این معضل بیشتر خود را در شهرهای بزرگ و چند میلیونی این کشور نمایان کرده است.
ریو دو ژانیرو از جمله شهرهای بزرگ برزیل است که مجسمه عظیم حضرت مسیح آن نه فقط نماد این شهر بلکه از شناختهترین نمادهای برزیل است. این مجسمه از فراز کوه مشهور به گوژپشت آغوش خود را باز کرده و به شهر چشم دوخته است گوی که او با دستان باز پذیرنده و بخشاینده مردمی است که در آن پایین زندگی میکنند اما در آن پایین دو دسته مردم زندگی میکنند، دستهای در قسمت بالای شهر و دستهای در پایین. شاید عجیب باشد اما ریو دو ژانیرو از جمله شهرهای استثنایی است که مردم فقیر آن با خانههای محقر و محلات شلوغ خود در بالای شهر سکونت دارند و آنها که در پایین و مشرف به ساحل زندگی میکنند طبقه ثروتمند و مرفه شهر را تشکیل میدهند. هر روز مردم دسته بالا برای کار به پایین میآیند تا در خدمت مردم پایین کار کنند و شب به آلونکهای خود بازگردند.
مرگ
ریو دو ژانیرو شکاف بین غنی و فقیر را با وضوح به نمایش گذاشته اما دیگر شهرهای برزیل مثل سائو پائولو یا بریزیلیا از این قاعده مستثنی نیستند هر چند که بالانشین و پاییننشینهای آنها مثل ریو دو ژانیرو نباشد. دولت برزیل به عنوان میزبان جام جهانی نمیتوانست این نمایش از فقر و ثروت را در معرض توریستهایی بگذارد که در مدت یک ماه از جام جهانی به این کشور میآیند. به همین جهت هم بود که برنامه گستردهای از جابهجایی را به اجراء در آورد که شامل سلب مالکیت از اهالی و کوچ اجباری آنها به مناطقی دور از چشم توریستها میشد. این یک عملیات پاکسازی بود که قبل از این و در قبل از جام جهانی 2010 در آفریقای جنوبی هم انجام شد و دولت برزیل آن را به صورت گسترده و سازمانیافتهای انجام داد. گفته میشود که از ژانویه تا سپتامبر 2011 بیش از 800 نفر در جریان عملیات پاکسازی کشته شدند.
مرگ تنها محدود به عملیات پاکسازی نبود و عجله دولت برزیل برای تمام کردن تعهداتش در قبال فیفا و آماده کردن استادیومها و زیرساختهای لازم فشار بر کارگرانی آورد که تعدادی از آنها جانشان را به این خاطر از دست دادهاند. از زمان ساخت استادیومهای ورزشی 9 کارگر جان خود را از دست دادند و جالب اینجا است که اسطوره فوتبال، ادسون آرانتس دو ناسیمنتو معروف به فوتبال در مورد مرگ یک کارگر در جریان ساخت استادیوم جدید سائوپاولو در 24 مارس گفت که آن یک حادثه معمولی بوده است. برای این اسطوره فوتبال مرگ یک کارگر تنها یک حادثه معمولی است اما برای خانواده کارگران و مردم فقیری که محتاج به کار، آموزش و بهداشت هستند، این حوادث فقط فاجعهای بودند که به خاطر جام جهانی در برزیل اتفاق میافتادند. به همین دلیل بود که از هفتهها قبل از شروع بازیها اعتراضات به برگزاری جام جهانی در شهرهای برزیل شروع شد و در جریان آن نیز خاموش نشد.
و فوتبال
اعتراضات مردم برزیل به جام جهانی حتی پای بومیانی را به خیابانهای برزیل کشید که سابقه نداشت. آنها که عادت به سکونت در اعماق جنگل برزیل دارند با همان شکل و شمایل اصلی خود به همراه سلاحهای ابتداییشان به خیابان آمدند. وقتی که چند ساعت قبل از بازی برزیل و کلمبیا پل نزدیک به یکی از استادیومهای تازهساز سقوط کرد و چند اتومبیل به همراه سرنشینانشان را زیر گرفت قرابت مرگ و فوتبال به روشنی معلوم شد. در این قرابت نمیتوان دولتهای برگزار کننده را مسئول دانست بلکه یک طرف مسئولیت متوجه فیفا است که مدیریت تمام جریان را به عهده دارد.
فیفا سازمان جهانی فوتبال است که به عنوان سازمان فرامیلتی بر تمام فدارسیونهای فوتبال در کشورهای سرتاسر جهان نظارت دارد و تبلور این مدیریت در جام جهانی فوتبال دیده میشود. کمیته اجرایی فیفا است که اعضای آن با رایگیری کشور میزبان جام جهانی را تعیین میکنند و از زمان تعیین میزبان بر تمام فعالیت آن کشور برای برگزاری قابل قبول نظارت دارد. از این رو، در حوادث جام جهانی برزیل یا استثمار کارگران در قطر برای میزبانی جام جهانی نمیتوان تنها کشور میزبان را مسئول دانست و باید فیفا را هم باید مسئول دانست اما این نهاد همواره سعی کرده تا مسئولیت کار را متوجه کشور میزبان کند.
وقتی که گزارشها مربوط به وضعیت ناگوار کارگران خارجی در قطر برای ساخت استادیومهای فوتبال و مرگ قریب به 1200 نفر از آنها منتشر شد، فیفا فقط در یک درخواست صوری از قطر تقاضا کرد تا به مسئله رسیدگی کند. فیفا به این صورت از خود رفع مسئولیت میکند اما واقعیت این است که فوتبال دیگر مثل گذشته تنها یک بازی برای ایجاد روح رقابت و دوستی بین ملتها نیست بلکه صنعتی است در منطق سرمایداری که فیفا در قلب این منطق قرار دارد.
رقم 998 میلیارد یورو فیفا در سال 2013، 2.55 میلیون یورو سود و بیش از یک میلیارد یورو حساب پسانداز فیفا نشان میدهد که این نهاد بیشتر بنگاهی اقتصادی است تا مرکز مدیریت ورزشی. فیفا به عنوان سازمان فرامیلتی به خود اجازه میدهد تا احکامش را بر کشورهای میزبان دیکته کند و آنها را ملزم میکند تا مواردی مثل معافيت مالياتي و معافيت از ماليات بر ارزش افزوده براي مقامات فدرال، کارمندان و پيمانکارانش و محدوديتزدايي از مناطق تجاري ويژه را اجرا کنند.
فیفا با این نوع مدیریت در عمل فوتبال را از ورزش به یک صنعت تبدیل کرده که و روشن است که این صنعت در منطق سرمایهداری بر اساس ثروتزایی عمل میکند. این پدیدهای است که در دیگر ورزشها یا دیده نمیشود یا تفاوت بسیار زیاد است. حدود 25 اعتصاب سازماندهی شده از فوریه 2011 تا آوریل 2013 برزیل و تظاهرات خیابانی برزیل نمایش از مخالفت مردمی با فیفا و صنعت فوتبال آن بود و باعث شد تا برای نخستین بار، چهره دیگری از فوتبال به نمایش گذاشته شود که تا کنون مغفول مانده بود.