جوان آنلاین: یکی از کارویژهها و سیاستهای ایالات متحده امریکا برای تسلط فرهنگی بر کشورهای اقماری خود و از جمله ایران دوره پهلوی، گسترش مدارس امریکایی بوده است؛ مدارسی که در آن سبک خاصی از زندگی به دانشآموزان ایرانی تدریس میشد و در یک کلام، آنها را برای پذیرش سلطه بلوک غرب بر کشورشان تربیت و بلکه مأمور میکرد. به همین دلایل و اهداف استعماری هم بود که امریکاییها در زمان پهلوی و حتی تا قبل از فتح لانه جاسوسی خویش اهتمام ویژهای برای توسعه و تقویت این مدارس در ایران داشتند. در مقال پی آمده نگاهی داشتهایم به رویکرد سیاسی و فرهنگی امریکا در حفظ و توسعه این مدارس بر اساس اسناد لانه جاسوسی. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر را آگاهیبخش باشد.
اولین مدارس امریکایی در ایران
ورود ابتدایی امریکاییها به ایران تحت عنوان مبلغان مسیحی و در زمان محمدشاه قاجار اتفاق افتاد. به این شکل که در سال ۱۲۱۱. شمسی (۱۸۳۲. م)، دو کشیش امریکایی به نامهای «اسمیت» و «دوایت» از سوی یک هیئت میسیونری امریکا برای مطالعه در احوال مسیحیان آذربایجان به ایران آمدند. این در حالی است که هیئت اعزامی قبل از این دو نفر عملاً نتوانسته بودند موفقیت خاصی برای تبلیغ مسیحیت در ایران انجام دهند و رسماً اعلام کرده بودند «کار در میان مسلمانان ایران به صلاح نیست!»، اما اسمیت پس از بازگشت به امریکا در گزارشی به رؤسای هیئتهای میسیونری درباره آسوریهای ارومیه نوشته بود: «اینجانب در تمام مسافرت خود مردمی ندیده است که به اندازه آسوریهای ایران حاضر به قبول انجیل مسیح باشند...». گزارش اسمیت، جمعیت مبشران پروتستانی مذهب امریکا را بر آن داشت تا کشیشی به نام «جوستن پرکینز» را برای تبلیغ روانه آذربایجان کند. وی با پزشکی به نام «آساهل کوانت» و همراه با همسرانشان وارد ارومیه شدند. عملکرد این دو نفر در میان مسیحیان منطقه آذربایجان آن هم براساس آموزههای مذهب پروتستان، موجبات خشم مبلغان کاتولیک در آن منطقه را فراهم آورد. تاجاییکه کشیشان کاتولیک، عرصه را برای فعالیت پرکینز و کوانت تنگ کردند، اما کمی بعد پرکنیز راهحلی به ذهنش رسید! او با کمک گرفتن از قاسم میرزا عموی محمد شاه - که به او انگلیسی یاد میداد- فرمانی از شاه گرفت تا با تأسیس مدرسه امریکایی در ارومیه به آسودگی به کار خود بپردازد. البته سه دهه بعد دو مدرسه دیگر امریکایی دخترانه و پسرانه در شهر تهران از سوی مبلغان مسیحی امریکایی تأسیس شد. ابتدا در این مدراس تنها دانشآموزان مسیحی را ثبت نام میکردند، اما با گذشت چند دهه، پذیرش فرزندان خانوادههای زرتشتی و یهودی هم آغاز شد. تا اینکه اواخر دوره ناصرالدین شاه، ثبتنام از دانشآموزان مسلمان هم در این مدرسه آزاد شد. (۱) به این شکل تربیت فرزندان خانوادههای مسلمان که عمده آنها از طبقات درباری یا بسیار ثروتمند جامعه بودند، در مدارس امریکایی شروع شد. این وضعیت ادامه داشت تا زمان روی کار آوردن رضاشاه.
