سرويس زنان جوان آنلاين: دومین باری بود که به موکب دختران انقلاب میرفتم و دوباره شهرزاد سعیدی را با همان لبخند بر چهره، چادر بر سر و در حال خوشامدگویی به زنان و دخترانی دیدم که فارغ از پوشش و ظاهرشان از سوی دختران انقلاب به موکب دعوت میشدند. دفعه قبل هم شهرزاد را در کسوت خوشامدگوی خیمه دختران انقلاب دیدم، اما آن موقع تنها دو روز بود که به این جمعیت پیوسته بود و آنطور که خودش روایت میکرد تا دو روز قبل از آن روز او هم یکی از دختران کمحجابی بود که در کوچه و خیابان میبینیم، اما خیلی اتفاقی دو روز قبل مسیرش به سمت چهارراه ولی عصر و حاشیه پارک دانشجو کج شده بود و با دیدن پرچم امام حسین (ع) که بر فراز موکب دختران انقلاب به اهتزاز درآمده بود، دلش لرزیده بود و در درونش انقلابی برپا شده بود. آن روزها وقتی قصه شهرزاد را شنیدم که تنها چند روز بود در نخستین موکب دختران انقلاب به عنوان خدمتگزار و خوشامدگو حضور پیدا کرده بود شاید فکرش را نمیکردم وقتی برای دومین موکب این جمع دخترانه در ایام فاطمیه زیر همان خیمه قرار بگیرم دوباره او را ببینم. با خود فکر میکردم تحول ۱۸۰ درجهایاش ناشی از یک هیجان زودگذر باشد، اما دوباره او را دیدم با پوشش چادر، با همان لبخند و در همان مکان به زنان و دختران جوانی که زیر خیمه دختران انقلاب میآیند خوشآمد میگوید و از آنها دعوت میکند تا برای بازدید از این موکب فرهنگی که این بار در ایام فاطمیه با نام و یاد سردار دلها شهید حاجقاسم سلیمانی برپا شده حضور داشته باشند.
نمونه یک آتش به اختیار فرهنگی
دختران انقلاب حالا دیگر برای خودشان برند شدهاند. یک گروه خودجوش دخترانه که آتش به اختیار به دنبال اجرای برنامههای فرهنگی برای حمایت از حجاب و عفاف و احیای واجب امر به معروف و نهی از منکر هستند. امر به معروف و نهی از منکرشان، اما به گونهای است که توانستهاند تعداد زیادی از زنان و دختران جوانی را که به قول یکی از آنها «تا ته همه چیز را تجربه کرده بود» زیر خیمه دختران انقلاب بیاورند و آنچنان اعتقادات و باورهای مذهبیشان را تقویت کنند که حالا آنها هم پای ثابت برنامههای دختران انقلاب شدهاند و به شکلی شبکهای تعداد دختران و زنانی که در این گروه بزرگ مردمی برای حجاب و عفاف و ادامه راه شهدا در تلاشند روز به روز بیشتر و بیشتر میشود. موکب عفاف و حجاب دختران انقلاب هم که نخستین بار محرم امسال و در ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین برپا شده بود این بار در ایام فاطمیه دوباره در هفت نقطه پرتردد شهر تهران و اصفهان برپا شد تا خیمه دختران انقلاب همه زنان و دختران این سرزمین را در خود جای دهد. موکب فاطمیه دختران انقلاب، اما با موکب محرمشان یک فرق بزرگ داشت؛ این بار موکبها با نام و یاد سردار دلها حاجقاسم سلیمانی برپا شده بود. بزرگمرد جبهه مقاومت که وقتی زیر خیمه دختران انقلاب زنان و دختران کمحجاب را میدیدی که به سمت عکسها و کتاب خاطراتش میآیند و آن را ورق میزنند یا برچسبهای مزین به تصاویرش را با اشتیاق برمیدارند بهتر متوجه میشدی همین یک جمله حاجقاسم چقدر در جامعه تأثیر مثبت داشته است؛ «آن دختر کمحجاب هم دختر منه»!
راز چادری شدن و چادری ماندن
با اولین کسی که همکلام میشوم شهرزاد سعیدی است. همان دختر جوان خوشامدگویی که دفعه قبل هم دیده بودمش و هنوز هم در جمع دختران انقلاب حضور داشت. اینگونه خود را معرفی میکند: «من همان دختری هستم که روز چهارم محرم با حضور در موکب دختران انقلاب به جمع آنها پیوستم.» او حضورش در این جمع را بهترین و قشنگترین اتفاق زندگیاش میداند و تأکید میکند: «این اتفاق آنچنان مرا به سمت خود کشید که نتوانستم از این مسیر تکان بخورم. چادر سر کردن افتخار بزرگی است و کسی که لذت چادر سر کردن را نمیداند نمیتواند این افتخار را درک کند.» آنطور که شهرزاد میگوید بسیاری از اطرافیانش هم تصور میکردند چادر سر کردن او چند روزی بیشتر طول نکشد، اما حالا چند ماهی است که حجاب برتر را بر سر دارد و خودش میگوید با امام حسین عهد بسته که تا آخر عمرش در همین مسیر حرکت کند و تأکید میکند «سرم برود چادرم نمیرود.»
