کد خبر: 1176815
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۰
خبرنگاری کاری سختی است. استرس و دوندگی زیادی دارد و این را کسانی که با پوست و گوشت‌شان کار خبر کرده باشند، درک می‌کنند.
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین - خبرنگاری کاری سختی است. استرس و دوندگی زیادی دارد و این را کسانی که با پوست و گوشت‌شان کار خبر کرده باشند، درک می‌کنند. حالا در نظر بگیرید، خبرنگاری که در شرایط طبیعی و عادی تا این اندازه استرس و فشار کاری دارد، در شرایط حساس و غیرطبیعی‌ای مثل جنگ، چه فشار مضاعفی را به خبرنگاران وارد می‌کند.

خبرنگاران در میدان‌های جنگ، تنها با یک دوربین یا ضبط صوت و بدون هیچ سلاح و سپری وقایع را از نزدیک می‌بینند و ثبت می‌کنند. هر لحظه بیم هر حادثه‌ای می‌رود و خبرنگاران جنگی، بدون واهمه از پیشامد‌های احتمالی، خودشان را برای هر خطری آماده می‌کنند تا رسالت خبری‌شان را انجام دهند.

وقوع جنگ تحمیلی، پای خبرنگارانِ زیادی را به جبهه‌ها کشاند و از میان آنها، برخی با عشقِ به کار خبر، روز‌ها و ماه‌های زیادی در جبهه‌ها ماندند و همراه شدن با رزمندگان به بخشی از زندگی‌شان تبدیل شد.

مخابره خبر شروع جنگ

رضا خدری یکی از همان خبرنگارانِ قدیمی جبهه و جنگ بود که با وجود گذشت سال‌های زیادی از پایان جنگ، همچنان نسبت به دفاع مقدس و شهدا عرق خاصی داشت. خدری پیش از شروع رسمی جنگ، شاهد تجاوز دشمن بعثی به مرز‌های ایران بود و خطرِ شروع جنگی سراسری را می‌داد. او آن زمان با روزنامه کیهان در ارتباط بود و وقتی شنید ارتش بعث در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به شلمچه حمله کرده است، سریع خودش را جنوب رساند و از آنجا دیگر درگیر جنگ شد.

او پس از دیدن اتفاقات در جنوب کشور، با احساس مسئولیت زیادی هر طور شده خودش را به تهران رساند تا خبر درگیری‌های مرزی را به گوش مسئولان وقت برساند، ولی آن زمان کمتر کسی حرف‌های او را جدی گرفت تا اینکه در ۳۱ شهریور جنگ به طور رسمی آغاز شد.

گزارشی تلخ از سقوط خرمشهر

خدری تا پایان سال ۱۳۵۹ در جبهه‌ها حضور داشت و به خاطر خستگی مفرط و فشار روحی زیادی که احساس می‌کرد مدتی به تهران برگشت و دیده‌هایش را در روزنامه کیهان به انتشار رساند. نکته جالب درباره او این است که او همزمان دو کار مهم انجام می‌داد. او هم از منطقه عکاسی می‌کرد و هم به کار خبرنگاری مشغول بود.

وقتی خرمشهر در آبان ۱۳۵۹ به اشغال دشمن بعثی درآمد، رضا خدری در گزارشی در روزنامه کیهان با تاثر و غمگین‌ترین حالت ممکن درباره این اتفاق تلخ چنین نوشت: «غروب پنج آبان ۵۹. غم سنگینی بر دل‌ها حکمفرما گشت. همه گریه می‌کردند. دیروز آنجا بودیم و امروز دیگر از درونش خبر نداریم. افق خرمشهر در کنار شط عزا گرفته بود. وای بر ما! خرمشهر از دستمان رفت. خانه من، خانه تو، خانه او، خانه ما، همه به دست دشمن است. عراق بر ویرانی دل ما و بر ویرانی خانه‌هایمان جشن پیروزی گرفته بود.»