در این دوره به علت تسلط کامل کشور استعمارگر انگلیس بر ایران، همه سیاستهای فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی کشور با توجه به منافع انگلیس تعیین میشد. از آنجا که انگلیس در آن مقطع رقابت شدیدی با امریکا داشت، حکومت پهلوی فعالیت مدارس امریکایی را در ایران ممنوع اعلام کرد! به این صورت، مدارس امریکایی از دوره رضاشاه تا چند سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم تعطیل شدند. پس از شهریور ۱۳۲۰ و با اوجگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت و گسترش جو ضدانگلیسی در ایران، دوباره زمینه برای فعالیتهای آموزشی امریکاییها فراهم شد. به این ترتیب در سال ۱۳۲۹. ش، دو مدرسه با نامهای «مدرسه امریکایی تهران» در منطقه لویزان و «کالج البرز» در شهر تهران تأسیس شد. البته چهار سال بعد هم با تشکیل بنیاد فرهنگی «بیت ئیل» [به معنای خانه خدا]توسط امریکاییها در ایران، مدارس دیگری، چون «مدرسه عالی دماوند» و مدرسه دخترانه بیت ئیل راهاندازی شدند. (۲)
اهمیت مدارس امریکایی برای ایالات متحده
از سال ۱۳۴۷. ش، فعالیت مدارس امریکایی در ایران گسترش پیدا کرد و شعبههای اصفهان و شیراز (مدرسه نظامی) هم به آن اضافه شد. جالب است در این مدارس علاوه بر فرزندان اتباع امریکایی مقیم ایران، تعداد زیادی دانشآموز یهودی و بهایی نیز تحصیل و امریکاییها همچنان سعی میکردند با سختگیری فراوان دانشآموزان مسلمان را در این مدارس بپذیرند. اندک دانشآموزان مسلمان این مدارس نیز عموماً از میان فرزندان درباریان یا امرای بلندپایه ارتش شاهنشاهی بودند. البته در این بین کالج البرز یک استثناء بود که از پذیرش دانشآموزان مسلمان نابغه استقبال میکرد. (۳) در واقع باید گفت که مدارس امریکایی عمدتاً به تربیت افرادی همت میگماشت که به جهت اندیشگی و مبنایی زاویهای گسترده با اسلام و مسلمانان داشته باشند تا شک و تردیدی در اجرای سیاستهای استعماری امریکا در ایران و غارت منابع و ظلم به ایرانیان از سوی آنها نداشته باشند. جالب است در اسناد لانه جاسوسی به اجرای همین سیاست در مدارس غربی در ایران اشاره شده است. در گزارشی که به شماره ۹ و در تاریخ ۳ فوریه ۱۹۷۸. م (۱۴ بهمن ۱۳۵۶. ش)، از سوی لمبراکیس از مأموران فرهنگی سفارت تهیه شده، چنین آمده است: «در زمان دو شاه پهلوی، غربگرایی مشروعیت و مقامی کسب کرده و توانسته بود خاطرات گذشته اسلامی را از اذهان بسیاری از افرادی که به مدارس غربی شده میرفتند یا تحصیلات عالیه خود را در خارج از کشور میگذرانیدند، عملاً بزداید. پس از کمال آتاتورک در ترکیه و بعد از جنگ جهانی دوم، شاهان پهلوی دائم در تلاش بودند نهادهای اسلامی را به عنوان بقایای ارتجاعی گذشتهای که دیگر مناسب زمان حال نبوده و مطرود است، به مردم بشناسانند...» (۴)