از او میپرسم آیا از بین دوستان و آشنایان خودت هم کسی را برای پیوستن به مجموعه دختران انقلاب و تغییر سبک و سیاق زندگیشان دعوت کردی؟ پاسخ میدهد: «بله خیلی از دوستانم را به مجموعه دعوت کردم و توانستم روی آنها تأثیر بگذارم و چند تا از دوستانم هم که حجاب خوبی نداشتند حالا چادری شدهاند.»
وقتی میخواهد درباره چرایی جذابیت این جمع خودمانی و دخترانه و راز ماندگاریاش در این جمع بگوید تأکید میکند «نخستین چیزی که مرا جذب کرد رفتار بسیار خوب بچهها بود و من هم این رفتار را الگوی خودم قرار دادم و سعی میکنم شبیه همان رفتاری که با من داشتند، من هم با دیگران داشته باشم.»
رفتار خوب راز جاذبه
به جز شهرزاد بقیه خادمان این خیمه چهرههایشان جدید است. مهدیه جعفری دختر جوان ۱۸ سالهای است که در یکی از غرفههای موکب به مراجعان هدیههای فرهنگی میدهد.
هدیه فرهنگی دفترچههای کوچکی درباره سیره حضرت زهرا (س) است که با طرح قلب طراحی شده است.
حتی هدیههای فرهنگی شان هم جذاب طراحی شده است. دفترچههای کوچک حاوی نکاتی از زندگی حضرت زهرا به شکل قلب طراحی شده است. آنطور که مهدیه میگوید از طریق کانالهای دختران انقلاب در شبکههای اجتماعی جذب این گروه شده و برای تجربه فضای جدید عضو این گروه شده است.
او هم چادری است، اما بعضی جاها چادر سرش نمیکند البته چادر سر نکردنش به معنای بدحجابی نیست و سعی میکند حجاب خوبی داشته باشد. مهدیه هم رفتار خوب این جمع را جاذبه آنها میداند و تأکید میکند: «این رفتار خوب موجب میشود تا نگاه بهتری به خانمهای چادری بهوجود بیاید.»
او در مقطع پیشدانشگاهی تحصیل میکند و میگوید از دوستانش دعوت کرده تا در این جمع حضور پیدا کنند. مهدیه خطاب به دختران همسن و سال خودش میگوید: «از دختران همسن و سال خودم میخواهم در این جمعها حضور پیدا کنند و سعی کنند فاصله بین گروههای مذهبی جامعه و افراد کمحجاب را کم کنند. مسلماً اگر جمعهای مذهبیتر را بشناسند متوجه خواهند شد همه ما در کنار همدیگر و مانند اعضای یک خانواده هستیم.»
زیر خیمه دختران انقلاب
من هم مثل تمام خانمهای رهگذر از سوی دختران جوانی که حمایل سفیدرنگ دختران انقلاب را بر شانه انداختهاند به داخل خیمه دعوت میشوم. گوشهای میایستم تا نظارهگر برنامه دختران انقلاب برای خانمهایی باشم که به این خیمه دعوت میشوند. فرقی نمیکند ظاهر و حجابت چگونه باشد؛ همه زنان و دختران به این خیمه دعوت میشوند. در داخل خیمه میتوانی حال و هوای اولین فاطمیه بدون حاجقاسم را به خوبی لمس کنی. دیوار خیمه موکب به تصاویر شهدای مدافع حرم و تصاویری از سردار دلها مزین شده و نمادی از در و هیزم که میخواهد تو را به کوچههای بنیهاشم ببرد و دلت را هوایی مدینه کند.
تنها زنان و دختران محجبه به موکب دختران انقلاب دعوت نمیشوند. زنان و دخترانی که بعضیهایشان کمحجاب بودند و ظاهرشان با دختران انقلاب خیلی متفاوت بود، اما با لبخند وارد میشدند. از نخستین غرفه درون موکب یعنی غرفه مربوط به عکسها، پیکسلها و کتاب خاطرات سردار دلها بازدیدشان از موکب فرهنگی دختران انقلاب را آغاز میکردند و بعد از صحبت با دختران جوانی که در غرفههای دیگر به آنها هدیههای فرهنگی تعارف میکردند. در غرفهای دیگر از آنها دعوت میشد تا اگر دوست دارند از برنامههای هیئت دختران انقلاب آگاه شوند شماره تلفنهایشان را بنویسند و در نهایت با چای قند پهلو از آنها پذیرایی میشد. همه زنان و دختران جوانی که به خیمه میآمدند فارغ از ظاهرشان، همانگونه که با لبخند وارد میشدند با لبخند هم خارج میشدند؛ لبخندی که نشان میداد آنها هم زیر چتر خیمه دختران انقلاب قرار گرفتهاند.