دوستی با شهید رهبر

رضا خدری همچنین دوستی نزدیکی با شهید غلامرضا رهبر داشت و به خوبی همدیگر را می‌شناختند. زمانِ جنگ، خدری خبرنگار کیهان و شهید رهبر خبرنگار اطلاعات بود. خاطرات زیادی از شهید رهبر در ذهن خدری نقش بسته بود که گهگاهی آن‌ها را با ما در میان می‌گذاشت: «شهید رهبر اصلاً خبر را روی کاغذ پیاده نمی‌کرد. فی‌البداهه آن را در ذهنش تنظیم می‌کرد و مستقیم و زنده مقابل دوربین قرائت می‌کرد. چهره و صدای گیرایش نیز به دل مخاطب می‌نشست و این امر در کنار شجاعت و حضور فیزیکی او در رویداد‌ها باعث می‌شد تا تولید خبر یا گزارش موفقی داشته باشد.»

خدری در چندین مقطع دیگر مثل عملیات بزرگ و مهم کربلای ۵ نیز در جبهه‌ها حضور پیدا کرد و مرور خاطراتش از این عملیات و شهید رهبر خواندنی است: «در عملیات کربلای ۵، چون امکان فیلمبرداری از منطقه شلمچه نبود، من که خبرنگار کیهان بودم به همراه آقای حسن هانی‌زاده از خبرگزاری ایرنا همراه شهید رهبر شدیم و به دشت عباس رفتیم. یک روز دیدیم که او ناپدید شده است. برخی از افراد که غلامرضا را نمی‌شناختند گفتند که رهبر جازده و کار را رها کرده است. به زعم‌شان او از شرایط عملیاتی ترسیده و فرار کرده بود. اما من که رهبر را از قبل می‌شناختم ناراحت شدم و حتی فریاد زدم که اشتباه می‌کنید. گذشت و کمی بعد خبر رسید غلامرضا به همراه نیرو‌های شناسایی به خط مقدم رفته و همانجا شهید شده است. او نه تنها فرار نکرده بود، بلکه برای تهیه گزارش بهتر جلوتر هم رفته بود.»

گمنامی و مظلومیت خبرنگار قدیمی

در نبود رفقایی مثل شهید رهبر و عبدالرسول مصطفایی، رضا خدری ماند تا از آن روز‌های پرحادثه و دوستان شهیدش بگوید. این روزنامه‌نگار پیشکسوت پس از جنگ نیز همچنان خستگی‌ناپذیر به فعالیت‌هایش ادامه داد و مشاهداتش از جبهه‌ها را در چند کتاب منتشر کرد که هر کدام از آن‌ها اطلاعات ناب و دست اولی را به خواننده می‌دهد.

خدری به تحریریه روزنامه‌ها سر می‌زد و تا آخرین لحظه حیات، ارتباطش را با رسانه‌ها قطع نکرد. او به جنوب کشور، خرمشهر و آبادان سفر می‌کرد و گزارش‌هایش را در رسانه‌های کشور منتشر می‌کرد. خدری، مثل عاشقی بود که همچنان به کلمه و خبر عشق می‌ورزید و هیچ چیزی جز مرگ نتوانست این عشق و عاشقی را قطع کند.

این خبرنگار پیشکسوت، چندین پیش به خاطر عارضه قلبی از میان ما رفت، ولی خاطراتش در ذهن خبرنگاران زیادی نقش بسته است. این اولین روز خبرنگاری است که رضا خدری در میان اهالی رسانه حضور ندارد و فقدانش برای خبرنگارانی که او را از نزدیک می‌شناختند، کاملا به چشم می‌آید.

در روز خبرنگار امسال یادی از او کردیم که در مظلومیت و گمنامی دنیا را ترک کرد و به دوستان شهیدش پیوست. روحش شاد و یادش گرامی...

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار