سرویس جامعه جوان آنلاین: انتظار از مدرسه غیردولتی این است که در ازای دریافت پول، خدماتی که ارائه میدهند چه در حوزه سختافزاری و چه نرمافزاری دستکم یک سر و گردن از سایر مدارس به ویژه مدارس دولتی بالاتر باشد، اما توسعه این مدارس که در شش سال گذشته سیاست اول آموزش و پرورش بوده، کار را به جایی رسانده که به مرور تصور از این مدارس رو به تغییر گذاشته است.
به طوری که استحکام بنای مدارس یا تأمین استانداردهای گرمایشی و سرمایشی نیز به عنوان یک امتیاز به شمار میرود.
از طرف دیگر بهانه اول دولت در گسترش مدارس غیردولتی، کاهش هزینهها در بخش آموزش عمومی و جذابکردن زمینههای سرمایهگذاری در این زمینه برای علاقهمندان است. در این مسیر علاوه بر قربانیکردن الزامات آموزشی و تربیتی و حاکمیتیبودن دستگاه تعلیم و تربیت، استانداردها و الزامات قانونی تأسیس مدارس غیردولتی نیز قربانی شدهاند.
نتیجه اینکه نه تنها مدارس غیردولتی به اندازه انتظار خدمات به مشتریان خود ارائه نمیکنند بلکه در کنار رواج طبقات تحصیلی در جامعه خود باری برای دولت تبدیل شدهاند.
مدارس غیردولتی قاتل نان دولت یا قاتل بودجه؟!
به طوری که آذرماه گذشته و در پی آتشسوزی در یکی از مدارس غیردولتی در زاهدان، توجهات به کمبودهای ساختاری این مدارس بیش از پیش جلب شد.
به بیان دیگر گسترش مدارس غیردولتی نه تنها باری از روی دوش دولت برنداشت بلکه به یک هزینه مضاعف برای سیستم آموزشی کشور نیز تبدیل شده است؛ یعنی از یکطرف دولت باید پاسخگوی انتقادات برای گسترش آنها باشد و از سوی دیگر برای سرپا نگهداشتن این مدارس دست به جیب شود و تسهیلات کمبهره اعطا کند یا تأمین بخشی از سختافزار آنها را بر عهده گیرد، چنانکه در واگذاری مدارس دولتی به مؤسسان مدارس غیردولتی این اتفاق افتاد یا در تأمین سیستمهای گرمایشی مدارس شاهد بودیم. القصه بعد از اینکه چند هفته قبل مجتبی زینیوند، رئیس سازمان مدارس غیردولتی اعلام کرد که برخی مدارس غیردولتی برای ادامه فعالیت خود نیاز به کمک مالی دارند.
غیردولتیها بدون سرمایه، سرمایهگذاری میکنند
روزگذشته محمدمحسن بیگی، مدیرکل مدارس و مراکز غیردولتی اعلام کرد: حدود ۷۰ درصد مدارس غیردولتی استیجاری است، ولی هر شرایطی که داشته باشند باید تأییدیه نوسازی مدارس را اخذ کنند و بدون تأییدیه نوسازی مدارس، اجازه راهاندازی مدرسه را نمیدهیم.
وی در واکنش به درخواست مخاطبان خبرگزاری فارس در سامانه «فارس من» درباره «عدم نظارت آموزش و پرورش بر مدارس غیردولتی با ساختمانهای کلنگی» اظهار کرد: همانطور که بخشی از مدارس دولتی ناایمن و دارای فضای فرسوده هستند، برخی مدارس غیردولتی هم اینگونه هستند.
محسن بیگی ادامه داد: ظرفیتهای قانونی برای فعالیت مدارس غیردولتی وجود دارد، اما فعال نشده است. اینکه تسهیلاتی داده نشده و به ناچار آنها از فضای استیجاری استفاده کردند و برخی از این فضاها نیز کاربری آموزشی نداشتند، به عنوان مثال منزل مسکونی بودند.
این مقام مسئول اضافه کرد: برخی از مجوزها دو ساله و برخی پنج ساله و برخی بعضاً یکساله است و در جابهجایی حتماً باید مجوز جدید بگیرند. البته ممکن است برخی جابهجاییهای مدارس بدون اطلاع ما و با تخلف صورت گیرد و برخی مدارس که راهاندازی شدند، برای تمدید مجوز در زمان مقرر مراجعه نکنند و این موارد را متأسفانه در برخی جاها داریم که برخورد میشود. آنچه در اظهارات محسن بیگی وصله ناجور به شمار میآید، مقایسه امکانات مدارس غیردولتی و دولتی است. وی کاملاً بیتوجه به انتظاراتی که در قبال پرداخت شهریه از غیردولتیها ایجاد میشود، فرسوده بودن ساختمان مدارس غیردولتی را امری طبیعی عنوان میکند.
اما سؤال اینجاست مؤسسی که تمکن تأمین یک ساختمان تملیکی و سرپا از نظر سازهای را ندارد، با چه توجیهی مجوز تأسیس مدرسه دریافت میکند و آیا ورود به مدرسهداری بدون تأمین حداقلها مبتنی بر کدام بخش از علم اقتصاد است. حالا اگر بازی با جان و امنیت دانشآموزان نیز ضمیمه این بیکفایتی شود با کدام منطقی قابل توجیه است.