برخیها هم آنچنان تحت تأثیر قرار میگرفتند که به سادگی از دختران انقلاب دل نمیبریدند. شبیه خانم میانسالی که برای همه خادمان حاضر در موکب دختران انقلاب پیراشکی خریده بود تا به این وسیله همراهیاش را با آنها اعلام کند و به کارشان دلگرم شوند.
شهادت سردار سلیمانی ما را از خواب بیدار کرد
دو دختر جوان پای غرفه سردار سلیمانی ایستادهاند. کتاب خاطرات سردار سلیمانی، سرنشانهای منقش به عکس سردار دلها، زیارتنامه حضرت زهرا (س) با عکس حاجقاسم و پیکسلها و برچسبهایی با تصویر حاجقاسم که به گفته دختر جوان مسئول غرفه برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره حاجقاسم اینجا به مردم عرضه میشود. این دختر جوان حاجقاسم را اینگونه توصیف میکند: «ایشون این همه سال بیدار بودند و ما خواب بودیم، اما شهادت ایشون ما را از خواب بیدار کرد.»
هدیه برچسبهای منقش به تصویر حاجقاسم کمک به هیئت دختران انقلاب است. در حین صحبتهایمان خانم جوانی با دو فرزندش میآید و از برچسبها میخرد. از او میپرسم چرا میخواهی این برچسبها را بخری؟ میگوید: «میخواهم به کیفم بچسبانم، چون دوستشان دارم و معتقدم واقعاً حیف شد که سردار دلهایمان را از دست دادیم.»
جامعه ما خانواده ماست
شاید نقطه قوت دختران انقلاب آن باشد که به گذشته دخترانی که قرار است به گروهشان بپیوندند کاری ندارند. آنها به دنبال تغییر امروز و فردای دخترانی هستند که به جمعشان میپیوندند. زیر خیمه دختران انقلاب برای همه زنان و دختران ایرانی جا هست.
انگار این گروه خودجوش مردمی این جمله سردار دلها را سرلوحه کارشان کردهاند که «آن دختر کمحجاب هم دختر ماست؛ جامعه ما خانواده ماست.» حالا دختران انقلاب به دنبال آن هستند تا جامعه را با احیای امر به معروف و نهی از منکر برای همه سالمتر کنند.
تا تهش رفتم اما پوچ بود!
با یکی دیگر از دختران حاضر در غرفه حاجقاسم همکلام میشوم. از او میپرسم چه شد که به این گروه پیوستی؟ میگوید: «من خیلی دوست داشتم انتظامات و خادم باشم. یکی از دوستان بسیجیام گفت جایی خادم است. از او خواستم مرا هم با خودش ببرد. وقتی به جمع دختران انقلاب رسیدم، چون مهمان ناخوانده بودم فکر میکردم شاید رفتار خوبی با من نداشته باشند، اما برخورد آنها خیلی خوب بود و من را قبول کردند. از آنجا بود که من هم خادم شدم و یک سالی میشود که در این گروه هستم.»
از او میپرسم از ابتدا چادری بودی؟ میگوید: «نه فقط چادری نبودم که وضعیت حجابم خیلی نامناسب بود.» هنوز هم در لحنش کمی شیطنت دارد. آنطور که میگوید دو سال پیش چادر را به عنوان حجاب انتخاب میکند، قبل از پیوستن به مجموعه دختران انقلاب. یک سال قبل که به این مجموعه میپیوندد چادری بوده است. ماجرای چادری شدنش را میپرسم؛ اینگونه برایم روایت میکند: «تا ته جایی که فکر میکردم باحال است رفته بودم، اما تهش پوچ بود. بیهدف بود و به آرامش نرسیدم، اما از وقتی که چادری شدم با آرامش و بدون دغدغه در خیابان راه میروم. اصلاً مهم نیست دیگران درباره من چگونه فکر میکنند.»
به او میگویم قبلاً که حجاب مناسبی نداشتی دیگران به تو بیشتر توجه نداشتند؟ پاسخ میدهد: «چرا به خاطر همین توجه هم بود که این کارها را میکردم، اما الان حس میکنم که نگاه حضرت زهرا خیلی بهتر از نگاه بقیه آدمهاست. عهدی با حضرت زهرا بستم و حالا دو سال است که بر این عهد ماندهام.»
دختر دیگری از دختران خادم هم روایت حضورش در این مجموعه و عهد و پیمانش با خدا برای قدم برداشتن در حال حق و حقیقت را از تشییع پیکر شهید حججی میداند.