در واقع چنانچه در سند بالا مشهود است، تحصیل در مدارس غربی موجب استحاله هویت دینی افراد میشده و این امر برای استعمارگران، بسیار مطلوب بوده است، بنابراین تربیت این افراد در مدارس امریکایی به قدری اهمیت داشته که دولت امریکا مبالغ بسیار زیادی را خرج آن میکرده است. چنانچه در یکی از اسناد مهمی که از جاسوسخانه امریکا کشف شده است و تاریخ تنظیم آن به ۲۶ دی ۱۳۵۲. ش برمیگردد، علاوه بر اینکه به اعطای وامهای کلان دولت امریکا برای اداره این مدارس به مدیران آن اشاره شده است، درباره مخارج عجیب دیگر از جمله به کارگیری هواپیمای اختصاصی هم برای مسئولان آن توضیح وجود دارد. در بخشی از این سند آمده است: «مدرسه امریکایی تهران یک مدرسه خصوصی غیرانتفاعی- آموزشی است که شامل برنامههای تحصیلی از کلاس اول دبستان تا سال آخر دبیرستان میباشد. شمار دانشآموزان کنونی این دبیرستان، ۳ هزار و ۲۰۰ نفر است. وامهای بلاعوض دریافتی توسط این مدرسه، در ژوئن ۱۹۷۶ معادل ۱۷۵۰۰ دلار، در آوریل ۱۹۷۷ معادل ۷۵۰۰ دلار و در سپتامبر ۱۹۷۷، معادل ۲۵۰۰ دلار بوده است. به استثنای هزینههای مصرف شده جهت به کارگیری یک هواپیمای خارجی که جهت تأمین هزینههای لازم برای آن از وام بلاعوض ژوئن ۱۹۷۶ استفاده شده بود، تمام مخارج دیگر طبق شرایط وام قابل پرداخت مصرف شده بود. تنها توضیحی که در زمینه استفاده از هواپیمای خارجی داده شده این است که بخش مدیریت مدرسه این امر را ضروری تشخیص داده است. اگر این موضوع صحت داشته باشد، توضیح دیگری در توجیه مطلب ارائه نشود. ۲۶ دی ۱۳۵۲. ش...» (۵)
نارضایتی ایرانیان از مدارس امریکایی
با وجود تمام تلاشهای امریکا برای حمایت از مدارس امریکایی در ایران، قاطبه ایرانیان به خاطر روحیه ضدظلم و ضداستعماریشان نگاه مثبتی به اقدامات به ظاهر فرهنگی مدارس امریکایی نداشتند، اما قابل توجه است که این نگاه منفی درباره مدارس امریکایی ایران حتی در میان اقشار غربگرا هم دیده میشد. مثلاً در سندی که به شماره ۵ و در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۷۶. م (۷ اردیبهشت ۱۳۵۵. ش) توسط جان د. استمپل تنظیم شده است، به طرز فکر ایرانیان درباره عملکرد مدارس امریکایی اشاره شده و آمده است: «مصاحبه مورخ ۱۸ فوریه با دکتر کیوان صالح در دفتر کار گوردون وینکلر. دکتر صالح گفت: دوستانش اغلب به امریکا سفر کرده و با امریکاییهایی آنجا ملاقات میکنند که با امریکاییهای مقیم اینجا از نظر حرفهای تفاوت دارند و به نظر او اینها افراد گلچین شده نیستند. وی گفت برای او و همسر و دوستانش، واضح است که آنها دارای مشکلات روانی هستند، همسرانشان از امنیت برخوردار نبوده و فساد در میان آنها رواج دارد، شرابخوارگی بسیار است و همسران آنها در اغلب موارد افسرده هستند. وی خاطرنشان کرد که مدرسه امریکایی تهران به عنوان یک مدرسه نظامی بین دوستانش معروف است و آموزش مکفی و مؤثر را ارائه نمیکند. وی گفت اکثر بچههای امریکاییها، اغلب از نقطهای از جهان به نقطه دیگر منتقل شده و به همین دلیل، فاقد ریشههای اجتماعی و ارزشهای لازم میباشند. مدرسه ایران زمین و مدارس دیگر، از شهرت کمتری برخوردارند...» (۶)
جالب است در این سند به عیان از فساد اخلاقی آموزگاران، مسئولان مدارس و حتی دانشآموزان امریکایی که والدینشان در ایران اقامت دارند، صحبت و حتی از سطح پایین آموزشها در این مدارس هم شکایت شده است.
وضعیت مدارس امریکایی در بحبوحه انقلاب
با اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) با رژیم پهلوی، موضعگیریهای مبارزان و مردم علیه امپریالیسم امریکا علنیتر شد. در چنین شرایطی دولت امریکا تصمیم گرفت از تعداد بالای مستشاران امریکایی در ایران کم کند تا از اعتراضات به حضور امریکاییها در کشورمان کاسته شود. در چنین شرایطی از آنجا که تداوم فعالیت مدارس امریکایی در ایران از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود، اولاً، قرار شد دستورالعمل خاصی برای حفاظت از این مدارس به مدیران آن ابلاغ شود و ثانیاً، قرار شد، این مدارس به ارائه خدمات نهادهای امریکایی تعطیل شده در ایران بپردازند. چنانچه در دستورالعملی که در تاریخ ۲ دسامبر ۱۹۷۸. م (۱۱ آذر ۱۳۵۷. ش)، از سوی مأمور امنیتی- منطقهای امریکا در سفارت تهران «بنرمن» تنظیم شده، درباره این موضوع چنین آمده است: توصیه: حوادث اول دسامبر بیانگر این است که طی چند روز آینده لازم است نهایت احتیاط را بنماییم:
۱- مدرسه امریکایی تهران، حداقل تا سوم دسامبر بسته خواهد بود. (توصیه بعدی، به دنبال این هشدار داده خواهد شد.)
۲- تا آنجایی که امکان دارد، وابستگان (سفارت امریکا) باید در منزل بمانند.
۳- اگر مجبور هستید که بیرون بروید، از پیادهروی در مناطق شلوغ پرهیز نمایید و از رفتن به جنوب تهران خودداری نمایید.
۴- ط (بدون طبقهبندی): منبع، یک معلم امریکایی مدرسه تهران کامیونتی اظهار داشت اطلاعات دست دومی دریافت داشته است که چهار تن از افراد حمله کننده به بانک ملی (روبهروی سفارت آلمان) کشته شدهاند. یک مرد ایرانی که با مدرسه کامیونتی تهران ارتباط دارد، معتقد است که موج اخیر تظاهرات نه تنها ادامه خواهد داشت، بلکه تا اواسط دسامبر شدت خواهد گرفت. برای روزهای حوالی یازدهم دسامبر به علت اهمیت عمیق مذهبیاش، نگرانی خاصی وجود دارد. (۷) [روز دوم دسامبر - ۱۱ آذر - برابر با روز اول محرم بوده است.]همچنین در سندی که حدود یکماه بعد از آن و در دی ماه ۱۳۵۷. ش تنظیم شده است، آلن برنسون چارلز تی. کراس بازرس ارشد سفارت، درباره مأموریت سپاری وظایف نهادهای دیگر امریکایی به مسئولان مدارسشان در ایران مینویسد: «سفیر قبلی در مورد طرح استقرار یک مقام پزشکی منطقهای در تهران اعتراض نمود، چون امیدوار بود که بنا به مصالح امنیتی، حضور رسمی امریکا در ایران را کاهش دهد. با وجود اینکه مرکز بهبود اجتماعی تحت حمایت انجمن کارمندان امریکایی عمل میکند، ولی تمام امریکاییهای مقیم ایران را برای درمان میپذیرد و هزینه مالی آن نیز توسط شرکتهای تجاری امریکایی تأمین میگردد... از آنجا که انجمن کارمندان مجاز به ارائه خدمات به امریکاییان غیر رسمی نیست، مسئولیت نظارت بر امور مالی این مرکز، باید از دوش انجمن کارمندان برداشته و به مدرسه امریکایی تهران یا کلیسای جامعه محول گردد. وزارت بهداری نیز از طریق مدرسه یا کلیسا به جای انجمن کارمندان امریکایی، منابع لازم را در اختیار مرکز بهبود اجتماعی قرار خواهد داد. مدرسه یا کلیسا به عنوان بانک و پرداخت کننده مخارج مرکز عمل خواهد نمود، ولی خود مرکز نیز به صورت واحدی جداگانه به عملیات خویش ادامه خواهد داد...» (۸)
نگذارید مدارس ما تعطیل شوند!
