رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار هفته گذشته با طلاب مدارس علميه تهران، نكات قابل تأملي را نسبت به فرايند رسيدن به تمدن اسلامي و طي مراحل پنجگانه آن ارائه كردند. از جمله تأكيد مجدد بر اين مسئله كه در حال حاضر در مرحله دولتسازي در فرايند تمدنسازي اسلامي باقي ماندهايم و فاصله تا رسيدن به تحقق دولت اسلامي بسيار است. ايشان طلاب را تشويق به تقويت روحيه مبارزه براي پيشبرد اين مرحله و رسيدن به مرز جامعه اسلامي كردند و تأكيد داشتند با نشستن و توقع داشتن بدون عامليت، به سوي مطلوب پيش نخواهيم رفت. بخشهايي از سخنان هفته گذشته ایشان كه ناظر به مسئله ساخت تمدن اسلامي و موانع پيش روست در ادامه آمده است:
اينكه بعضيها اينجور القا كنند، اينجور بنويسند و بگويند كه «خب انقلاب يك حادثهاي بود، تمام شد، برگرديم به زندگي عادي»، اين خيانت به انقلاب است؛ انقلاب تمام نميشود. من آن روز در جمع اين آقايان مسئولان گفتم، انقلاب هنجارهاي گذشته را بههم ميريزد، هنجارهاي جديدي را در جامعه به وجود ميآورد. حفظ اين هنجارهاي جديد، تداوم انقلاب است و اينها سخت است، اينها كارهاي مشكلي است. همان دستها و همان قدرتهايي كه با اصل انقلاب با همه وجود مخالف بودند و كارشكني ميكردند، با همين تداوم هنجارهاي انقلابي [هم] مخالفت خواهند كرد، دشمني خواهند كرد، كمااينكه ميبينيد، دارند ميكنند. بنابراين اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا به پيروزي برسد، امروز هم مبارزه لازم است تا بتوانيم اين هنجارهاي انقلاب را تثبيت كنيم، بايد به نتيجه برسانيم تا جامعه بشود جامعه اسلامي. ما جامعه اسلامي نداريم، ما دولت اسلامي هم نداريم! از آن مراحل چندگانهاي كه ما مطرح كرديم، هنوز در دولت اسلامياش ماندهايم، بعد از دولت اسلامي نوبت جامعه اسلامي است، ما اين مراحل را در پيش داريم.
ما توانستيم يك انقلاب اسلامي - يعني يك حركت انقلابي- به وجود بياوريم، [بعد] توانستيم بر اساس آن يك نظام اسلامي به وجود بياوريم؛ خيلي خب، تا اينجا توفيق حاصل شده كه خب خيلي هم مهم است؛ لكن بعد از اين، ايجاد يك دولت اسلامي است؛ يعني [ايجاد] تشكيلات مديريتي اسلامي براي كشور؛ ما در اين قضيه هنوز خيلي فاصله داريم تا به مقصود برسيم. البته معنايش اين نيست كه كسي احساس نااميدي كند؛ ابداً؛ داريم پيش ميرويم؛ با همه مخالفتها، با همه كارشكنيها، با همه دهنكجيهايي كه ميشود، حركت ميكنيم و پيش ميرويم بلاشك داريم. دلايل زيادي وجود دارد؛ لكن [هنوز] كار داريم، كار دارد؛ هنوز خيلي فاصله داريم تا اينكه بتوانيم يك دولت اسلامي به وجود بياوريم. بعد كه دولت اسلامي به وجود آمد، آنوقت تازه نوبت [ايجاد] جامعه اسلامي است. خب، بنابراين بايد مبارزه كرد عزيزان من.
آن روز هم در دوره قبل از انقلاب كساني بودند كه مبارزين را دوست ميداشتند، اما خودشان دست به هيچ بخشي از مبارزه نميزدند؛ اصلاً هيچ دامن را تر نميكردند، اصلاً نزديك ميدان مبارزه هم نميشدند، اما [آن را] دوست ميداشتند و از مبارزين خوششان ميآمد. حالا كساني هم بودند كه از مبارزين بدشان ميآمد، كساني هم بودند كه با اينها دشمني ميكردند و با دشمن همكاري ميكردند - اينكه به جاي خود محفوظ- اما داخل آدمهاي خوب، كم نبودند كساني كه از مبارزين خوششان ميآمد، اما وارد ميدان مبارزه نميشدند؛ خب، اينها كاري نميكردند. بله، آن روزي كه جبهه دشمن ضعيف شد و معلوم شد كه رژيم طاغوت رو به سقوط است، طبعاً آن سواد عظيم وارد ميدان شدند كه كار را يكسره كردند، اما در دوران سختي مبارزه، مبارزين [همان] عدهاي بودند كه تلاش ميكردند و درون ميدان بودند. امروز هم همانجور، همچنانكه آن روز مبارزه لازم بود و كنار نشستن و مبارزين را دوست داشتن كافي نبود، امروز هم مبارزه لازم است؛ نشستن و مبارزين را مدح كردن و تمجيد كردن، كافي نيست؛ بايد وارد شد. البته مبارزه امروز با مبارزه آن روز تفاوت ماهوي دارد؛ لكن مبارزه، مبارزه است؛ تلاش است، مجاهدت است. راه اين مبارزه را بايد پيدا كنيد.