با پیروزی انقلاب اسلامی این نگرانی جدی برای امریکاییها ایجاد شد که به دلیل جو شدیداً ضدامریکایی، ادامه فعالیت مدارس امریکایی در ایران با مشکل مواجه شود. به ویژه پس از آنکه دولت موقت اعلام کرد به دنبال ملی کردن تمام مدارس کشور است، امریکاییها بیشتر نگران شدند. به طور مثال در سندی به شماره ۷ که در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۷۹. م (۲۸ اسفند ۱۳۵۷. ش) که از سوی «گست» از مأموران نظامی سفارت تنظیم شده، درباره این نگرانی آمده است: «گست گفت مطمئن نیست، ولی فکر میکند بهای تأسیسات (تسهیلات) و بیشتر تجهیزات آن پرداخت شده و متعلق به دولت ایران است. همین موضوع، در مورد مدرسه اصفهان صدق میکند. کنسول اداری سفارت نگران بوده که برخی مقامات دولت ایران را برای مذاکره در مورد بازگرداندن این مدارس به دولت ایران پیدا کند. همین جریان در مورد بیمارستان نظامی ایالات متحده صادق است که به خاطر عمل محافظی که در تأسیسات مأمور شده بود، بسته شد. آن نیز به دولت ایران تعلق دارد و با روشی منظم باید منتقل شود...» (۹)
در واقع در این سند، مأموران سفارت نگران این موضوع بودهاند که با ملی اعلام شدن مدارس، مدرسه نظامی امریکاییها در اصفهان تعطیل یا مدیریتش به دست ایرانیها بیفتد. همچنین براساس سندی که از نامه ویلیام اف کیو رئیس مدرسه امریکایی لویزان خطاب به رئیس کمیتههای انقلاب اسلامی منطقه لویزان در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۸. ش به جا مانده است، همین نگرانی به علاوه اظهار امیدواری برای تداوم فعالیت مدارس امریکایی در ایران دیده میشود. در بخشی از این نامه میخوانیم: «محترماً به عنوان رئیس مدرسه امریکایی لویزان میخواهیم تشکرات و امتنان خود را از توجهی که برای نگهداری مدرسه لویزان فرمودهاید، بنمایم. مدرسه قشنگی میباشد و من خیلی خوشحال هستم که برای شاگردان ایرانی در سالهای آینده مثمر ثمر باشد. در انبار مدرسه اشیایی هست که متعلق به معلمان مدرسه میباشد که آنها را باید برای صاحبانشان بفرستیم. همکاری و مساعدت شما در این زمینه قابل تقدیر میباشد...» (۱۰)
کلام آخر
مدارس امریکایی، آموزشگاههای زبان انگلیسی و حتی مدارس نظامی آنها از اصلیترین ستونهای نیروسازی ایالات متحده امریکا در ایران بوده است. این نیروسازی از آنجا اهمیت فوق العادهای برای امریکا داشته که هیچ کشور استعمارگری نمیتواند بدون داشتن نفوذی و دست نشاندگانش در ارکان مختلف کشور تحت سلطه، سیاستهایش را پیش ببرد. در واقع امریکاییها در طول چندین دهه توانسته بودند افرادی را تربیت کنند که تمام و کمال شیفته و در خدمت اهداف و مجری سیاستهای ایشان باشند. افرادی که بسیاری از آنها در ارکان گوناگون اقتصادی، سیاسی، آموزشی و دانشگاهی و عرصههای فرهنگی دوران پهلوی مسئولیت داشتند و در جهت منافع امریکا عمل میکردند.
منابع:
۱- الدر، جان، «تاریخ میسیون امریکایی در ایران»، ترجمه سهیل آذری، انتشارات نورجهان، چاپ ۱۳۳۳. ش، صفحات ۱ تا ۴،
۲- قبادی، محمد، مقاله «مدرسه عالی دماوند» - بنیاد فرهنگی ایران بت ئیل) -، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۲۱، مورخ تابستان ۱۳۷۸. ش، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۳،
۳- سالنامه دبیرستان البرز، سال تحصیلی ۱۳۲۹- ۱۳۲۸. ش، صفحات ۳ تا ۵ و ۱۱،
۴ - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، «اسناد لانه جاسوسی»، مجموعه ۱۱ جلدی، جلد اول، چاپ ۱۳۸۶. ش، ص ۶۸۶،
۵- همان، جلد ۶، صص ۸۸۳ و ۸۸۴،
۶- همان، جلد ۶، ۷۵۶،
۷- همان، جلد ۹، صص ۴۴۳ و ۴۴۴،
۸- همان، جلد ۶، ص ۸۵۶،
۹- همان، جلد ۳، صص ۴۳۴ و ۴۳۵،
۱۰- سند شماره ۱۷۴، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی، به نشانی:
https://historydocuments. org/sanad/?page=show_document&id=dle۷ce۲۰qs۰